نگاهي به حاشيهنشين جنگلوك
در قلب چابهار به بهانه آتشسوزي
آتش در محله حلبي
گروه اجتماعي| ميگويند جنگلوك جاي زشتي است. مجموعه درهم گوريدهاي از آلونكهاي حلبي و بلوكهاي سيماني كه سقف آسمانش را هم كابلهاي بيشمار برق كوتاه كرده است. درست در مركز چابهار، اين نقطه تبديل شده است به حاشيه، حاشيهاي با صدها خانوار ساكن كه از آن آبهاي زيباي آبي بندر نامي ايران سهم چنداني نيافتهاند. ظهر پنجشنبه در اين محله غريب افتاده در ميان شهر، آتش زبانه كشيد، كپرها و سازههاي چوبي و همان مختصر وسايل ماهيگيري ماهيگيران خرد را هم سوزاند و خاكستر كرد. ساكنان جنگلوك به جاي آلونكهاي خودشان حالا ساكنان چادرهاي هلالاحمر شدهاند. «وقتي اسم جنگلوك را بگوييد مطمئنا رحمانيفضلي ميداند آنجا كجاست، آقاي اسلامي، وزير راه و شهرسازي دقيقا ميداند كه جنگلوك كجاست، كدام استان است، كدام شهر است. همهشان ميدانند چون جنگلوك فقط يك كلمه آشنا براي مردم شهر چابهار نيست.» شهبخش گرگيج، عضو شوراي شهر چابهار ميگويد كه آن هكتارها زميني كه نام جنگلوك را بر خود دارند و ساكنان اين كپرهاي سوخته، قصه امروز و ديروز نيستند كه كسي نشنيده باشد. اين حاشيهنشين پرجمعيت سالهاست كه همانجا افتاده و ميان خط سكونت رسمي و غيررسمي معلق مانده است. او پاي وزير كشور و وزير راه و شهرسازي را به ميان ميكشد، چراكه از نظر او مشكل آنها با اعطاي زمين در منطقهاي ديگر از چابهار و ساخت مسكن واقعي براي ساكنان آنها بايد مرتفع شود. به قول خودش هر مسوول و نامزدي كه از هر انتخاباتي از چابهار بخواهد به مجلس و شورا راه پيدا كند، مدام دارد نام جنگلوك را تكرار ميكند و براي همين كسي نميتواند بگويد كه نميدانسته در جنگلوك چه خبر است. ظهر پنجشنبه آخرين آتشسوزي هفته گذشته محل زندگي 30 خانوار را از ميان برد. در يك هفته اخير سه آتشسوزي در محدوده اسكله صيادي هفتتير، منطقه كپري جنگلوك و پلاژ ساحلي تيس منطقه آزادچابهار رخ داده و تنها بخت و اقبال ساكنان اين مناطق اين بوده كه آتش، قرباني نگرفته است. بعد از آخرين آتشسوزي بود كه فرماندار چابهار به ايرنا گفت: «۳۰ خانوار آسيبديده در آتشسوزي محله كپري جنگلوك اين شهرستان با همت وتلاش نجاتگران و امدادگران جمعيت هلالاحمر اسكان اضطراري داده شدند.»عضو شوراي شهر چابهار به «اعتماد» توضيح ميدهد كه حدود 400 خانوار ساكن جنگلوك در خانههاي حلبي زندگي ميكنند و كسبوكارشان هم مانند خانههايشان متزلزل است: «اغلب شغل مناسبي ندارند، ممكن است چند نفري با قلاب ماهيگيري كنند، يكسري ممكن است در بازار سنتي چابهار چيزي بفروشند يا كارگري كنند. شغل معناداري كه در تمام طول سال هم ثابت باشد، ندارند.» زمينهايي كه اين خانوادهها ساكنش هستند به گفته او زمينهاي تصرفي است، از همان جنس تصرفهاي از سر ناچاري كه در حاشيه بسياري از شهرها و از سالها قبل صورت گرفته است اما زمان پس از ساخت آن سازههاي موقت انگار متوقف شده و ديگر شكل خانهها هيچ وقت شكل واقعي خانه به خود نگرفته است. برق عاريتي را انبوه كابلهاي آويزان و اغلب بسيار پرخطر تا خانهها ميرسانند كه همين باعث شده تا آتشسوزي بارها در خاطره جنگلوك تكرار شده باشد. «اين منطقه بسيار قديمي است و از آنجايي كه بحث سكونت خانوارها بحث امروز و ديروز نيست، ميشود به آنها زمين اختصاص داد اما شرط اين كار ساخت مسكن مقاوم است و حتي يك خانوار از اين 400 خانوار ساكن در محله توانايي ندارند كه خانه بسازند. يعني حتي زمين را هم بهشان بدهند خانهاي نميتوانند بسازند.» او با احتساب قيمت روز زمين در آن منطقه از چابهار تخمين ميزند كه جنگلوك حالا ارزشي در حدود 200 ميليارد تومان دارد و براي همين هزينه اختصاص زمين و ساخت خانه در جاي ديگري از شهر بسيار كمتر از اين درميآيد: «كارشناسان محاسبه كردهاند كه اگر هم زمين اختصاص داده شود و هم واحدهايي براي آنها ساخته شود حدود 30 ميليارد تومان هزينه ميبرد. خود ساكنان هم به ساماندهي راضي هستند چون اتفاقي كه افتاده براي اولين بار كه نيست.» براي همين است كه ميگويد اين مساله را شوراي شهر و شهرداري نيستند كه بايد به تنهايي حل كنند و پاي وزارت كشور و راه و شهرسازي را به ميان ميكشد تا براي اين وضعيت فكري كنند. اين تصوير ماندگار حلبيآباد در ميانه چابهار بيشتر از هر كسي، بر خود ساكنان اين خانهها اثر گذاشته است، كساني كه به باور گرگيج ديگر به فقر خو گرفتهاند و براي خود آينده ديگري نميبينند: «اين خانوادهها از اقشار ضعيف جامعه هستند، آسيبپذيرند، بعضيها بدسرپرست هستند. كساني كه تاكنون وضعيت مناسبي در زندگي نداشتهاند. داشتن شغل كه هميشه به معناي استخدام در اداره نيست. اينجا كنار درياست برخي از اين ساكنان ميتوانند كاري هم در حوزه صيد براي خودشان پيدا كنند اما انگار اين باور براي برخي از آنها ايجاد شده كه با اين خانهها و زندگي كه بچههايشان دارند، وقتي هيچ تغييري در زندگيشان رخ نميدهد يعني سرنوشتشان همين است. من با چند نفرشان صحبت كردم كه ميگفتند ما آيندهاي نداريم. اين ذهنيت برايشان به وجود آمده.» حالا اين ذهنيت ثابت در ميان نانآوران سنتي خانوارها كه معمولا مردان بودند سبب شده تا به گفته او سمنها و گروههاي مردمنهاد اغلب سراغ زنان خانوادهها بروند تا مگر اين سرنوشت به دست آنان تغيير كند: «سمنها دارند سراغ زنان ميروند تا آنها را توانمند كنند، تغييرات فرهنگي صورت بگيرد و كاري از پيش برود ولي بايد در نظر داشت كه اگر كسي دچار فقر فرهنگي باشد را نميشود يكساله به شكل مدنظر سامان داد.»درست در ميان خبرهاي زلزلهاي كه تهران را لرزاند، فعالان مدني سيستان و بلوچستان تلاش دارند تا خبر آتشسوزي جنگلوك را به مردم برسانند و به اين بهانه آنها و البته مسوولان را متوجه اين كنند كه زندگي هميشگي در اين محله خودش نوعي از بحران است، بحراني كه حالا با يك آتشسوزي دامنگيرتر شده است.