گروه ديپلماسي
سئول قديميترين خواهرخوانده شهر تهران است، هر دو شهر به احترام اين رابطه 60 ساله خيابانهاي اصلي در شهرهاي خود را به نام ديگر گذاشتهاند، اما بدهيهاي پرداخت نشده كرهجنوبي به ايران و خروج كمپانيهاي توليدكننده لوازم الكترونيكي اين كشور از بازارهاي كشورمان، باعث شده تا آينده روابط ميان تهران و سئول مورد ترديد قرار گيرد. دولت جمهوري كره، از يك سال پيش در پيروي از خواست امريكا براي قطع روابط تجاري با ايران، خريد نفت خام و فرآوردههاي نفتي از ايران را قطع كرده و اجازه دسترسي ايران به ساز و كار مالي اين كشور براي جابهجايي طلبهاي پيشينش از سئول را نميدهد. اسفنديار باتمانقليچ، تحليلگر روابط اقتصادي بينالمللي ايران ميگويد، معتقد است كه شرايط كنوني يك توقف موقت در روابط ايران با كرهجنوبي است. باتمانقليچ نسبت به آينده روابط ميان تهران و سئول خوشبين و معتقد است كه تهران نبايد به دليل شرايط موجود تعامل مثبت با سئول را قطع كند. به گفته باتمانقليچ سياست سئول بهشدت به رويكرد امريكا وابسته است و قاعدتا با تغيير سياست در واشنگتن، سئول هم ميدان مانور بيشتري براي روابط با تهران پيدا ميكند. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با اسفنديار باتمانقليچ، بنيانگذار انديشكده بورس و بازار، مطالعه ميكنيد.
كرهجنوبي همواره يكي از مشتريان وفادار و خوشحساب نفت و فرآوردههاي نفتي ايران بود، چرا دولت سئول تصميم گرفت بهرغم منافع رابطه با ايران، خريد انرژي از تهران را متوقف كند و حاضر شد از منابعي با قيمت بالاتر نفت و فرآوردههاي نفتي دريافت كند؟
درست همان زماني كه دولت دونالد ترامپ تصميم گرفت كارزار فشار حداكثري خود را از طريق تحريم عليه ايران آغاز كند، مون جائه اين، رييسجمهور كرهجنوبي هم در پي اين بود تا از حمايتهاي امريكا براي يافتن راهحل ديپلماتيكي براي حل و فصل تنشها ميان اين كشور و كرهشمالي بهرهمند شود. در چنين شرايطي دولت كرهجنوبي توان كافي نداشت كه بتواند با خواست دولت امريكا مخالفت كند و در مقابل سياست فشار حداكثري واشنگتن عليه ايران ايستادگي كند. هر چند كرهجنوبي دستكم در حرف نسبت به رويكرد ستيزهجويانه دونالد ترامپ در مقابل ايران اظهار نگراني كرده است.
گفته ميشود كه صدها ميليون دلار از بدهيهاي كرهجنوبي به تهران همچنان پرداخت نشده، باقي ماندهاند، مقامهاي سئول مدعي هستند اين پول مطابق قرارداد به حساب بانكي واريز شده اما ايران به آن حساب دسترسي ندارد. آيا كرهايها در اين مورد صادق هستند يا واقعا قصد دارند بدهيهايشان به ايران را پرداخت نكنند؟ آيا راهحلي براي اين اختلاف ميان تهران و سئول وجود دارد؟
دولت ترامپ به صورت مستمر و فعالانه دولتهاي جهان را تشويق ميكند تا از دسترسي ايران به ذخاير ارزي خارجياش جلوگيري كنند. برايان هوك، فرستاده ويژه امريكا در امور ايران، در مصاحبهاي كه ماه دسامبر ۲۰۱۹ انجام شد، گفت كه ايران فقط به ۱۰درصد از منابع ارزي خود در خارج از كشور دسترسي دارد. احتمالا اظهارنظر و آمار ارايه شده از سوي دولت امريكا تا حدودي اغراقآميز هستند، اما به هر حال نشاندهنده موانعي است كه در مقابل دسترسي ايران به منابع ارزي قرار داده ميشود. ايران تقريبا در همه كشورهايي كه به آنها نفت ميفروخت حسابهايي دارد كه بانك مركزي ايران ميلياردها دلار در اين حسابها ذخيره ارزي دارد. با اعمال تحريم عليه بانك مركزي ايران و با استفاده از فشار سياسي، واشنگتن بانكهاي مركزي كشورهاي ميزبان ذخاير ارزي ايران را ترسانده است. آنها نگران هستند كه اجازه به ايران براي جابهجايي پول يا پرداخت از اين حسابهاي ارزي باعث عواقبي براي كشورهايشان شود. حتي زماني كه ايران بخواهد از اين سپردهها و ذخاير براي پرداختهاي مرتبط با امور بشردوستانه هم استفاده كند، با مشكلاتي مواجه است، هر چند كه به لحاظ ظاهري پرداختهاي بشردوستانه در مورد غذا و دارو از تحريمهاي امريكا مستثنا شدهاند. در حال حاضر هيچ راهحل عملي براي دور زدن اين مشكل بنيادين در دسترسي ايران به حسابهاي ارزي خارجياش ايجاد نشده است. البته ابتكارهايي مانند اينستكس يا ابتكار امانوئل ماكرون، رييسجمهور فرانسه براي ايجاد يك خط اعتباري ۱۵ ميليارد دلاري براي ايران يا حتي درخواست وام از صندوق بينالمللي پول مطرح شده است، اما تجربه نشان ميدهد كه اجراي هر كدام از اين پيشنهادها با موانع بسيار و سختي مواجه ميشود. من تصور نميكنم كه ناتواني سئول در بازپرداخت بدهيهايش به ايران از روي بيميلي به اين كار باشد. واقعيت اين است حتي اگر مشتريهاي پيشين نفت ايران، ازجمله كرهجنوبي قادر به پيدا كردن راهحلي براي پرداخت بدهيهايشان نيستند، به معني اين نيست كه واقعا تمايلشان در عدم پرداخت اين بدهيهاست و از وضعيت موجود خرسندند. روشي كه امريكا در پيش گرفته شكل بيسابقهاي از اجراي تحريمهاي ثانويه است و باعث ضربه خوردن به روابط واشنگتن با بسياري از متحدانش شده است. ژاپن، كرهجنوبي، بريتانيا، آلمان و فرانسه همگي از اين سياستها ناخرسند هستند.
اخيرا گزارشهايي از خروج كمپانيهاي لوازم خانگي و الكترونيكي كرهجنوبي از بازار ايران مطرح شد، دليل اين اتفاق يك سال و نيم بعد از اجراي تحريمهاي امريكا چه بود؟ آيا اين كمپانيها از ترس اقدامات تلافيجويانه ايران در مورد طلبهايش از سئول، تهران را ترك كردند يا از ترس اقدامات تنبيهي امريكا به دليل معامله با ايران؟
در شرايط كنوني خيلي ساده است كه گاهي تصميمهاي كمپانيهاي چند مليتي بزرگ براي ترك بازار ايران را به مسائل سياسي و ديپلماتيك جاري و تحريمهاي امريكا ربط ميدهيم. اما واقعيت اين است كه چنين كمپانيهاي معظمي معمولا تصميمهاي استراتژيكشان را بدون توجه به رويكرد دولتهايشان ميگيرند. بايد توجه كنيم كه وضعيت اقتصادي در ايران در سالهاي اخير با مشكلاتي مواجه شده و استمرار عمليات تجاري شركتهاي خارجي درون خاك ايران نسبت به گذشته پرهزينهتر و كممنفعتتر شده است. تحريمها باعث ميشود كمپانيهاي خارجي حتي اگر مسير سودآوري هم براي تجارت با ايران و توليد در ايران پيدا كنند، به دليل محدوديتهاي بانكي نميتوانند اين سود را به حسابهاي خودشان جابهجا كنند. با تمام اين احوال به گمان من چشمانداز طولانيمدت در مورد تجارت خارجي براي ايران مثبت است. ايران به شكل اساسي يك بازار بزرگ و جذاب مصرفي است و من معتقدم كه حتي اگر فعاليت كمپانيهاي كرهاي در حال حاضر هم با مشكلات و توقفهايي مواجه شده باشد، همچنان اين كمپانيها متعهد به بازگشت به بازار ايران هستند.
دولت امريكا وعدههايي به خريداران پيشين نفت ايران براي بازطراحي پالايشگاهها و صنايع پتروشيمي اين كشورها براي بينيازي از نفت ايران داده بود. از آنجا كه ميدانيم گروهي از صنايع پالايشي و پتروشيمي كرهجنوبي براي مصرف ميعانات گازي و فرآوردههاي نفتي ايران طراحي شدهاند و با حذف گزينه ايران به عنوان تامينكننده مواد اوليه دچار مشكل ميشوند، آيا امريكا كمكي به اين كمپانيها براي بازطراحي خط توليدشان كرده است؟
نخست اينكه تحريمها عليه ايران، باعث وارد شدن ضربات سختي به صنايع پتروشيمي كرهجنوبي شده است. كمپانيهايي مانند اسكي اينچهئون پتروشم (SK Incheon Petrochem) يا هيونداي اويلبنك (Hyundai Oilban) و هانوا پتروكميكال (Hanwha Petrochemical)
نه تنها مجبور شدهاند تامينكنندههاي تازهاي براي نفت خام و ميعانات گازي پيدا كنند و پول بيشتري براي اين مواد اوليه بپردازند بلكه مجبور شدهاند صدها ميليون دلار براي تغيير طراحي خط توليدشان براي استفاده از نفت و فرآوردههايي با چگالي متفاوت هزينه كنند.
ايالاتمتحده هم بهرغم موانعي كه ايجاد كرده فعالانه هيچ كمكي به اين كمپانيها براي تطابق با اين شرايط نميكند و هيچ غرامتي براي اين ضررها به آنها نداده است، تنها پيشنهادي كه دولت ترامپ به كرهجنوبي داده است اين بود كه سئول خريد ميعانات گازي و LPG از ايالاتمتحده را بيشتر كند. دولت امريكا دو سال پيش كه از برجام خارج شد براي مدت يك سال براي كرهجنوبي و ۷كشور ديگر فرصت معافيت خريد نفت از ايران قرار داد، اين مهلت ارديبهشت ماه پارسال تمام شد. در مدت اين يك سال كمپانيهاي كرهجنوبي فرصت داشتند كه تغيير طراحي گرانقيمت خطوط توليد خود را تكميل كنند و اين كار را هم كردند تا بتوانند مواد اوليه توليد ايران را با واردات از كشورهايي همچون قطر و روسيه به اضافه بخشي از مواد اوليه امريكايي هماهنگ كنند.
كرهجنوبي هم مانند بسياري از كشورهاي جهان اميدوار است بهزودي و بعد از فروكش كردن نگرانيها در مورد بيماري كوويد ۱۹ اقتصاد خود را بازسازي كند و از ركود فراگير خارج شود. فكر ميكنيد اين اراده باعث شود كه سئول باتوجه به جذابيتها و مزيتهاي تجارت با ايران، اندكي سياست پيروي خود از واشنگتن در تعامل با ايران را كنار بگذارد؟
متاسفانه چين تنها مشتري نفت ايران است كه تاكنون توان و اراده كافي براي ادامه سفارش نفت خام از ايران بهرغم تحريمهاي امريكا نشان داده است. كرهجنوبي در مساله امنيت ملي بهشدت به امريكا وابسته است و در عين حال بهشدت نگران است كه دولت غيرقابل پيشبيني دونالد ترامپ هر لحظه تنشهاي با كرهشمالي را افزايش دهد. در چنين شرايطي دولت مون جائهاين در سئول توانايي كافي ندارد كه بتواند خردهفرمايشهاي امريكا در مورد تعامل با ايران را ناديده بگيرد و از آنها سرپيچي كند. سئول مجبور است در مقابل اين چالشها از روابط با ترامپ حفاظت كند. اما اگر فرض كنيم كه ترامپ انتخابات پيش رو را ببازد و براساس پيشبيني دولت احتمالي جو بايدن براي بازگشت به برجام تلاش كند آنگاه ميتوان انتظار داشت كه يا اجراي تمامي تحريمهاي ثانويه تعليق شود يا اينكه معافيتهايي براي كرهجنوبي به عنوان يكي از اصليترين خريداران نفت ايران صادر شود. به نظرم در شرايط كنوني، حتي با موانع و چالشهاي موجود هم ضروري است كه تهران تعامل و روابط سازنده خود با سئول را براي آينده حفظ كند. در حال حاضر دو كشور دچار «توقف موقت» در تجارت دوجانبه شدهاند و خوشبينيهاي زيادي براساس واقعيتهاي موجود وجود دارد كه اين چالش موقت بعد از مدتي برطرف خواهد شد.
به گمان من چشمانداز طولانيمدت در مورد تجارت خارجي براي ايران مثبت است. ايران به شكل اساسي يك بازار بزرگ و جذاب مصرفي است و من معتقدم حتي اگر فعاليت كمپانيهاي كرهاي در حال حاضر هم با مشكلات و توقفهايي مواجه شده باشد، همچنان اين كمپانيها متعهد به بازگشت به بازار ايران هستند.