• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4649 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۸ ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

آدم حسابي تمام عيار

1- هتل كمپينيسكي. وين. دسامبر 2019. اين، آخرين باري بود كه حسين كاظم‌پور اردبيلي براي حضور در اجلاس اوپك، پايش را به وين گذاشت. شماره اتاقش 209 بود. با پيامك مرا به اتاقش دعوت كرد و بيش از يك‌ساعت و نيم با هم گفت‌وگو كرديم. با حرارت سعي كرد ناراحتي‌اش را از بيرون ماندن نفت ايران از بازار بيان كند. كاظم پور اردبيلي ميانه‌اي با شعار نداشت. او عمل‌گرايانه صحبت مي‌كرد و راهكار مي‌داد. واقعا «عاشق ايران» بود. در همان ديدار آخر فكرش را براي جايگزيني نفر جديد به جاي خودش، با ذكر نام جانشينش، با من در ميان گذاشت. كاظم پور در انتخاب جانشينش هم هوشمند بود. در وصف نامزد پيشنهادي‌اش براي هيات عاملي اوپك مي‌گفت كه «جوان است و عدد و رقم مي‌فهمد.» و به راحتي نمي‌توانند او را بازي دهند. (كلمه ديگري به‌كار برد) 
2- الجزاير- اتاق محل اقامتش، سال 2016. برايم با جزييات تعريف كرد كه چگونه در جلسه نهايي‌سازي «توافق جهاني كاهش توليد» هم روس‌ها را راضي نگه داشته هم به دل عربستاني‌ها را همراه كرده و به هيچكدام‌شان امتيازي از طرف ايران نداده است. وقتي بازي‌اش را برايم تعريف مي‌كرد يادم مي‌آيد كه براي كياستش فقط لبخند مي‌زدم. او شطرنج بازي قهار بود. چند وقت بعد وقتي سهميه‌هاي توافق در وين امضا شد، فهميدم كه به‌شدت ناراحت است. پيش رفتم اما از عصبانيت حرف نمي‌زد. بعدها به من گفت كه سهم بيشتري براي توليد نفت ايران، در توافق با عبدالعزيز بن سلمان، وزير فعلي انرژي عربستان و معاون وزير آن وقت، در الجزاير گرفته بود. اما در وين آن توافق امضا نشد. ايران در دوره پسا برجام قرار داشت و سهميه توليد نفت براي ايران مهم بود. كاظم پور اردبيلي براي ايران مي‌جنگيد. 
3- رياض. سال 2007. سمپوزيوم اوپك، قبل از اجلاس سران. رايزن انرژي امريكا، در جلسه‌اي كه بسيار بزرگ بود، بر‌خاست و اوپك را به گوشه رينگ برد. چنان‌كه، كل سالن يكي دو دقيقه برايش كف زد. اعضاي اوپك، طبيعتا ناراحت بودند. اينجا بود كه كاظم پور اردبيلي از جا برخاست. چنان خطابه‌اي كرد كه دو برابر رايزن امريكا براي او كف زدند. باور نمي‌كنيد كه چه افتخاري به او مي‌كردند. 
4- كاظم‌پور در اوپك، بازيگر نبود. بازيگردان بود. معروف بود كه سه نفر در اوپك، استراتژي‌هاي بلندمدت و اصلي اين سازمان را به آماده مي‌كنند. عبدالعزيز بن سلمان، وزير انرژي فعلي عربستان، محمد سينوسي باركيندو، دبيركل اوپك و حسين كاظم‌پور اردبيلي. او اما در صحنه نبود. اين چند سال اخير هم از دوربين فراري بود. 
5- به عنوان روزنامه‌نگار، دو دهه كاظم‌پور اردبيلي را از نزديك مي‌شناختم. در بسياري از كنفرانس‌هاي داخلي و خارجي كنارش بودم. از من بپذيريد كه او يكي از بي‌نظيرترين‌ها براي حفاظت از منافع ايران و كسب منفعت براي كشور بود. از ديروز در وصفش زياد گفته‌اند. من مي‌گويم: «يك آدم حسابي تمام‌عيار بود.» بارها از او خواستم خاطراتش را بنويسيم. او زيربار نمي‌رفت. حالا بايد اين كار را بكنيم. قدر او شناخته نشده است. كسي كه «مجتهد نفت» بود.


مذاكره‌كننده قدرتمند

سفر ما در شرايط جنگ تحميلي انجام شد و برخي كشورها درصدد كاهش منابع مالي ايران به‌واسطه سقوط قيمت نفت بودند. در واقع كاهش شديد قيمت نفت با هدف تضعيف اين منابع آن هم در بحبوحه جنگ انجام مي‌شد. پس از صحبت‌هاي ما با شيخ زايد، ايشان بر اين موضوع تاكيد كردند كه بايد جلوي كاهش بيشتر قيمت نفت گرفته شود و جلسه خوبي بود. به ياد دارم كه مرحوم كاظم‌پور اردبيلي مذاكرات خوبي را انجام دادند كما‌ اينكه سفارت خانه ايران نيز كمال همكاري را با ما داشتند. پس از امارات به عربستان رفتيم. درخواست ملاقات با پادشاه را كرده بوديم، درست است كه سمت ما براي درخواست ملاقات با پادشان عربستان پايين بود، اما پيام ما خطاب به سران كشورها و پادشاه عربستان بود. پادشاه وقت عربستان نيز ملك فهد بود. مقامات سعودي حاضر به ديدار ما با ملك فهد نشدند و معتقد بودند پيام را بايد به وزير خارجه آقاي فيصل برسانيم. با وجود اينكه اجازه ملاقات با پادشاه را به ما ندادند، اما پيشنهاد انجام حج عمره را مطرح كردند. با اينكه ما در جده بوديم اما مقدمات حضور ما را براي انجام حج عمره فراهم مي‌كردند كه بنده به همراه مرحوم كاظم‌پور حج عمره را به جا آورديم. در مدت حضور در عربستان به جد بر رساندن پيام رييس‌جمهور به پادشاه عربستان اصرار و ايستادگي كرديم تا اينكه به مرحوم كاظم‌پور اردبيلي و سفير ايران در عربستان پيشنهاد كردم براي اينكه سعودي‌ها به جديت ما پي برند، به مسوول تشريفات بگوييم كه بليت برگشت را هماهنگ كند. براي مذاكره با مقامات عربستان بايد جديت تمام داشت چرا كه اگر بدانند اصراري دركار وجود ندارد، ممكن است به خواسته‌ها تن ندهند. مرحوم اردبيلي از اين پيشنهاد استقبال كردند. زماني كه مسوول تشريفات مهمانان ويژه عزم ما را براي بازگشت ديد، به تكاپو افتاد و از ما فرصت خواستند تا ديدار با پادشاه را عملي كنند. اين تمهيد كارساز شد و ما به ديدار ملك فهد رفتيم. پيش از ديدار با پادشاه، ما به ديدار احمد زكي يماني، وزير وقت نفت عربستان رفتيم. در ديدار با آقاي يماني بحث‌هاي نفتي زيادي بين ما و ايشان درگرفت . به ياد دارم كه اصرار مي‌كرديم بايد جلوي سقوط قيمت نفت گرفته شود. زيرا بزرگ‌ترين توليد‌كننده نفت، بزرگ‌ترين كشوري خواهد شد كه از اين راه زيان مي‌بيند. پس از مدتي كه بحث‌هاي كارشناسي بالا گرفت، آقاي يماني گفتند كه مشكل شما را درك مي‌كنم اما اين مشكل در اتاق بنده حل نمي‌شود. اين صحبت در واقع كنايه به اين بود كه جلوگيري از سقوط قيمت نفت سياسي است و بايد در جاي ديگري در اين خصوص تصميم بگيرد. بلافاصله ما را به محل تشكيل جلسه هيات دولت عربستان بردند. به ياد دارم كه وزرا پشت در اتاق ايشان منتظر برگزاري جلسه بودند كه البته من، آقاي كاظم‌پور اردبيلي به همراه سفير و يك مترجم زودتر از وزرا به داخل رفتيم و در خصوص قيمت نفت صحبت كرديم. ملك فهد با وجود اينكه با حوصله به حرف‌هاي ما گوش مي‌داد اما وارد موضوع نشد و مطالب ديگري مي‌گفتند. به عنوان مثال ايشان از فضائل مولا علي(ع) سخن مي‌راندند و معتقد بودند كه حضرت علي(ع) شخصيت بي‌نظيري در عالم اسلام بودند و مقايسه ايشان با معاويه، به خطا رفتن است. پس از اتمام جلسه، مرحوم كاظم‌پور اردبيلي به تنهايي سفر خود را ادامه دادند و پيام رييس‌جمهور وقت را به سران ليبي والجزيره رساندند. بدين سان، ساختار نفتي ايران مرد بزرگي را از دست داد. يك استراتژيست بزرگ در بازارهاي نفتي و مذاكره‌كننده‌اي كه كار خود را به خوبي بلد بود. يادش گرامي باد. 

