تحليل داريوش صارمي كارشناس اقتصاد و رسانه درباره دردهايي كه مطبوعات در روزهاي كرونايي تجربه ميكند
مطبوعات در حال زايش هستند
گروه اجتماعي| برخي از روزنامههاي كشورهاي توسعه يافته، سياست جالبي براي بالا بردن درآمد خود به كار ميبرند و اين سياست به اين شكل است كه روزنامههاي خود را رايگان در مترو و ديگر اماكن عمومي در اختيار مردم ميگذارند و از اين طريق هم مخاطب جذب ميكنند و هم تيراژ را بالا ميبرند تا در نتيجه بتوانند جذب آگهي بيشتري داشته باشند و از طريق آگهي درآمدزايي كنند. در كشور ما نيز برخي روزنامهها تا حدودي پيرو همين سياست هستند و قيمت روزنامه را كمتر از قيمت تمام شده، محاسبه ميكنند. اينكه تا چه اندازه توانستهاند در اين زمينه موفق باشند البته موضوع ديگري است. در گفتوگوي پيش رو با «داريوش صارمي» كارشناس اقتصاد و رسانه اين موضوع را در ميان گذاشتيم همچنين پرسيديم در حال حاضر نحوه قيمتگذاري و فروش روزنامههاي كشور از چه آسيبهايي رنج ميبرد. او معتقد است، مطبوعات كشور درحال تحمل درد زايمان هستند و به زودي شرايط ديگري متولد خواهد شد. صارمي ميگويد: كه قيمتگذاري به تعداد صفحات و تيراژ بستگي دارد؛ به اين دليل كه قيمت تمام شده را بالا ميبرد. زماني كه تعداد صفحات يك روزنامه بيشتر از ديگر روزنامهها باشد 3 اتفاق ميافتد؛ يكي اينكه خبرنگاران و هيات تحريريهاي كه مطالب اين روزنامه را تهيه ميكنند طبيعتا زحمت بيشتري خواهند كشيد چون 12صفحه، 16صفحه، 24صفحه از هم متفاوت است بنابراين خبرنگاران طلب حقوق بيشتري ميكنند و قيمت تمام شده بيشتر ميشود.
چرا قيمت روزنامههاي كشور با هم متفاوت است؟
اگر روزنامه را به عنوان يك كالاي اقتصادي در نظر بگيريم، قيمتگذاري بايد بر اساس مكانيسم بازار يعني عرضه و تقاضا انجام بگيرد. اما در ايران از اين مكانيسم برخوردار نيستيم كه اين به دليل نوع درآمدهاي روزنامههاست. اين درآمد به دو شكل است؛ يكي درآمد آگهيها و ديگري درآمد فروش تكنسخه. بنابراين اين دو شيوه درآمدزايي روزنامه بايد با هم جمع شده منهاي قيمت تمام شده روزنامه شود تا ما به آن قيمت تمام شده بتوانيم درصدي اضافه كنيم و قيمت نهايي را در نظر بگيريم. روزنامههاي ايران دو دستهاند؛ دسته اول روزنامههاي پرتيراژ كه به نحوي به حاكميت يا دولت وابستهاند مانند: روزنامه ايران، همشهري و جام جم. دسته دوم روزنامههاي مستقلي هستند كه به لحاظ مالي استقلال دارند. به نظر من هر دو دسته، مكانيسم قيمتگذاريشان با هم متفاوت است؛ به دليل اينكه دسته اول عمده درآمدش متكي به آگهي است و روي تك فروشي تكيه ندارند. اگر قيمت را بالا ببرند، تيراژشان پايين ميآيد؛ يعني خواننده خود را از دست ميدهند و به تبع آن، جذب آگهي هم كم ميشود. بنابراين هميشه قيمتي كه به بازار عرضه ميكنند زير قيمت تمام شده است؛ به عنوان مثال اگر قيمت تمام روزنامه ايران 700 تومان باشد، روزنامه را 100 تومان ميفروشد يعني 600 تومان يارانه ميدهد به دليل اينكه با جذب آگهي جبران ميشود. البته اين يارانه بستگي به كشش مالي روزنامه و بازار هم دارد. حتي در خارج از كشور گاهي روزنامهها رايگان توزيع ميشود به همان دليل جذب آگهي بيشتر. سياستي كه در صورت داشتن امكانات لازم جواب خواهد داد و آگهي جايگزين درآمد فروش ميشود. اما روزنامههاي مستقل روي تكفروشي خود مانور ميدهند؛ چون تيراژشان بالا نيست و در نهايت آگهي بالايي ندارند. به همين دليل اگر به بازار نگاهي بيندازيد، ميبينيد در سالهاي مختلف يعني از لحظهاي كه اين روزنامهها ظهور و بروز كردهاند مثل روزنامه اعتماد، شرق و... با قيمتي گرانتر فروختهاند. با اين وضعيتي كه براي مطبوعات پيش آمده، گروه اول به لحاظ درآمدزايي به گروه دوم پيوند ميخورد. بنابراين به نظر من در آينده نزديك اگر مطبوعاتي به اين شكل و شمايل وجود داشته باشد، سياست قيمتگذاري آنها كاملا همگن يكديگر خواهد شد يعني روي فروش تك نسخه مانور خواهند داد. چراكه همين حالا هم موسسه همشهري اين روش را شروع كرده و روزنامه خود را هم در تهران و هم در شهرستان گران كرده است. به همين دليل روزنامه ايران نيز در آينده مجبور ميشود از اين سياست تبعيت كند تا نرخها در بازار يكسانسازي شود.
در كل تحليل شما از وضعيت قيمتگذاري امروز مطبوعات چيست؟
اگر در اين بازار و شرايط جديد كه همه چيز به هم ريخته است، وضعيت مطبوعات را بررسي كنيم بايد گفت كه مطبوعات درحال زايش هستند، درست مثل يك بارداري كه ميخواهد يك نوزاد جديد به دنيا بياورد. به نظر من الان زمان زايش مطبوعات است و به ناچار درد شديدي را متحمل ميشود. اين درد يا موجب مرگ مطبوعات به شكلي كه الان هست، ميشود يا موجب تولد نوزادي جديد كه اين هم شكل و شمايل خاص و جديد خودش را نشان خواهد داد و مطبوعات را دگرگون خواهد كرد.
نگاهي به آنچه در دكههاي مطبوعاتي عرضه ميشود حاكي از تعدد و تنوع قيمت روزنامههاست. اما جالب است، روزنامهاي با 8 صفحه گرانتر از روزنامهاي با 16 يا 12 صفحه است. آيا نرخ روزنامه و تعداد صفحات به سبب حجم مصرفي كاغذ هم بستگي دارند؟
البته كه قيمتگذاري به تعداد صفحات و تيراژ بستگي دارد؛ به اين دليل كه قيمت تمام شده را بالا ميبرد. زماني كه تعداد صفحات يك روزنامه بيشتر از ديگر روزنامهها باشد 3 اتفاق ميافتد؛ يكي اينكه خبرنگاران و هيات تحريريهاي كه مطالب اين روزنامه را تهيه ميكنند طبيعتا زحمت بيشتري خواهند كشيد چون 12صفحه، 16صفحه، 24صفحه از هم متفاوت است بنابراين خبرنگاران طلب حقوق بيشتري ميكنند و قيمت تمام شده بيشتر ميشود. دو؛ مواد بيشتري در چاپخانه استفاده ميشود. سه؛ روزنامه سنگينتر ميشود و هزينه توزيع بالا ميرود.
رقابت روزنامهها در نرخگذاري آنها تاثيرگذار است؟
اگر ما روزنامه را يك كالاي اقتصادي در نظر بگيريم، وارد رقابت اقتصادي ميشويم و اينكه مثلا يك روزنامه چقدر متقاضي دارد و... چون ما يكسري خوانندههاي گذرا داريم كه فقط به قيمت توجه ميكنند و صرفا ميخواهند يك روزنامهاي داشته باشند تا گزارش، يادداشت و تحليلي بخوانند و برايشان فرقي نميكند، كدام روزنامه را ميخوانند. يكسري خوانندههاي ثابت و وفادر هم داريم كه روزنامه محبوبشان را با هر قيمتي تهيه ميكنند و شما هر چقدر هم اين روزنامه را گران كنيد، مخاطب پر و پا قرص همين روزنامه هستند. زماني را به ياد دارم كه روزنامههاي مستقل در بين نخبگان جامعه بسيار محبوب بودند و در آن دوره اگر كسي روزنامه اعتماد، شرق و روزنامههاي اين تيپي در دست داشت، ميگفتند فلاني جزو نخبگان جامعه است. چون در بين آن قشر محبوب بودند و همين باعث ميشد با وجود تيراژ محدود با قيمت بالايي به فروش بروند.