آتشسوزي زاگرس
نمادي از سرمايهسوزي فراگير
اصغر ميرفردي
چند روزي است كه آتشسوزي بخشي از زاگرس در استانهاي جنوب و جنوب غرب كشور كه از تنوع زيستي گياهي و جانوري برخوردار است را در برگرفته و هر ساعتي كه ميگذرد، پشتههاي خاكستر به جا مانده از آتشسوزي، جايگزين گونههاي گياهي و جانوري ميشوند و چيزي جز اندوه ژرف براي ما باقي نميماند. خاييز در كهگيلويه و بويراحمد و در منطقه هممرز با خوزستان، اين روزها قرباني دست بسته چنين بلايي است. لازم است در اين زمينه به چند
نكته بپردازيم:
1- حفظ سرمايهها همواره مهمتر و شايد دشوارتر از پديد آوردن يا افزودن آنهاست؛ خواه اين سرمايه، سرمايه انساني، سرمايه اجتماعي، سرمايه اقتصادي يا از گونه سرمايه زيستي- منابع طبيعي- باشد. گويا براي جامعه ما رخدادهاي تلخ و ناگوار- كه انتظار ميرود نادر باشند- تبديل به رخدادهاي پياپي و «عادي» شده است. چنين رخدادهايي چه عادي يا غيرعادي پنداشته شوند، نياز به مديريت عقلاني دارند.
2- براي هر آسيب و مسالهاي، پيشگيري مهمتر و پيشينيتر از كنترل و مهار است. آتشسوزي در جنگلها و مراتع به ويژه در ماههاي گرم سال، امري محتمل است و براي جلوگيري از چنين رخدادي در صورت اتخاذ رويكرد پيشگيرانه هم به پايش و نظارت و هم به آمادگي و پشتيباني براي جلوگيري از گسترش آتشسوزي احتمالي نياز است.
3- براي كنشگري سازنده و كارآمد در رويارويي با چنين رخدادهاي تلخ و ناگواري، در كنار توانمندي نيروي انساني به امكانات متناسب با دامنه و شدت حادثه و موقعيت جغرافيايي نياز است. در كشور ما نهادهاي گوناگوني به ويژه براي چنين موضوعاتي وجود دارند، اما كارايي آنها در هنگامه نياز بسي كمتر از اندازه مورد انتظار است. مصاحبه خبرنگار تلويزيون با افراد محلي در منطقه خاييز استان كهگيلويه و بويراحمد نشان ميدهد نيروهاي مردمي با «دستهاي خالي» و بدون ابزار و تجهيزات متناسب با آتشسوزي به رويارويي با آن رفته و با شاخ و برگ بوتهها و درختان- ابزاري كاملا طبيعي- در پي خاموش كردن آتش هستند. البته بالگردهاي ارتش، سپاه و هلالاحمر چند روز پس از دامنهدار شدن آتشسوزي به كمك نيروهاي مهاركننده آتش آمدهاند اما دامنه آتشسوزي فراتر از تعداد بالگردهاي ياريرسان
كنوني است.
4- نكته جالب توجه اينكه، كنشگران مردمي محلي با راهاندازي پويشي به گردآوري كمكهاي مردمي براي تهيه ابزارهاي مهار آتش اقدام كردهاند. اين اقدام در جاي خود قابل ستايش و اميدبخش است. وجود چنين روحيهاي در بين مردم، مسووليت را از دوش نهادهاي متولي و همه مسوولان برنميدارد بلكه بايد آنها را در برنامهريزي و تمهيدات لازم جديتر كند. از سويي، نبايد شرايط به گونهاي باشد كه در پرتو نبود امكانات سازماني، مردم دلسوز پس از پي بردن به ژرفاي فاجعه براي طبيعت اقدام به جذب همياري كنند. مردم جامعه ما همواره روحيه همياري دارند، آنچه باعث ميشود كه اين روحيه در همه زمينهها بهكار گرفته نشود، كاهش سرمايه اجتماعي و به ويژه عنصر اعتماد و ديگري نبود مديريت اجتماعي براي سازماندهي و انسجامبخشي توانمنديهاي محلي
و مردمي است.
5- ناديده انگاشتن، شاخصهاي پايداري زيست محيطي در شيوه نگاه به چنين حوادثي و مديريت آنها آشكار است. شكلگيري لايهاي از خاك يا جنگلهايي چون جنگلهاي زاگرس يا جنگلهاي هيركاني قرنها زمان برده است. همين روزها كه زاگرس- بخشي از ريه تنفس و يكي از نمادهاي طبيعي و هويتي ايران زمين- در آتش ميسوزد، گونهاي از بيتفاوتي را در بين برخي مسوولان و نخبگان شاهديم؛ گويا حادثهاي رخ نداده است! در حالي كه در اينجا تنها با سوختن سرمايه زيستي روبهرو نيستيم بلكه با سوختن نماد هويتي بخشي از اين سرزمين روبهروييم. اينگونه برخوردها، نشانگر ضعف بينش توسعهاي در جامعه ماست؛ زيرا امروزه توسعه تنها «رشد» نيست بلكه توسعه با رويكرد توسعه پايدار در پي حفظ پايداري محيط زيست و منابع طبيعي براي نسلهاي كنوني و آينده است و با اين مهم معنا پيدا ميكند.
6- در كنار ناديده انگاشتن اهميت حفظ پايداري زيستمحيطي، امر اجتماعي اين حوزه نيز گويا به فراموشي سپرده شده است. در خبرها آمده بود كه مسوول محيط زيست در شهرستان كهگيلويه از مردم براي مهار آتش در كوه خاييز كمك خواسته است. اين درخواست، درخواستي بجا و منطقي است؛ زيرا تنها با حضور مردم ميتوان به مشكلات پايان داد. آنچه مسلم است اينكه چرا توانمندي مردم براي چنين موضوعاتي دستكم گرفته ميشود و براي بهرهگيري از اين توانمنديها فعاليتهاي نهادين انجام
نميشود؟
در مجموع، براي داشتن جامعهاي پايدار نياز به حفظ سرمايههاي اصلي همچون سرمايه انساني، سرمايه اجتماعي و سرمايه زيستي است و حفظ آنها در پرتو عقلانيت و دورانديشي است. نگاه پسرويدادي و به دور از دورانديشي چاره كار نيست بلكه خود پديدآورنده مشكلات پياپي است. زاگرس و ديگر سرمايهها را پيش از هر حادثه زيانبار دريابيم.
دانشيار جامعهشناسي دانشگاه شيراز