استخوان در دست جذامي

جنبه ديگر از نگاه مذمت‌بار حضرت به دنيا، خاصيت موقت آن است. حضرت دنيا را چيزي بيش از يك منزلگاه و سراي موقت نمي‌داند و از اين رو پرستندگان دنيا و دلبستگان به آن را سرزنش مي‌كند و توجه مي‌دهد: «اما كساني كه فريفته دنيا شده‌اند به مسافراني شبيه‌اند كه در منزل پرنعمتي قرار گرفته‌اند، ولي به آنها گفته‌اند كه بايد به سوي محلي خشك و خالي از نعمت حركت كنند. براي آنها هيچ چيز ناخوش آيندتر از جدايي از آنجا نيست.» يا «ما براي دنيا آفريده نشده‌ايم. به دنيا آمده‌ايم تا به واسطه آن آزموده شويم.» و نيز «دنيا براي زندگي هميشگي شما آفريده نشده است، بلكه گذرگاهي است كه در آن براي آخرت زاد و توشه ‌برداريد. بنابراين براي كوچ كردن از آن آماده باشيد و مركب مناسب مهيا‌ سازيد.» از منظري ديگر نيز به آثار نامطلوب دنيا بر دنيادوستان و رفتار فريبكارانه‌اش با ايشان اشاره مي‌كند: «اي مردم از دنياي حرام بپرهيزيد چون بسيار مكار و فريبنده است. اگر چيزي مي‌بخشد ديري نمي‌پايد كه آن را بازپس مي‌گيرد و اگر به كسي چيزي بپوشاند سرانجام روزي آن را از تن او بيرون خواهد آورد. نه آسايش آن پايدار و نه رنج و سختي‌هايش پايان‌پذير و نه بلايا و دردهايش تمام شدني است.»؛ «دنيا چون به گروهي روي آورد، خوبي‌ها و نيكي‌هاي ديگران را به ايشان عاريه مي‌دهد، هرگاه از آنها روي برگرداند خوبي‌هاي‌شان را از آنها باز مي‌ستاند و كسي كمالات موجود در آنها را هم نمي‌بيند.»؛ «دنيا دل دنياپرستان را مي‌ميراند و شيفته و برده مي‌سازد. دنيا به هر طرف كه برود آنها نيز به آن سمت مي‌روند و برده ارباب دنيا مي‌شوند. به اين قبيل از افراد هر چه هشدار داده شود، بي‌تاثير است. با اينكه گرفتاران دنيا با چشم خود مي‌بينند كه راه پس و پيش ندارند و سرانجام در چنگال مرگ اسير خواهند شد، عبرت نمي‌گيرند. با اينكه مي‌بينند دنيايي كه هميشگي و جاودان مي‌پنداشتند، آنان را رها مي‌كند، با اين همه از شيوه نادرست خود دست بر نمي‌دارند.» اما اين همه ماجرا نيست. چنانكه پيش‌تر آمد حضرت هم بياناتي در نيكويي دنيا دارد و هم سيره عملي ايشان نشان مي‌دهد كه ساعتي از تلاش براي توليد و عمران و آباداني دست برنداشته است. احياي نخلستان‌هاي اطراف مدينه، حفر چاه براي آبرساني به زمين‌هاي كشاورزي كه از آن هم براي تامين معيشت خود و خانواده‌اش حتي در دوران خلافت بهره مي‌برد و هم عوايد آن را در قالب وقف و انفاق به نيازمندان و طبقات محروم جامعه مي‌رساند در همين راستاست. نظير اين رويكرد در سياستگذاري اقتصادي و الگوي حكمراني ايشان نيز قابل‌ملاحظه است. از آن جمله مي‌فرمايد: «دنيا برايت پندهاي فراواني دارد. 
تو را به عدل و انصاف دعوت مي‌كند و هجوم بلاها و كاستن نيروها به تو هشدار مي‌دهد و راستگويي خود را به اثبات مي‌رساند... دنيا چه خوب خانه‌اي است براي آناني كه آن را خانه هميشگي ندانند و وطن نخوانند.» و در جاي ديگر «دنيا براي كسي كه با آن صادقانه روبه‌رو شود جايگاه راستي و صدق است و براي كسي كه آن را درك كند خانه تندرستي است. براي شخصي كه از آن توشه اخذ كند جايگاه بي‌نيازي و تندرستي است و براي فردي كه از آن پند بگيرد پندآموز است. دنيا جاي عبادت دوستان خدا، نماز فرشتگان، نزول وحي خدا و تجارت اولياي الهي است كه در آن رحمت و فضل خداوند را به دست مي‌آورند و بهشت را مي‌خرند. با اين وصف چه كسي مي‌تواند دنيا را نكوهش كند؟» امام(ع) دنيا را فرصتي براي كار و تلاش و عبادت و معنويت و از آن بالاتر اعاده حق و دادستاني مظلوم از ظالم مي‌پندارد و از اين رو نكوهش بي‌دليل آن را براي زهد افراطي بر نمي‌تابد در نقطه مقابل دلبستگي به دنيا، غرق شدن در ابتلائات دنيوي نظير مال و قدرت و فرزند و غفلت از آخرت، دايمي پنداشتن دنيا، حرص و طمع براي دنيا و احساس بي‌نيازي و استغنا و طغيان و گردنكشي بر اثر آن را از آفات دنيا برمي‌شمارد. به قول سعدي: «بس بگرديد و بگردد روزگار، دل به دنيا در نبندد هوشيار/دير و زود اين شكل و شخص نازنين، خاك خواهد بودن و خاكش غبار/ اين همه هيچ است چون مي‌بگذرد/ تخت و بخت و امر و نهي و گير و دار»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون