• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3240 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۲۰ ارديبهشت

كدام شطرنج با كدام گرگ‌ها

سيد علي ميرفتاح

خيلي تلويزيوني نيستم و زياد پاي اين جام جهان‌نما نمي‌نشينم اما ديشب رفيقي زنگ زد و گفت در شبكه يك مستندي به اسم «شطرنج با گرگ‌ها» در حال پخش است كه به ديدنش مي‌ارزد. چند دقيقه از مستند گذشته بود كه من هم نشستم و تماشايش كردم. حق با رفيقم بود؛ مستندي قابل تامل بود و به ديدنش مي‌ارزيد. منظور از «گرگ‌ها» پنج بعلاوه يك بود و نامردي و بدعهدي و غيرقابل اعتماد بودن آنها را بازگو مي‌كرد –كه بر منكرش لعنت. كيست كه نداند پنج بعلاوه يك نامردند و به‌خصوص در برابر «ايران» با پدرسوختگي و ناجوانمردي رفتار كرده‌اند و مي‌كنند. در اين باره ترديدي نيست، اما ذكر چند نكته را به تلويزيون وسازندگان اين مستند ضروري مي‌دانم و به نظرم مهم است كه اين
ملاحظات را فراموش نكنيم.
يك- درست است تعبير «گرگ و ميش» را امام(ره) به كار بردند اما اين تعبير اشاره به ماجرايي خاص و دوره‌اي خاص دارد. در گرگ بودن امريكايي‌ها ترديدي نيست اما اين‌طور نيست كه ما «ميش» يا «گوسفند» بوده باشيم به‌خصوص كه الان جمهوري اسلامي قدرت بلامنازع منطقه است و همه اذعان دارند كه نمي‌توانند بي‌حضور او، بحران‌ها و مشكلات منطقه را حل و فصل كنند. تعبير آن روزگار امام(ره) ناظر بر قلدرمآبي و تلقي خود امريكايي‌ها بوده است كه دنبال چنين نسبتي با ما بوده‌اند وگرنه از همان موقع نيز ما تواني داشتيم كه محاسبات و مناسبات
 امريكا را برهم مي‌زد.
 يك بار كه آقاي احمدي‌نژاد سربازان ناوي انگليسي را با كت و شلوار و هديه آزاد و راهي وطن‌شان كرد، آنها جواب اين خوش‌رفتاري را با بدي و بدگويي از ايران دادند. همان موقع در يكي از بخش‌هاي خبري تلويزيون ضمن نشان دادن سربازان انگليسي، گوينده متن گفت «ترحم بر پلنگ تيز دندان/ ستمكاري بود بر گوسفندان»، يعني انگليسي‌ها شدند پلنگ تيز دندان و ما شديم گوسفندان. اگر برنامه‌سازان تلويزيوني تسلط بيشتري بر ادبيات فارسي داشتند حتما شعر و تعبير ديگري انتخاب مي‌كردند و مثلا مي‌گفتند «گربه مسكين اگر پر داشتي/ تخم گنجشك از زمين برداشتي»
دو- تلاش ظريف و دولت يازدهم بيش از آنكه مربوط به گسترش يا تحديد برنامه هسته‌اي ايران باشد، معطوف به حل و فصل مساله و از بين بردن تحريم‌هاست. مهم اين است كه اولا سايه جنگ از سر ملت كوتاه شود كه شده است،‌ الحمدلله، ثانيا تحريم‌ها برداشته شود و در اجماع امريكا و متحدانش خلل پديد آيد كه آمده است. قاعدتا سياست خارجي و ديپلماسي كشور بايد تلاش مي‌كرد كه قصه هسته‌اي پيچيده نشود و با تحريم‌هاي سفت و سخت توام نشود كه متاسفانه شد و جز ملت كس ديگري
 تاوان آن را نداد.
 بي‌انصافي است اگر در تحليل شرايط، در نظر نگيريم كه دولت يازدهم و ظريف چه پرونده‌اي را در خصوص هسته‌اي تحويل گرفتند و چه راه‌هاي ممكن و ميسوري پيش رو داشتند. بله؛ قطعا اگر در جهان فقط ما تصميم‌گير بوديم، ديگر چه نيازي به اين همه رفت و آمد و بحث و مذاكره؟ بد نيست حالا كه همه از فكت‌شيت و تنگناهاي لوزان حرف مي‌زنند، طرح دولت قبل و جناب جليلي هم عيان شود و ببينيم اينها كه با روند مذاكرات مخالفت مي‌كنند، قبلش با چه چيزي موافق بوده‌‌اند كه به نتيجه نرسيد. دستگاه ديپلماسي قبلي به چه «تبي» راضي شده بود كه از ديد منتقدان، ديپلمات‌هاي امروزي
 به «مرگ» راضي شده‌اند.
 سه - ديپلماسي و مذاكرات بُرد - بُرد اقتضائاتي دارد. جليلي به نتيجه نرسيد، ظريف هم از نظر دلواپسان دارد به غربي‌ها اعتماد نابجا مي‌كند. پس لابد راه سومي هم هست كه ما از آن بي‌اطلاعيم. فكر نكنم «جنگ» يا همين وضعيت كجدار و مريز را ادامه دادن مطلوب گروه‌هاي سياسي- حتي دلواپسان - بوده باشد. پس مي‌ماند راه سومي كه از آن بي‌خبريم. كاش در قسمت بعدي شطرنج با گرگ‌ها، اين راه سوم
 را به ما هم بگويند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون