• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4645 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۳ ارديبهشت

تعطيلي جشنواره فجر درگفت‌وگو با محمد مهدي عسگرپور

جا نزديم دنيا عوض شد

تينا جلالي

برگزاري سي‌وهشتمين جشنواره جهاني فيلم فجر كه قرار بود نيمه دوم خردادماه امسال برگزار شود، تحت تاثير شيوع ويروس كرونا لغو شد. اين را هفته گذشته محمدمهدي عسگرپور، دبير جشنواره اعلام كرد و از موكول شدن آن به خردادماه سال آينده خبر داد. هرچند دليل اصلي منتفي شدن برگزاري اين فسيتوال جهاني شيوع ويروس كرونا و عدم امكان حضور فيلمسازان و دست‌اندركاران خارجي عنوان شده اما شايد اگر نبود حواشي و جدل‌هاي ناتمام اهالي خانه سينما- كه عسگرپور در گفت‌وگوي حاضر بر آن تاكيد دارد- برگزاركنندگان به صرافت پيدا كردن راهي براي برگزاري آن به اشكالي ديگر از جمله به صورت نيمه‌مجازي مي‌افتادند. در گفت‌وگويي مفصل با محمدمهدي عسگرپور به شيوع ويروس كرونا و تاثير آن بر سينماي كشور، حواشي اين روزهاي سينما و نيز لغو سي‌وهشتمين جشنواره جهاني فجر پرداخته‌ايم.

 

سال گذشته جشنواره جهاني فيلم فجر در شرايط بغرنجي برگزار شد، از يك طرف هجوم ويرانگر سيل كه تلفات و خسارت‌هاي زيادي براي كشور به بار آورده بود و روحيه مردم خوب نبود، از طرف ديگر شدت تحريم‌ها به گونه‌اي بود كه عملا ارتباط ميان ايران با بسياري ازكمپاني‌هاي مهم فيلمسازي در جهان ميسر نبود، همچنين به لحاظ مالي هم برگزاري جشنواره تحت تاثير تحريم‌ها قرار داشت. ولي با تمام اين مصائب جشنواره به سلامت برگزار شد. اما امسال اين رويداد بين‌المللي با يك اتفاق ناخوشايند جهاني روبرو بود كه ديگر فستيوال‌ها هم تحت تاثير آن قرار گرفته يا به تعويق افتادند يا برگزاري آن لغو شد. در ابتداي بحث تعبير شما از پديده كرونا و تاثير آن بر نظام ساختاري ابعاد مختلف زندگي چيست؟

معتقدم پديده ويروس كرونا نه فقط در حوزه سينما، اساسا در همه حيطه‌هاي زندگي بشر تاثيرگذار بوده. تاثير شيوع اين بيماري حتي باعث شده بعضي از مشاغل دچار خسارت و آسيب شوند و از بين بروند همچنين زمينه‌ساز شكل‌گيري كسب و كار جديد بوده اما بالاخره ويروس كرونا هم براي خود دوره‌اي دارد كه از بين مي‌رود اما آنچه اهميت دارد اين است كه كرونا نشانه‌اي است مبني بر اينكه از اين به بعد ماجراهاي تكرارشونده‌اي از اين دست در دنيا شاهد باشيم و ما با چيزهاي جديدتري مواجه شويم كه معيشت، فرهنگ و زندگي ما را به سمت ديگري ببرد. به هر جهت اين آلارم جدي بود كه از قبل‌تر هم در مورد بعضي ويروس‌ها وجود داشت ولي از اين به بعد شايد به اشكال مختلفي ادامه حيات پيدا كند. در حوزه سينما هم طبق گزارش‌هايي كه من از كشورهاي مختلف دريافت مي‌كنم وضعيت سينما‌هاي ديگر بغرنج‌تر از آن چيزي است كه سينماي ايران تجربه مي‌كند. البته نكته‌اي وجود دارد و آن اينكه از دو، سه سال پيش شبكه‌هاي «نت‌فليكس» و «اچ بي او» و چند كمپاني ديگر شكل جديدي از ارايه فيلم را تجربه كردند. سينماداري در دنيا خصوصا در اروپا و بخشي از امريكا دچار مسائل و مشكلاتي شد، اين گزارش‌ها را وقتي ما دريافت مي‌كرديم همان زمان (حدود يك سال پيش) به مسوولان خانه سيما و مديران وزارت ارشاد گفتم كه بهتر است يك‌سري جلسات دراين باره تشكيل دهيم تا آنها را در جريان نكاتي كه در فياپف مطرح مي‌شود قرار دهيم، از آنجايي كه معمولا اخبار و اطلاعات دنيا با تاخير به سينماي ايران مي‌رسد مثل مباحث مربوط به فرآيند ديجيتالي شدن سينما. معتقدم ما بايد آمادگي براي هر پديده‌اي را داشته باشيم و فكر نكنيم بعضي اتفاقات سينمايي سراغ كشور ما نمي‌آيد، كافي است اين پلتفرم‌ها در كشور ما شكل بگيرد آن وقت سينماداري در ايران را دچار مساله مي‌كند.

اتحاديه اروپا مقررات مشخصي در حوزه‌هاي مختلف دارد و مدام هم آن را به روز مي‌كنند. در آنجا براي سينماي آسيب ديده برنامه‌ريزي مدون مي‌كنند و زمينه قانوني براي بعضي فعاليت‌ها به وجود مي‌آيد كه از يك حدي نمي‌توانند گسترش پيدا كنند، اما در ايران چنين زمينه‌هاي قانوني وجود ندارد. همان طور كه گفتم چند سالي بود سينماداري و فيلم ديدن در دنيا دچار مشكل شده بود. ولي كرونا به اين مشكل ضريب داد، اگر قرار بود ظرف يك سال آينده ما با اين مشكل مواجه شويم حالا با آن روبرو شديم. قطعا كرونا در حوزه‌هاي توليد هم تاثير مي‌گذارد. اين را هم بگويم ما مشكلات ديگري هم در سينما داريم كه كشورهاي پيشرفته‌تر (به لحاظ سينما) آن را ندارند. شايد حجم توليدات‌شان به اندازه ما باشد و معروفيت سينماي ما را داشته باشند اما بعضي مصائب ما را ندارند. در ايران خانه سينما 5 هزار عضو دارد كه اين عدد نشان‌دهنده بضاعت سينماي ايران است كه اساسا در بعضي از دنيا اين بضاعت وجود ندارد اما بعضي از سينماهاي دنيا كه اين بضاعت وجود دارد ظاهرا زيرساخت و مجموعه قوانيني براي حمايت از اعضاي خودشان دارند كه ما در ايران از آن بي‌بهره‌ايم.

همين مي‌شود كه با يك تعطيلي و بحران ناخواسته مشكلات دروني سينما بيرون مي‌ريزد به ‌طوري كه ما امروز با حجم وسيعي از اهالي سينما مواجه هستيم كه با مشكلات سخت مالي دست و پنجه نرم مي‌كنند.

دقيقا؛ از سينماداران كه معتقدند دراين فرآيند دچار ضرر شده‌اند تا صاحبان فيلم و افرادي كه در لايه‌هاي بعدي سينما فعال هستند و عوامل و دست‌اندركاران توليد فيلم را تشكيل مي‌دهند دچار مشكلاتي مي‌شوند كه هيچ قانون حمايتي برايشان تعريف نشده و الان كه دوران بيكاري را سپري مي‌كنند اصلا مشخص نيست كه آنها چگونه مي‌توانند از بيمه بيكاري استفاده كنند و نحوه برخورد ما در اين مشكلات با آنها چه بايد باشد. وقتي هم بحران به وجود مي‌آيد بلافاصله بحث تعطيلي بخش‌هايي ازسينما را باز مي‌كنند و اينكه فلان برنامه را تعطيل يا فلان ساختمان را بفروشيد و پولش را به افراد بي‌بضاعت بدهيد. مي‌خواهم بگويم كه انگار ما اهالي سينما مدام در شرايط بحراني زيست مي‌كنيم به‌ طوري كه هر چيزي از درون خانه بايد فداي چيز ديگري شود. حالا شما در نظر بگيريد در اين معادلات آيا مي‌توان به رشد و ارتقاي فرهنگ هم فكر كرد؟ من كه بعيد مي‌دانم؛ وقتي هنرمندان و سينماگران ما آنقدر درگير اين مسائل هستند اساسا وقتي پيدا نمي‌كنند كه به پيشرفت سينما و فرهنگسازي تمركز كنند.

اما ويروس كرونا اين كاركرد را داشت كه شوك به اهالي سينما و مديران سينما وارد كند تا آنها به چيزهاي جدي‌تري در سينما فكر كنند.

بله، اما به شرطي كه از آن درس بگيرند نه اينكه وقتي بيماري كرونا از كشور ريشه‌كن شد همه ‌چيز را فراموش كنيم و دوباره به خانه اول برگرديم و به اين فكر كنيم كه چگونه براي توليد فيلم‌مان زيرآب همكارمان را بزنيم! سينمادار پول پخش‌كننده را ندهد و پخش كننده پول فلان فيلمساز را ندهد و... روالي كه قبلا بوده است. دولت‌ها هم عمدتا به فكر بيمه بيكاري هنرمندان نيستند و اساسا وضعيت معيشتي آنان برايشان اهميت خاصي ندارد. هر از گاهي به واسطه فشاري كه به دولت مي‌آيد عيدي و بن خواربار به هنرمندان اهدا مي‌شود كه براي دريافتش صف مي‌كشند. بعضي اسمش را هديه فاخر مي‌گذارند بعضي هم آن را هديه ناچيز مي‌دانند در هر صورت نتيجه‌اش فرقي نمي‌كند و اين هدايا به نيازمندان سينما مي‌رسد. مديري مي‌گويد كه من بن 500 هزار توماني دادم پس آدم موفق‌تري هستم و ديگري مي‌گويد من مخالف برخورد گداپرورانه هستم. از هر زاويه‌اي كه به اين موضوع نگاه كنيم، شرمساري براي سينما است.

اتفاقا درگيري‌اي كه اخيرا در خانه سينما درباره عيدي يا بسته‌هاي حمايتي به وجود آمده باعث حرف و حديث‌هاي زيادي شد. برخي بر اين عقيده بودند جدل‌هاي به وجود آمده دون شأن هنرمندان است.

