نگاهي به پديده نمايش اينترنتي
«تئاتر آنلاين، تئاتري كه نيست»
نيلوفر ثاني
در وضعيت فعلي موجود در جهان با گسترش بيماري اپيدمي كوويد19 تمام فعاليتهاي هنري و تئاتري دستخوش وقفهها و توقفِ اجراها و توليدات آن شده است؛ وضعيتي كه در كشورمان به دليل شيوعي زودهنگام، چارهاي جز تعطيلي تمام موسسات و تماشاخانههاي تئاتري نبوده است. بدون شك، علاقهمندان و اهالي تئاتر در اين شرايط، بيصبرانه منتظر برطرف شدن شرايط نامساعد بيماري، با وجود ريسك بالاي تجمع و حضور در سالنهاي تئاتر و تمايل به پيوندي نزديك به تئاتر، با امكانات موجود دارند.چه آناني كه از طريق پلتفرمهاي پخش زنده، از سايتها و لايوهاي اينستاگرامي، مباحث و گفتوگوهايي تئاتري را ترتيب ميدهند و چه مخاطباني كه به فيلمتئاترها و حضور آنلاين در اين نشستها علاقه دارند، همگي نوعي مشاركت اجتماعي را در پيوند اهالي تئاتر رقم ميزنند و خواهان رونق آن در اين شرايطند. اما در اين ميان با نمونههاي بسياري نيز مواجهيم كه حواشي قابلملاحظهاي دارند و مورد نقد بسياري از صاحبنظران در حوزه تئاتر و هنرهاي نمايشي نيز هستند. كلاسهاي نمايشنامهنويسي، بازيگري و كارگرداني آنلاين، توسط بسياري از اساتيد تبليغ و ارايه ميشود و جاي پرسش بسياري را براي آن دسته از تئاتريهايي كه ساليان سال در اين عرصهها مشغول بودند و آموزش دادهاند، مطرح ميكند كه چطور ميشود بازيگري و كارگرداني را آنلاين، آموزش داد؟ درحالي كه تمام آنچه يك بازيگر بايد بياموزد، فراتر از چند دستورالعمل و تمرين متدهاي تيتروار است و اساسا انرژي و حضور در صحنه و تمرينات جمعي است كه ميتواند به جهان بازيگر و هنرمند راه پيدا كند و آن را خلق كرده و بسازد. از طرفي ديگر در اين چند روز اخير با پديده جديدي تحت عنوان «تئاتر آنلاين» روبهرو شدهايم كه تبليغات زيادي را حول اين محور كه اجراي نمايشي با مديومي به جز صحنه و حضور زنده و از طريق اينترنت و در غياب مستقيم تماشاگر، به عنوان تئاتر ارايه ميكند. آنچه توليد اين دست جريانهاست، اگرچه از يك متن نمايشي بهره ميبرد اما «تئاتر نيست»، چراكه مهمترين وجه يك اجراي تئاتري را كه حضور و زنده بودن در ارتباط بيواسطه با تماشاگرست، ندارد. بلكه بيشتر يك برنامه تصويري است كه اكتهاي نمايشي را مانند شوهاي تلويزيوني به تماشاگران عرضه ميكند و هر چند بهصورت زنده و آنلاين اجرا ميشود اما با ميانجي تصوير و ديجيتالي است كه اساسا در آن مخاطب هيچ نقشي ندارد و حتي اگر تمام تماشاگران آن حذف شوند هيچ خللي به روند اجرا نه تنها وارد نميشود بلكه اجراگر قادر به درك و رديابي اين حضور و اين مشاركت ضلع سوم و بنيادي يك اجرا نيست. او همچنان دارد بدون آنكه اطلاعي از حضور و كنش و واكنشهاي تماشاگر و مخاطبش داشته باشد، روبهروي يك لنز دوربين برنامهاش را اجرا ميكند. بنابراين آنچه از اين طريق ساخته و پرداخته ميشود، اساسا حتي «شبهتئاتر» هم نيست، مگر تمام معناي تئاتر را كه از يونان باستان با معناي لغوي تئاتر يا تئاترون كه اشاره به مكان و صحنه و ساحتي از هويت جايي است كه در آن اجراگر مستقيما با تماشاگران روبهرو و به اجراي نمايش ميپردازد، دچار تغييرات اساسي دهيم. اين دست رويدادها ميتوانند در نوع خود بهطور مستقل و شاخهاي مجزا از تئاتر، يك توليد تصويري باشند كه قرار است تماشاگران علاقهمند به اين دست فيلمها را راضي و خشنود كند اما اينكه مجريانِ آن، با فرصتطلبي از يك هنر جاافتاده و معتبر همچون تئاتر و با قصد جايگزيني براي بسته بودن سالنهاي تئاتر، ارايه و عرضه شود، مسير نادرستي است كه نه تنها كمككننده نيست بلكه آسيبزننده است و كالايي كردنِ بستههاي فرهنگي براي مصرف شدن در اين روزهاي پرمخاطرهاي است كه مخاطب تئاتر را در قالبهاي جعلي تربيت كرده و جاسازي كند. «تئاتر واقعي» چيزي نيست كه بهصورت مكانيكي و بيوقفه و بياعتنا به ارتباط با مخاطب تا انتهاي خودش پيش برود. تئاتر در ساحتِ خود نيازمند ارتباط مستقيم و بيواسطه با تماشاگري است كه از اين مواجهه به دريافتها و تجربياتي دست يابد كه در هيچ موقعيت ديگري از برخورد با ساير هنرها، حتي حوزههاي هممرز با تئاتر مانند فلسفه، روانكاوي و امر سياسي، قابل دريافت نيست. او با حضور در اتمسفر زنده يك اجرا، همنفس با اجراگران و ناظر به كوچكترين رخدادهاي روي صحنه است كه هر كدام ميتواند كاملا در بداههترين صورت خود به اجرا درآيد كه احتمال هر نوع اتفاق غيرقابل پيشبيني و حتي تاثير بر كل نمايش همواره وجود دارد و وجود صدها چشم و نگاهي كه پيوسته و با پيگيري لحظهلحظه، بازيگر را مورد تيزبيني و قضاوت خود قرار ميدهد و آن همذاتپنداري و تاثيراتي كه كاتارسيس ارسطويي را به دنبال دارد، همه و همه از مكملها و ويژگيهاي اجراي يك تئاتر واقعي است؛ تئاتري كه حتي ميتواند بدون دكور و ملزومات صحنه، بدون كلام، بدون موسيقي و ساير عناصر مداخلهگر ديگر و تنها با عنصر زنده بودن و مواجهه مستقيم با تماشاگر، خود را خلق و ارايه دهد. اگر مخاطبي نباشد، صحنه و بازيگر، از معناي حقيقي اجراگري خود تهي خواهند شد چه برسد به آنكه اساسا آنچه دارد عرضه ميشود با حضور دوربين و فيلمبرداري و ارتباط غيرمستقيم، وجوهاتش را از مديومي ديگر به جز تئاتر به دست ميآورد.
«تئاتر آنلاين»نام غلطي است كه آدرس نادرستي به مخاطبانش ميدهد، آنچنان كه بعد از اين، پديده اجرا و تئاترآنلاين در زمره سبكهاي تئاتري جاي گرفته و مورد بحث و گفتوگو قرار ميگيرد. درحالي كه اين پديده، جرياني تصويري و كاملا نامرتبط با تئاتر است و هر چند ميتواند به عنوان هنري در اين روزهاي توقف كار توليد جمعي و اجراهاي زنده با حضور تماشاگران، مطرح باشد و براي علاقهمندانش سرگرمي و ساعاتي از يك تجربه كه چندان هم بكر و نوآور نبوده و بلكه بارها و بارها مشابهاتش چه از برنامههاي زنده روي آنتن تلويزيون و چه پلتفرمهاي شبكههاي مجازي، ارايه شده، باشد، اما لازم است كه موجبات هيجان كاذب و تبليغاتِ جعلي از بابتِ يك حركت تئاتري با ايثارگري هنرمندانِ دستاندركارش، براي علاقهمندان به اين هنر را فراهم نكرده و از آن به عنوان جرياني سازنده در روزهاي افول تئاتر و هنرمندان تئاتري، ياد نشود. بالطبع حضور و هرگونه فعاليتي در اين وقفه تاريخي، ميتواند تاثيرات خودش را به همراه داشته باشد اما نه چنانكه تخريب و آسيبزننده به بدنه اصلي هنرهايي همچون تئاتر باشد كه براي رسيدن به اين جايگاه در طول قدمت نه چندان زياد خود در ايران، زحمات و خون دلهاي بسياري به جان خريده است.