كتابخانه
افشاي ناكارآمدي نظام قضايي انگلستان
«آرتور و جورج» رماني است از جولين بارنز كه نشر نو به تازگي آن را راهي بازار كتاب كرده است. اين رمان را فرزانه قوجلو به فارسي برگردانده و بر اساس داستاني واقعي نوشته شده است. در توضيحات ناشر درباره كتاب به اين واقعي بودن اشاره و توضيح داده شده كه جولين بارنز در اين رمان دو زندگي واقعي را روايت ميكند. «آرتور و جورج» را بايد تلاقي دو زندگي دانست. يكي زندگي سِر آرتور كانن دويل و ديگري زندگي جورج اِدلاجي. اين دو نفر هر كدام زندگي و مسائل و قصههاي خاص خود را دارند. يكي نويسندهاي صاحبنام و برخوردار از اعتبار و آوازهاي هنري و ادبي است و آن ديگري وكيل و پسر كشيش بخش. كسي كه اصالتي زرتشتي دارد و تبارش به هندوستان برميگردد. ماجرا از اين قرار است كه او ميخواهد وضعيت پيچيده و ناكارآمدي نظام قضايي انگلستان را به رخ بكشد و تحولي در آن ايجاد كند. جولين بارنز در اين رمان كه در زمره منتخبان جايزه «بوكر» ۲۰۰۵ قرار گرفت، از واقعيت و خيال بهره گرفته است تا پرسشهايي را پيش روي مخاطب بگذارد كه ذهن بشر را همواره به خود مشغول كرده است؛ ايمان و بيايماني، عدالت و بيعدالتي، عشق، صداقت، وفاداري، آزادي و زنان، تعصب نژادي و جهل، و سرانجام اسرار مرگ و جهان پس از مرگ.
ادامه سرگذشت نديمه
نشر سنگ به تازگي رماني از مارگارت اتوود منتشر كرد. «وصيتها» عنوان رمان تازهاي است از مارگارت اتوود، نويسنده كانادايي كه با ترجمه علي شاهمرادي منتشر شد. اين رمان اتوود در حالي به زبان اصلي منتشر شده كه 35 سال از مهمترين و موفقترين تجربه رماننويسي اين نويسنده يعني «سرگذشت نديمه» ميگذرد. «وصيتها» در واقع دنباله رمان مشهور «سرگذشت نديمه» است. اتوود در «وصيتها» ماجراها و تجربههاي ۱۵ سال بعد از «سرگذشت نديمه» را روايت ميكشد. «وصيتها» سال گذشته موفقيت مهمي به دست آورد و آن برنده شدن جايزه بوكر 2019 بود. رمان اتوود اين جايزه را بهطور مشترك با رمان «دختر، زن و ديگران» نوشته برنادين اواريستو، نويسنده انگليسي، دريافت كرد. «وصيتها» موفقيت ديگري هم به دست آورد و آن، اينكه توانست جايزه گودريدز سال ۲۰۱۹ را در رشته بهترين اثر داستاني دريافت كند.
اتوود همچنين نامزد دريافت جايزه بوكر شده كه تنها يكبار آن را دريافت كرده است. «آدام ديوانه، ماه ستوننويس، قلبها ماندگارند، بذر جادو، استخوانهاي خوب و جنايتهاي ساده، ناكامي لابرادور، سرپناه كاغذي اختلال اخلاقي، تشك سنگي و... و وصيتها» از جمله آثار اتوودند.
غريزه تخيل در داستانهاي كوتاه و بسيار كوتاه
«حق با شاخه نبات است» نوشته تورج رهنما را به تازگي نشر هيلا منتشر كرده. كتاب، همانطور كه نويسنده هم در مقدمهاش گفته، شامل دو نوع داستان است: داستانهاي واقعي و داستانهاي تخيلي.رهنما كه خود مترجم، شاعر، پژوهشگر زبان و ادبيات آلماني و زاده 1316 اهواز است، در پيشگفتار كتاب در توضيح اينكه داستان تخيلي چگونه داستاني است، تعريضي به «غريزه بازي» به عنوان نيرومندترين غريزه جاري در نهاد كودكان دارد و معتقد است كه اين غريزه به هيچ وجه در بزرگسالي از بين نميرود، بلكه تغيير شكل ميدهد و خيالپردازي جاي آن را ميگيرد. او از اين رهگذر داستانهاي مجموعه خود را نيز توضيح ميدهد كه مانند سلف خود در ژانر علمي-تخيلي در غرب، عنصر زمان و مكان در آنها چندان مشخص نيست و به روياهاي آدمي ميمانند كه اجزايشان غالبا ناهمگوناند.در اين كتاب 67 داستان كوتاه و بسيار كوتاه ميخوانيد كه غالبا كمتر از دو صفحه كتاب را به خود اختصاص ميدهند. در بخشي از داستان نخست كتاب كه «حق با شاخه نبات است» نام دارد، ميخوانيد: «باز حافظ عاشق شده است! باز زيبارويي كمانابرو دل از او ربوده است! باز آههاي سرد و گلگاوزبانهاي داغ! باز كمحوصله بودنها و در خود فرو رفتنها. شبها نميخوابد. يا روي پاشويه حوض مينشيند يا زير درخت بيدمجنون دراز ميكشد. واقعا چه بلاي بزرگي است عشق! آن هم در پيرانه سر.