البته از طرفي اين بحث مطرح است كه اگر اين مشكلات گفته نشود پس تكليف نيازمندان سينما چه مي‌شود؟ به عقيده من بحث امنيت شغلي اهميت زيادي در سينما پيدا مي‌كند. آن تعداد از دوستاني كه اين روزها به هم حمله مي‌كنند و دهن به دهن هم مي‌گذارند يادشان مي‌رود كه نوك پيكان را به چه سمتي بايد ببرند. اگر نوك پيكان را به سمت هم ببريم كه من در دوره خودم چه كردم و او چه كرده است، من بن به اهالي سينما دادم او كالا داده است نتيجه‌اش مي‌شود يك جور بازي كودكانه كه الان شاهدش هستيم. به نظر من نوك پيكان انتقادات بايد به سمتي برود كه در برنامه چهارم توسعه به صراحت بيان شده بود كه استقرار نظام صنفي و تامين بيمه بيكاري هنرمندان، وظيفه دولت است و مشخصا اين دو بند هيچ‌ وقت در برنامه چهارم اجرا نشد بعد هم كه با برنامه پنجم مواجه شديم. وقتي با مسوولان درباره برنامه چهارم صحبت مي‌كرديم، مي‌گفتند كه آن برنامه دوره‌اش تمام شد و رفت. انگار كه هنر كرده بودند و آن را به مرحله اجرا درآورده بودند و تمام شد و الان به وظيفه‌شان در برنامه پنج عمل كنند. در برنامه پنجم هم با يك سري برنامه‌هاي فرهنگي حاوي شعارزدگي مواجه شده بوديم؛ فعاليت‌‌‌هايي بيشتر متظاهرانه كه قرار نبود كاري براي هنرمندان كنند و صرفا مي‌خواستند برنامه‌اي بنويسند و به بعضي بزرگان كه اساسا شعارزدگي را دوست دارند، بدهند و بگويند كه ما در اين حوزه حركت مي‌كنيم. اگر برنامه چهارم كه اتفاقا عملياتي نوشته شده بود اجرا مي‌شد جزو وظايف دولت بود كه به امور هنرمندان رسيدگي كند. به نظر من نوك پيكان انتقادات به اين سمت برود نه اينكه امروز همكاران ما به جان هم بيفتند.

از اين بحث فاصله بگيريم و به ابتداي بحث و جشنواره جهاني برگرديم. اينجا بد نيست از زماني كه مسووليت برگزاري جشنواره سي و هشتم جشنواره جهاني را بر عهده گرفتيد، صحبت كنيد كه خود اين انتخاب هم با چالش همراه بود در شرايطي كه ميركريمي حاضر به استعفا نمي‌شد.

قبل‌تر از اينكه بحث مديريت جشنواره جهاني با من مطرح شود به واسطه ارتباط و دوستي قديمي كه با رضا ميركريمي دارم در جريان بيشتر امور و حواشي و اتفاقات قرار داشتم و مي‌دانستم كه چه اتفاق‌هايي مي‌افتد. ظاهرا هم از طرف آقاي ميركريمي و هم از جانب وزارت ارشاد تمايل به تغيير مديريت جشنواره وجود داشت. من براي اين مساله مدتي وقت گذاشتم كه آقاي ميركريمي همچنان مديريت جشنواره بر عهده‌شان باشد. چون معتقدم دراين چند سال اخير ايشان مجموعا موفق عمل كرده و جشنواره سال به سال وضعيت بهتري داشته. من بازخورد‌هاي خوبي از بيرون كشور دريافت مي‌كردم كه بسياري از فيلمسازان خارجي اين جشنواره را مي‌شناختند و نام اين جشنواره چندين سال بين فيلمسازان كشورهاي مختلف مطرح شده و از آن به عنوان جشنواره با كيفيت ياد مي‌كردند. در داخل كشور هم عملكرد آقاي ميركريمي بازتاب‌هاي روشني داشت. متاسفانه هر چه من تلاش كردم اين اتفاق نيفتاد و رضايتمندي آقاي ميركريمي حاصل نشد اما قرار شد در كنار جشنواره به ما كمك كند.

اين نكته را هم در نظر بگيريم كه شما در سال‌هاي دور تجربه مديريت جشنواره فيلم فجر را آن همزماني كه دو بخش ملي و بين‌الملل با هم تداخل داشت از سر گذرانده بوديد.

از اين منظر اگر نگاه كنيم حتي مي‌توانم بگويم اداره جشنواره براي من جذابيت ويژه‌اي نداشت و حس جاه‌طلبي كه برخي مديران دارند را نداشتم. چون همان طور كه اشاره كرديد پيش‌تر اين حيطه را تجربه كرده بودم و مديريت امسال جشنواره آورده جديدي براي شخص من نداشت. اما دوستاني كه در آن مقطع اصرار داشتند كه مديريت جشنواره را بپذيرم نگراني‌شان از اين بود كه با رفتن آقاي ميركريمي اصل جشنواره دچار مساله شود يا جشنواره درست برگزار نشود يا درگير مشكلاتي شود كه با تغيير مديريت‌ها دچارش هستيم. به همين دليل من پذيرفتم البته نه با اكراه چرا كه اساسا اين نوع فعاليت‌ها جزو زندگي كاري ما محسوب مي‌شود بنابراين اگر گفتم آورده‌اي براي من نداشت به خاطر سابقه‌اي است كه دارم. وگرنه خود جشنواره همواره براي من جذاب است چون معتقدم در سال‌هاي اخير كه از جشنواره ملي جدا شد خوب برگزار شد و به نظرم اين روند بايد تداوم داشته باشد. بعد از انتخاب هم به سرعت مسووليت‌ها به تيم برگزار‌كننده واگذار شد و كار را آغاز كرديم.

تغييراتي هم در جشنواره به وجود آورده بوديد؟

تغييرات خيلي كوچك در ساختار به وجود آورديم كه ماحصل بررسي چند دوره گذشته جشنواره بود. خود آقاي ميركريمي هم اين ايرادها را پس از چند سال برگزاري دريافته بود و ما بعد از بررسي تلاش كرديم آن‌ر ا مرتفع كنيم از جمله تعداد مديران را كمتر كرديم و الگوهاي رفتاري و نحوه اجرايي جشنواره را تا حدي تغيير داديم. اين نكته را بگويم كه اين دوره جزو معدود سال‌هايي بود كه فيلم‌هاي خوبي در جشنواره امسال حضور پيدا مي‌كرد و بخشي از آن به خاطر اعتمادي بود كه تهيه ‌كنندگان و فيلمسازان خارجي در اين چند ساله به جشنواره داشتند و فيلم‌هاي خوب‌شان را به جشنواره ارايه دادند. مي‌توانم بگويم كه جشنواره جهاني هم به لحاظ كيفي و هم به لحاظ كمي پربار بود. حتي قبل از جشنواره برلين، 70 درصد جدول نمايش فيلم بسته شده بود و اصلا معلوم بود چه فيلم‌هايي در چه بخش‌هايي حضور دارند و ما سرفصل‌هاي هر بخش را هم مشخص كرده بوديم و جزو سال‌هايي بود كه از همه نظر به لحاظ برنامه‌ريزي جلو بوديم. از نظر فياپف هم مشكل قبلي جشنواره در مرحله حل شدن بود. فياپف در مورد جشنواره جهاني سه بار اظهار نظر كرده بودند و هر سه بار نظرشان مثبت بود. صرفا براي زمان برگزاري نكاتي داشتند كه نبايد در فروردين و ارديبهشت جشنواره‌اي ثبت شود كه اين نظر را براي جشنواره پكن هم داشتند. از نظر فياپف جشنواره جهاني فجر هم مي‌توانست خرداد و هم آذرماه برگزار شود و از اين نظر تداخل و توالي با جشنواره‌هاي ديگر نداشت از نظر ما هم خرداد براي برگزاري جشنواره بهتر بود و لذا به خرداد موكول كرديم.

تا هفته پيش همه شواهد و قرائن حكايت از اين مي‌كرد كه جشنواره جهاني به شيوه آنلاين برگزار مي‌شود و اساسا قرار بود چنين اتفاقي بيفتد، اما به يك‌باره در يك غافلگيري محض برگزاري آن لغو و به سال 1400 موكول شد. اين وسط چه اتفاقي رخ داد؟

مهم‌ترين اتفاق در درون خود من رخ داد. هر چند جشنواره جهاني متشكل از شوراي مديران و شوراي سياستگذاري است كه اگر فكري هم داشته باشم بايد در اين شورا‌ها مطرح مي‌كردم تا راي اكثريت را كسب مي‌كرد. اما اتفاق اين بود كه وقتي ما نيمه دوم خرداد را براي برگزاري جشنواره در نظر گرفته و اعلام هم كرده بوديم و اساسا به نظر من زمان بهتري هم براي برگزاري جشنواره چه در سال آينده و چه سال‌هاي بعد است.

به نظر مي‌رسد اگر در سال آينده جشنواره دوباره اواخر فروردين برگزار شود با ماه رمضان تداخل پيدامي كند.

نه فقط سال آينده كه اساسا به مدت چند سال با ماه رمضان تلاقي پيدا مي‌كند و نكته مهم اينكه به لحاظ زماني دوباره با فياپف دچار مشكل مي‌شويم و مساله مهم‌تر اينكه تيم برگزار‌كننده جشنواره دچار مشكل مي‌شود. چون از اتفاقاتي كه فقط در ايران شاهديم و در هيچ جاي دنيا وجود ندارد، اين است كه 10 روز انتهايي در اسفند تقريبا تعطيل است و از اين طرف 15 روز ابتدايي فروردين هم تعطيل است. بنابراين با يك تعطيلي درون كشوري به مدت 25 روز مواجه هستيم كه فعاليت‌هاي اجرايي ما را فلج كرده و تازه بلافاصله بعد از آن جشنواره جهاني برگزار مي‌شود. به همين دليل اين يكي از مشكلات اجرايي جشنواره در چند سال اخير بوده است.

قرار بود جشنواره امسال در خرداد ماه برگزار شود، ‌آيا از اين به بعد و براي هميشه جشنواره جهاني فجر در خرداد ماه برگزار مي‌شود؟

بله، خرداد ماه زمان قطعي جشنواره است و بحث انتقال جشنواره به خرداد ماه فقط مربوط به امسال نمي‌شد و اساسا قرار است از اين به بعد در خرداد شاهد برگزاري جشنواره جهاني باشيم تا هم مشكل تقويم جشنواره‌هاي فياپف حل شود و هم تداخل جشنواره با ماه رمضان را رفع كنيم. البته تداخل كوچك با جشنواره شانگهاي داشتيم كه آن كاملا قابل مذاكره و حل بود.

از وقتي هم نيمه خرداد را زمان برگزاري جشنواره اعلام كرديم، منتظر بوديم تا شرايط را بسنجيم و ببينيم آيا اتفاقي براي ويروس كرونا مي‌افتد مثل جشنواره كن و ديگر جشنواره‌هاي بزرگ دنيا كه منتظر هستند ببينند كه چه اتفاقي در جهان مي‌افتد؟ آيا واكسني براي اين بيماري كشف مي‌شود و آيا در هفته‌هاي آينده از شيوع و گسترش آن كاسته مي‌شود؟ اينجا خطاب من با برخي منتقدان و نويسندگان حوزه فرهنگ است كه به عنوان اساتيد اظهارنظر‌هاي فراواني مي‌كنند و دائم اين سوال را مي‌پرسند كه چرا مسوولان درباره برگزاري جشنواره جهاني چيزي نمي‌گويند؟ سوال من اين است چرا در اين مدت جشنواره‌هاي مسكو، پكن و شانگهاي چيزي اعلام نكرده‌اند؟ چرا جشنواره كن تا ديروز درباره نحوه برگزاري اين رويداد چيزي نمي‌گفت؟ فقط ما بايد مثل متخصص پيشگو و همه‌جانبه‌نگر پيشقدم مي‌شديم؟ اگر هم ما و ديگر جشنواره‌هاي دنيا چيزي اعلام نمي‌كرديم درگير معضل جهاني بوديم و همه مترصد بوديم ببينيم آيا امكان برگزاري رويدادها وجود دارد يا ندارد.

البته كه برگزاري جشنواره در ابعاد بين‌المللي براي هر كشوري يك پارامتر فرهنگي مهم است و بايد با ملاحظاتي با آن رفتار شود.

دقيقا؛ هر كشوري با اهداف و دلايل مشخص (اقتصادي - فرهنگي) درصدد هستند تا بتوانند جشنواره را به بهترين شكل برگزار كنند. اينكه ما مترصد و منتظر بوديم تا تكليف جشنواره را مشخص كنيم به دلايلي بر مي‌گشت كه جشنواره‌هاي مهم ديگر تاكنون سكوت كرده‌اند و آنها هم با همين مشكلات دست و پنجه نرم مي‌كنند. شما ببينيد مسوولان جشنواره مسكو هنوز سرنوشت اين رويداد را اعلام نكرده‌اند، مسوولان كن ديروز جشنواره را لغو كردند، اما آنها هم در اين مدت منتظر بودند تا ببينند قضيه كرونا به كجا مي‌انجامد.

پيش‌بيني‌هايي شده بود مبني بر اينكه جشنواره را به صورت آنلاين برگزار كنيد؛ چرا اين اتفاق نيفتاد؟

ببينيد وقتي مشخص شد كه ما نمي‌توانيم جشنواره را در خرداد برگزار كنيم و مهمان‌ها نمي‌توانند در اين رويداد حضور پيدا كنند، فكر ديگري به ذهن ما رسيد و آن، اينكه جشنواره را به صورت نيمه مجازي برگزار كنيم. با اين تصور كه در مردادماه كه سينما باز شده بخش‌هاي مختلف رقابتي را براي هموطنان برگزار مي‌كنيم و داوري‌ها به صورت مجازي برگزار شود و ما فيلم را براي داوران بفرستيم و آنها كشورهاي مختلف نظرشان را بگويند.

اتفاقا مردادماه زمان مناسبي هم براي برگزاري جشنواره بود.

تصميم بر اين بود كه ورك‌شاپ‌ها هم با حضور اساتيد به صورت آنلاين برگزار شود و مخاطبان داخلي ما به صورت آنلاين از اين برنامه‌ها استفاده كنند. در اينجا باز ما با موانع جديدتري مواجه مي‌شديم به اين معني كه زيرساخت‌ها بايد فراهم مي‌شد. تصور اينكه با داشتن واتس‌آپ و اينستاگرام مي‌توانستيم جشنواره را برگزار كنيم هم شوخي بود. همين چند هفته اخير يك جلسه با هيات رييسه فياپف به صورت مجازي برگزار كرديم كه هر كس از كشورهاي مختلف در اين جلسه حضور داشت از امريكا گرفته تا اروپاي شمالي و آسياي دور جلسه برگزار شد. البته اين وسط من بيشتر از همه آنلاين بودم و بقيه گاهي ارتباط‌شان قطع مي‌شد هر چند آن جلسه در محدوده يك جلسه بود نه بيش از اين ولي ارتباط گاهي قطع مي‌شد. به همين جهت ما تلاش كرديم زيرساخت‌هاي جشنواره را فراهم كنيم و هر برنامه‌اي را كه از اجرايش مطمئن هستيم در اولويت قرار داديم و در جدول بچينيم نه برنامه‌هايي كه اجرايش با شك و شبهه همراه بود. از طرفي مهمانان خارجي هم كه قرار بود به صورت آنلاين با آنها مرتبط شويم انگار شرايط روحي خوبي نداشتند و روي فرم نبودند. با تعداد زيادي از آنها مرتبط شديم كه ببينيم در مرداد برنامه كاري آنها چگونه است و آيا مي‌توانند با ما ارتباط برقرار كنند يا نه.

نظرشان چه بود؟

پاسخ‌هاي دريافتي از جانب آنها خيلي دلگرم‌كننده نبود؛ آنها معتقد بودند كه بايد صبر كرد تا از شرايط كرونا به سلامت عبور كنيم. با اينكه مي‌دانستند ما نمي‌خواهيم آنها به ايران بيايند و فقط قرار است به صورت مجازي آن هم در خانه خودشان با ما ارتباط بگيرند. به نظرمان آمد كه فضاي ترس در كشورهاي اروپايي و امريكايي شديدتر است و ظاهرا ما ايراني‌ها به خاطر سخت جان بودن به راحتي با مشكلات كنار مي‌آييم. خلاصه اينكه فضاي دلگرم‌كننده‌اي نبود. از طرفي شما نگاه كنيد مسائل داخلي هم روز به روز پيچيده‌تر مي‌شود. از آنجايي كه وضعيت امنيت شغلي سينماگران در طول سال‌ها درست پرداخت نشده و انرژي منفي هم در حال حاضر در فضاي سينما متراكم است همين كار برگزاري جشنواره را براي ما سخت مي‌كرد. فضاي داخلي كشور هم كمتر شاهد نور اميد است و در جامعه وضعيت معيشتي مردم هم نگران‌كننده است. گراني‌هاي پي در پي عملا برگزاري جشنواره را در اين اوضاع و احوال براي ما سخت مي‌كرد. نكته ديگر كنسلي جشنواره جهاني كه لازم است اينجا اشاره كنم اين بود كه جشنواره لوكارنو هم كه قرار بود در مرداد برگزار شود، اعلام كرده بود كه نمي‌تواند برگزار كند. به يكباره ديديم در اطراف ما تعدادي جشنواره‌ها يكي يكي كنسل مي‌كنند. آنهايي هم كه قرار بود مجازي برگزار كنند و انگار اين وسط ما فقط اصرار به برگزاري جشنواره داشتيم.

اگر جشنواره جهاني به شيوه نيمه آنلاين و مجازي برگزار مي‌شد، براي اولين ‌بار در دنيا شاهد برگزاري جشنواره‌اي به شيوه جديد مي‌شديم.

ما براي اولين ‌بار مي‌خواستيم در دنيا جشنواره‌اي را به صورت نيمه آنلاين برگزار كنيم. خيلي از جشنواره‌ها پيش‌تر اعلام كرده بودند كه مي‌خواهند به شيوه آنلاين جشنواره برگزار كنند ولي عمل نكرده بودند. ما مي‌خواستيم عمل كنيم، اگر اين اتفاق مي‌افتاد اين نقطه مثبتي براي كارنامه سينماي ايران به شمار مي‌رفت. البته پيشنهاد ديگري هم مطرح بود و آن، اينكه آيا مي‌توان جشنواره را به شهريور موكول كرد با اين استنباط كه شايد شرايط كشور بهتر شود. شهريور با تراكم جشنواره‌اي شديد مواجه مي‌شديم رويدادهايي نظير تورنتو، مونترال، ونيز (شانگهاي و پكن هم ممكن بود دراين زمان برگزار شوند) با تراكم شديدي مواجه مي‌شديم البته در اين ايام با ماه محرم هم تداخل پيدا مي‌كرديم. نكته مهم ديگر اينكه اگر شهريور جشنواره را برگزار مي‌كرديم، براي سال بعد خرداد فاصله جشنواره‌ها با هم نزديك مي‌شد. گزارش‌هايي كه از جهان مي‌رسد تلاش و آمار خوبي در كنترل اين بيماري ارايه مي‌شود در دنيا اين آمار متغير است مثل امريكا و بخشي از اروپا كه نگران‌كننده است.

نكته تعجب‌برانگيز اين است كه ظرف يك هفته برگزاري جشنواره لغو شود. هفته پيش گمانه‌زني‌ها از اجراي آنلاين جشنواره خبر مي‌داد و در‌ فاصله چند روز به ‌طور كامل لغو شد. صحبت‌هايي هم مطرح بود كه وزير توصيه كرده است. آيا اين فرضيه درست است؟

ما با آقاي وزير هيچ ديداري نداشتيم. ولي با آقاي انتظامي جلسات زيادي در اين چند ماه داشتيم. با آقاي انتظامي پيش از اينكه رييس سازمان سينمايي باشند كار نكرده بودم ولي طي اين مدت اخير نكته مثبتي كه در ايشان ديديم اتكا به نظرات كارشناسي است و من نديدم كه بخواهند نظرشان را به ما تحميل كنند. براي برگزاري اين جشنواره هم پيشنهاد برگزاري مرداد به ايشان داده شد و در جمع مطرح كرديم. ولي وقتي جشنواره لوكارنو تعطيل شد، فشارهايي وارد شد كه چرا نظر نهايي را اعلام نمي‌كنيم. واقعيتش را بخواهيد در اين مدت گمانه‌زني‌هاي زياد اتفاق مي‌افتاد و من براي جلوگيري از گسترش حرف‌ها و صحبت‌ها تصميم نهايي را زودتر اعلام كردم.

با تمام اين صحبت‌ها به نظر مي‌رسيد محمدمهدي عسگرپور مرد روزهاي سخت باشد و ريسك‌پذيري‌اش حداقل در اين مورد بالا باشد. چرا اين گونه نشد؟

اجازه بدهيد فلاش‌بك بزنيم به زماني كه من مديريت خانه سينما را بر عهده داشتم آن زمان من بايد ارزيابي مي‌كردم از كميت و كيفيت افرادي كه مي‌توانستند به خانه سينما كمك كنند. آن زمان ما با گروه‌هاي زيادي مواجه بوديم كه هر كدام يك جور فكر مي‌كردند و ما بايد روي وجوه مشترك متمركز مي‌شديم و لازم بود اين افراد هم‌نظر مي‌شدند. اين هم‌نظري بايد شكل مي‌گرفت تا ما با يك تيم واحد مواجه مي‌شديم. اين شكل مديريتي است كه در زمان بحران مديران براي موفقيت از آن استفاده كنند كه در آن زمان شكل گرفته بود. اما در حال حاضر ما با گروه‌هاي مختلف مواجه هستيم كه با وجود داشتن وجوه مشترك شرايط اتفاق نظر براي‌شان شكل نمي‌گيرد. داشتم فكر مي‌كردم اگر خانه سينما (نه با وضعيتي كه الان با آن مواجه است) اگر مي‌توانست مردادماه در جشنواره جهاني حضور گسترده داشته باشد مي‌توانست نبود بخش‌هاي ديگر جشنواره را متعادل كند. خب اگر اين حضور بر فرض حفظ پروتكل‌هاي بهداشتي، همراه با اختلافات باشد و مهمان خارجي هم كه نباشد با جشنواره‌اي مواجه مي‌شديم كه فقط يك‌سري فيلم نشان مي‌داديم. مردم در اين شرايط ترجيح مي‌دادند در خانه بنشينند يا با ماشين به تماشاي فيلم بروند پس جشنواره به مفهوم واقعي شكل نمي‌گرفت و از همه مهم‌تر شرايط مبهمي كه براي مهار كامل ويروس كرونا وجود دارد و به خطر نينداختن سلامتي مخاطبان جشنواره هم جزو نكات كليدي ست.

آيا قرار بود صنوف خانه سينما از حضور در جشنواره خودداري كنند؟

نه اصلا به اين گفت‌وگو‌ها با آنها نرسيديم. تصورم اين است با اين انشقاق‌ها و مباحث مربوط به وضعيت معيشتي كه فعلا تا سطح عيدي تقليل پيدا كرده جدل‌هاي تهيه‌كنندگان و بعضي صنوف به جايي نمي‌رسيم. انتخابات خانه سينما هم ظاهرا در پيش است ضمن اينكه همچنان با شيوع ويروس كرونا در كشور مواجهيم. به نظرم رسيد كه اين مسائل را بايد جدي گرفت.

حالا اين سوال را بپرسيم. با تمام اين حواشي اگر مديريت جشنواره كامل به دست خودتان بود باز هم جشنواره را برگزار نمي‌كرديد؟

واقعيت اين است كه بخش مهمي از اين تصميم با خودم بود.

بحث راجع به بودجه جشنواره بسيار زياد است. از مدت‌ها قبل بحث تعطيلي جشنواره توسط بعضي مطرح مي‌شد كه اين بودجه به جاي برگزاري بين اهالي سينما تقسيم شود. توضيح مي‌دهيد آيا اساسا ممكن است وقتي بودجه جشنواره‌اي در خزانه دولت است و براي تعلق به جشنواره تصويب شده مي‌تواند به دست فيلمسازان يا صنوف برسد؟

ببينيد در شرايط فعلي اگر بخواهند با اين بودجه فيلم بسازند احتمالا مي‌توانند دوتا و نصفي فيلم بسازند. پس تعلق گرفتن اين بودجه براي ساخت فيلم كه شوخي است. اگر بخواهند در حوزه سينماداري استفاده كنند با اعداد و ارقامي كه خودشان اعلام مي‌كنند هم شوخي است

راستي بودجه جشنواره چقدر است؟

فرض كنيد در شرايط طبيعي حدود 10 ميليارد است. اما به اين توجه كنيد كه بخش قابل توجهي از اين بودجه برآورد جشنواره است. تامين اعتبار بخش مهمي از آن خارج از وزارت ارشاد صورت مي‌گيرد. يعني بنده از چند منبع هزينه جشنواره را تهيه مي‌كنم تا آنها اسپانسر برگزاري جشنواره باشند. اين رقم بودجه اصلا به اين معنا نيست كه از وزارت ارشاد به جشنواره اين ميزان پول مي‌رسد. وقتي هم اسپانسري هزينه جشنواره را تقبل مي‌كند مي‌خواهد نام و نشان خودش در جشنواره ديده شود. اين به آن معنا نيست كه وقتي جشنواره برگزار نمي‌شود آن شركت يا آن نهاد هزينه‌اش را به فلان فيلمساز بدهد تا فيلمش را بسازد يا همكاراني كه مشكل بيكاري دارند بيايند و كمك بگيرند. بنابراين به نظرم اهالي سينما و مشخصا سينماداران روي اين پول حساب زيادي باز نكنند. البته اين نكته را هم بگويم تصورمان اين بود كه به شكل مجازي اگر جشنواره را برگزار كنيم، شش ميليارد براي آن هزينه مي‌شود باز نه اينكه از ارشاد پول بگيريم. اين نكته را هم بگويم كه مبحث حقوقي در سرفصل‌هاي بودجه‌بندي وجود دارد به اين ترتيب كه اگر در سازماني بودجه با سرفصلي مي‌نويسند بايد در همان سرفصل خرج شود و اگر سازمان هزينه را به چيز ديگر اختصاص دهد بايد پاسخگوي نهادهاي نظارتي باشد. لذا كد به كد كردن بودجه آنچناني كه همكاران فكر مي‌كنند كار آساني نيست. مگر مجوز بالادستي بگيرند كه آن هم كار ساده‌اي نيست. حال اگر اين بودجه قابل انتقال باشد و مثلا تبديل به بن 300 - 200 هزار توماني تبديل شود و به همه اهالي سينما هم داده شود مي‌توانند با آن چند بار سوار مترو و تاكسي شوند يا چند بار ساندويچ بخورند.

با اين تفاسيري كه شما از بودجه جشنواره داريد برگزار كردن جشنواره بهتر نبود تا حداقل روحيه مردم كمي تلطيف مي‌شد. اخيرا با يكي از روانشناسان صحبت مي‌كردم و او مي‌گفت سينما و فيلم ديدن و سرگرمي خارج از محيط خانه بخش عظيمي از استرس‌هاي مردم را كم مي‌كند.

بله راجع به اين موضوع هم فكر كرده بوديم. ولي اجازه دهيد اينجا از بعضي از همكاران شما در رسانه‌هاي مختلف صحبت كنيم كه يا اطلاعات‌شان از سينما كم است يا براي اينكه فراموش نشوند در باب مسائل مختلف مطلب مي‌نويسند و بعضي هم در اتاق‌هاي كاملا تاريك نشسته‌اند و مطلب مي‌نويسند و اصلا نمي‌دانيم اين آدم چه كسي است كه اغلب فضاسازي مي‌كنند، مدلي از پوپوليسم كه مشخصا از سال 88 به بعد تقويت شده با چاشني پرده‌دري و بي‌ادبي كه متاسفانه كاربرد هم پيدا كرده فضا را مغشوش مي‌كنند. البته تحت هيچ شرايطي نبايد در مقابل اين فضاي پوپوليستي جا زد كما اينكه فضاي غيرفرهنگي اين سال‌ها حاصل عقب‌نشيني در مقابل اين تفكر است. اما من در ارزيابي‌ام از جشنواره به اين توجه كردم كه چقدر فضاي جشنواره آماده اين تقابل هم هست و در نهايت به اين رسيدم كه ممكن است جشنواره امسال تنها باشد. در شرايطي كه همكاران ما دچار مشكلات سختي هستند و متاسفانه بيشتر دغدغه آنها اين است كه درباره عيدي دريافتي از وزارت ارشاد صحبت كنند، ترجيح دادم جشنواره برگزار نشود. به نظرم بهتر است اول روال توليد فيلم و نمايش در سينما تا حدي عادي شود بعد درباره جشنواره صحبت كنيم.

اجازه دهيد اينجا از نكته ديگري درباره جشنواره جهاني صحبت كنيم و آن، اينكه آيا آنچنان كه عده‌اي فضاسازي مي‌كنند و مي‌گويند جشنواره جهاني بي‌اهميت است، اين رويداد بين‌المللي طي اين سال‌ها سودي براي سينماي ايران نداشته است؟

من مي‌گويم ارزيابي كار جشنواره‌اي كه چند سال از برگزاري آن مي‌گذرد بايد تخصصي صورت بگيرد. ببينيم جشنواره‌هاي بزرگ دنيا كه 50 دوره از برگزاري آن مي‌گذرد با چه مكانيسمي ارزيابي مي‌شوند. در جشنواره‌هاي بزرگ رسم بر اين است كه تعدادي از فيلم‌هاي كشور‌هاي دنيا در آن به نمايش درمي‌آيد. مردم با توليدات كشورهاي ديگر آشنا مي‌شوند در ضمن در جريان اين نمايش شور و شعف رقابتي بازاري هم شكل مي‌گيرد كه يا به صورت فيزيكال يا به صورت تبادل نظر در جشنواره اين بازار شكل مي‌گيرد. در كشور ما گاهي ارزيابي حركت فرهنگي مثل بازار سهام و بورس مي‌ماند هر روز يك عده به جدول نگاه مي‌كنند كه امروز مثلا چند فيلم به فروش رفته؟ و اگر با اين تابلو مواجه نشوند مي‌پرسند اصلا كاركرد اين جشنواره چيست؟ اين تصور عقب افتاده از يك جشنواره و بازار بين‌المللي است. در بسياري از جشنواره‌ها و بازارها مذاكرات پس از دو يا سه سال به نتيجه مي‌رسد. در مورد همين جشنواره جهاني تعدادي از فيلمسازان موفق شدند فيلم‌هاي‌شان و حتي پروژه‌هاي بعدي‌شان را معامله كنند، البته بنا به دلايلي اين موضوع را اعلام نمي‌كنند كه من تا حدي به آنها حق مي‌دهم. از طرفي اين جشنواره سكوي پرتاب فيلم‌هاي زيادي براي حضور در جشنواره‌ها و بازارهاي ديگر بوده و به اذعان بسياري از شركت‌كنندگانش مهم‌ترين رويداد سينمايي منطقه است. هر چند مي‌دانم همه اين توضيحات و اينكه هر كشوري با اين حجم توليدات نيازمند يك تريبون بين‌المللي هم هست برخي را قانع نمي‌كند، آنها مسائل بنيادي‌تري دارند مسائلي كه بر مبناي آن خيلي از رويدادها و حتي سازمان‌ها را مي‌توان تعطيل كرد با همين تشكيك‌ها بيشتر جشنواره‌ها در جهان مي‌توانند تعطيل شوند و هزينه‌هايش را بين نيازمندان تقسيم كنند، در مرحله پيشرفته‌تر حتي مي‌توان صنعت فيلمسازي را هم تعطيل كرد و بودجه‌هاي آن را همه ساله بين سينماداران و اعضاي صنوف تقسيم كرد!

اشاره كرديد جشنواره سال آينده خرداد برگزار مي‌شود. سال آينده با برگزاري انتخابات تداخل پيدا نمي‌كند؟

ببينيد هر وقت به تقويم نگاه مي‌كنم احساس مي‌كنم انگار هيچ رويدادي را براي يك زمان مشخص نمي‌توان قطعي دانست. كلي مناسبت چرخشي و كلي مناسبت سياسي همه و همه كار را براي برنامه‌ريزي سخت مي‌كند. به هر حال اگر نگاه‌مان اين گونه باشد هر ماه ما با موضوعي تداخل داريم. 

 


 انگار ما اهالي سينما مدام در شرايط بحراني زيست مي‌كنيم به‌ طوري كه هر چيزي از درون خانه بايد فداي چيز ديگري شود. حالا شما در نظر بگيريد در اين معادلات آيا مي‌توان به رشد و ارتقاي فرهنگ هم فكر كرد؟ من كه بعيد مي‌دانم؛ وقتي هنرمندان و سينماگران ما آنقدر درگير اين مسائل هستند اساسا وقتي پيدا نمي‌كنند كه به پيشرفت سينما و فرهنگسازي تمركز كنند.

رقم بودجه جشنواره اصلا به اين معنا نيست كه از وزارت ارشاد به جشنواره اين ميزان پول مي‌رسد. وقتي هم اسپانسري هزينه جشنواره را تقبل مي‌كند مي‌خواهد نام و نشان خودش در جشنواره ديده شود. اين به آن معنا نيست كه وقتي جشنواره برگزار نمي‌شود آن شركت يا آن نهاد هزينه‌اش را به فلان فيلمساز بدهد تا فيلمش را بسازد يا همكاراني كه مشكل بيكاري دارند بيايند و كمك بگيرند. بنابراين به نظرم اهالي سينما و مشخصا سينماداران روي اين پول حساب زيادي باز نكنند.

مدلي از پوپوليسم كه مشخصا از سال 88 به بعد تقويت شده با چاشني پرده‌دري و بي‌ادبي كه متاسفانه كاربرد هم پيدا كرده فضا را مغشوش مي‌كنند. البته تحت هيچ شرايطي نبايد در مقابل اين فضاي پوپوليستي جا زد كما اينكه فضاي غيرفرهنگي اين سال‌ها حاصل عقب‌نشيني در مقابل اين تفكر است. اما من در ارزيابي‌ام از جشنواره در نهايت به اين رسيدم كه ممكن است جشنواره امسال تنها باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون