ادامه از صفحه اول
رسانه و مناسكي شدن دين
فوري با اتهام كلاهبرداري مواجه ميشوند. مداح ديگر مسائل فلسفي و رديه عليه مدرنيته را با نواي روضهخواني به خورد مخاطبان قرار ميدهد. پيشتر نيز براي اولين بار در انتخابات ليست دادند و بهطور آشكاري وارد ميدان سياست شدند. خلاصه در عرصه دين و مذهب، دور، دورِ مداحان است. پرسشي كه ميتواند مطرح شود اين است كه چه عاملي موجب چنين تحولي شده است؟ پيش از انقلاب و در دهه اول آن چنين وضعي نبود و پيام دين از طريق علما و سخنرانان منتقل ميشد و در چارچوب يك مجموعه از گزارههاي منطقي و كلامي و فلسفي يا نصايح اخلاقي به معرفي دين ميپرداختند و در برخي از موارد نيز در پايان برنامه ذكر مصيبتي ميكردند و روضهاي ميخواندند كه معمولا چند دقيقه بيشتر طول نميكشيد. در بيشتر موارد نيز شخص سخنران اين وظيفه را عهدهدار بود و به ندرت به مداحان اجازه چنين كاري را ميدادند. مداحان بيشتر در جلسات روضهخواني محدود محلي و بانوان فعاليت ميكردند. پس چه عواملي موجب اين تحول شده است؟ عوامل گوناگوني وجود دارد. پايين آمدن سطح خطبا و ناكارآمدي سخنرانان در پاسخ به پرسشهاي روز و حل مسائل جاري كشور كه حكومت به نام دين عهدهدار آن است، زمينه را براي پرداختن به وجه مناسكي دين و پررنگ شدن مداحان فراهم كرده است. با اين وجود به نظر من مهمترين عامل موثر بر اين تحول، رسانه است. چرا رسانه نقش اصلي را در اين تحول دارد؟ دهه اول انقلاب عموم برنامههاي ديني تلويزيون مبتني بر سخنراني يا آموزشهاي ديني بود. عموما يك روحاني بالاي منبر يا در بيشتر موارد در استوديو مينشست و موضوعي را مورد بحث قرار ميداد. همان زمان گفته ميشد كه اين نوع برنامهها تطبيقي با الزامات رسانه تلويزيون ندارد. در بهترين حالت هم برنامه آقاي قرائتي بود كه كمتر عمق محتوايي داشت، بيشتر ميكوشيد از طريق تمثيل و داستان و برخي مفاهيم اخلاقي، منظور خود را منتقل كند. تا هنگامي كه رسانه رسمي به طور كامل انحصاري بود و حتي درون صدا و سيما نيز رقابت نبود و يكي دو شبكه بود، ميشد اين برنامهها را منتشر كرد ولي از هنگامي كه در مرحله اول رقابتي ميان شبكههاي صدا و سيما صورت گرفت و سپس رسانههاي خارج از اين ميدان وارد بازار شدند، توليد برنامههايي كه با الزامات رسانه تصويري هماهنگ باشد، بيشتر شد. از اين رو برنامههاي مذهبي به سوي مناسك كه ماهيت تصويري و نمايشي دارند گرايش پيدا كردند. برنامههايي كه زواياي غيرگفتاري آن برجستهتر است. از جمله مشاركت و واكنشهاي حاضران، موسيقي، آواز، هيجانات و تمامي مولفههاي تصويري در آن وجود دارد و مطلوب مخاطب و بيننده است. تصاويري كه ميتواند آهنگين و جذاب باشند. چه سينهزني بسيار جذاب هيات مشهور يزديها باشد و چه برنامههاي روضهخواني مداحان مشهور تهراني. جالبترين بخش اين تحول در نزديكي سبك موسيقايي تعدادي از مداحيها بود كه تا حدودي به سبكهاي موسيقي برخي خوانندگان پاپ و... نزديك شد و مداحي را از سبك سنتي آن خارج كرد و شيوه جديدي را عرضه كرد. كاركرد مناسك در الگوي دينداري سالهاي اخير جانشين وعظ و كلام و... شد ولي مهمترين نكته اين تحول، تغيير موضوعات تبليغ ديني متناسب با اين تحول است. در گذشته موضوعات انتزاعي و عملي از جمله توحيد و عدالت و اخلاق و موارد مهم و مشابه محور تبليغ و معرفي دين بود، ولي با مناسكي شدن دين موضوعات ديگري مثل عاشورا و غيبت اهميت بيشتري يافتند. البته اين موضوعات در گذشته هم بودند، ولي جزييات آنها تغيير كرد. در گذشته بيشتر فلسفه عاشورا و غيبت مساله دين و تبليغ ديني بود. ولي در ساختار جديد مناسكي، آنچه به الزامات نگاه تصويري نزديك است در اولويت قرار گرفت ولي مهمترين تفاوت، مخدوش شدن حقيقت و مجاز در اين ماجرا بود. در اين شيوه و روش تبليغ، حقيقت به خودي خود مساله نبود، بايد صحنهآرايي و تصويرپردازي جذاب شود چه با حقيقت و چه با مجاز. لذا خواب و حكايتهاي عوامانه و داستانهاي ساختگي با حقيقت مخدوش شد و سره از ناسره ناشناخته ماند و اين وضعي است كه جامعه ما در حال حاضر با تبليغ ديني مواجه است.
ماهي گرفتن ازآب گل آلود
اينگونه نيست و سرسوزني تقابل و تضاد بين دولت دوازدهم و خانه سينما وجود ندارد نهتنها در چند روز اخير كه هيچ زماني اختلاف بين ما وجود نداشته است. اهالي خانه سينما همه از دوستان نزديك من هستند از آقاي منوچهر شاهسواري كه حكم برادر بزرگ من رادارند گرفته تا آقاي اسعديان و ديگر دوستان. اساسا اولويت دولت در اين است كه تلاش كند مشكلات اهالي سينما را حلوفصل كند و اين كوشش سازمان سينمايي هيچوقت در جهت تضعيف خانه سينما نبوده و نخواهد بود. بهشخصه حامي خانه سينما بوده و هستم چه در دوراني كه در مركز گسترش سينماي مستند و تجربي كاركردم و چه الان كه در سازمان سينمايي فعاليت ميكنم مدنظرم اين بوده كه همه امور سينما از طريق صنف انجام شود. مناقشه اخير هم بيشتر حاصل يك سوء تفاهم كوچك ميدانم ولا غير؛ و اين كدورت به وجود آمده قطعا در هفته پيش رو از بين ميرود. پيشتر هم توضيح دادم جلسه ابتدايي شورا در سازمان سينمايي صرفا براي تقدير از اعضاي سابق شوراي صنفي بوده است و البته اين را هم بگويم كه بعضي وقتها هم من به عنوان معاون ارزشيابي و نظارت سازمان سينمايي در جلسات شوراي صنفي خانه سينما حاضر ميشدم. سازمان سينمايي خود را جداي از خانه سينما نميداند. معتقدم تصميمگيريهاي در سينما ومترفع كردن مشكلات اهالي سينما بايد توسط عقل جمعي صنوف و مديريت عالي خانه سينما صورت گيرد. بازهم تاكيد ميكنم اتفاقات اخير تنها حاصل يك سوءتفاهم بوده كه آنهم بهزودي رفع ميشود. در انتها اين نكته را خدمت اهالي محترم سينما بگويم كه همه هموغم مديران در سازمان سينمايي حمايت از خانه سينما است نه اينكه خدايناكرده بخواهيم موجبات تضعيف خانه را فراهم كنيم و معتقدم هرگونه قضاوتي خارج از اين دايره غيرمنصفانه خواهد بود.
تحليل اقتصاد خرد و كلان مسكن
دولت بايد براي سازندگان مسكن تسهيلاتي ارايه دهد تا انگيزههايي داشته باشند كه ساخت و ساز انجام دهند. يكي از اين تسهيلات، دادن زمينهاي ارزان قيمت است. در سالهاي اخير رشد بخش مسكن منفي بوده وقتي عرضه مسكن پايينتر از تقاضا باشد و از طرفي توزيع عادلانه جمعيت در برخي استانها بالاست، طبيعي است كه بر قيمتها و به خصوص اجاره فشار آورد و آن را افزايش دهد.