• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4663 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۹ خرداد

گفت‌وگو با حميدرضا يوسفي، استاد دانشگاه كوزانوس آلمان

جهان پيش و پس از كرونا

سيد حسين امامي

پروفسور حميدرضا يوسفي استاد تاريخ فلسفه و روانشناسي تعامل در دانشگاه پتسدام و كوزانوس آلمان است. ايشان از صاحب‌نظران برجسته حوزه‌هاي مختلف روانشناسي و آسيب‌شناسي اجتماعي هستند و آثار متعددي مثل «زرتشت: آموزگار فراموش شده»، «عرصه‌هاي تفكر»، «نبرد انديشه‌ها»، «روانشناسي اسلام‌هراسي»، «مباني تعامل ميان فرهنگي» و «تاريخ جهاني حقوق بشر» به زبان آلماني منتشر كرده‌اند. در گفت‌وگوي پيش رو با او در مورد آسيب‌شناسي پرتگاه‌هاي ويروس كرونا و تاثير آن روي روان انسان در كشورمان صحبت كرده و سعي كرديم پاسخي براي اين پرسش بيابيم كه جهان پس از كرونا به كدام سو مي‌رود؟

 

چند ماهي است كه كرونا وضعيت عادي جهان را به‌هم ريخته و دراين مورد صحبت‌هاي زيادي توسط متخصصان رشته‌هاي مختلف شده است. آيا برخورد ما در رودررويي با اين پاندمي مناسب بوده است؟

بله متاسفانه ويروس كرونا، جهان را به‌طوري شگفت‌انگيز با چالش‌هاي عظيمي روبه‌رو كرده است كه ابعاد وسيعي از آن در ماه‌هاي آينده روشن‌تر خواهند شد. من فكر مي‌كنم كه رفتار مسوولان كشورمان با توجه به امكاناتي كه در‌اختيار داريم بد نبوده است. كليه كانون‌هاي پزشكي و بسياري از مسوولان و نهادهاي مذهبي و غيرمذهبي در كنار مقامات كشوري و لشكري ماه‌هاي متوالي است كه همه انرژي خود را مصروف مبارزه با اين ويروس مخرب كرده‌اند و جا دارد كه از همه آنها تشكر نماييم و براي‌شان سلامت و انگيزه هرچه بيشتر آرزو كنيم.

ارزيابي شما در‌خصوص رودررويي ما با اين ويروس چيست و چگونه مي‌توان با چالش‌هاي ناشي از اين پاندمي برخورد كرد؟

ارزيابي علمي نياز به وقت بسيار بيشتري دارد، ولي قدر مسلم اين است كه پاندمي كرونا قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و به ويژه تهديدهاي مشترك را به خوبي به تصوير كشيد و نشان داد كه بايد اين ويروس مرگبار را جدي بگيريم و مورد تجزيه و تحليل قرار بدهيم. آسيب‌شناسي به اين معنا يعني به‌روزكردن شناخت آفات و نابهنجاري‌هاي سيستم‌هاي اجتماعي، سياسي، علمي و ديني. آسيب‌شناسي بايد در همه زمينه‌ها بدون استثنا زمينه‌اي تجربي داشته باشد و عاري از حب و بغض صورت بگيرد. آغازه اين تحليل با اين شناخت صورت مي‌گيرد كه هيچ علومي نمي‌تواند بدون آسيب‌شناسي دوام بياورد و هيچ جامعه‌اي را نمي‌توان يافت كه بدون آسيب‌شناسي مديريت شود. اگر چنين نباشد در ديوانه‌خانه غيرقابل پيش‌بيني زندگي خواهيم كرد. آسيب‌شناسي ميزان بازدارندگي را افزايش مي‌دهد و در واقع ارابه به‌روز‌كننده همه علوم است و سبب‌شناسي، بحران‌شناسي، رفتارشناسي و تفكرشناسي را دربرمي‌گيرد. با تكيه روشمند به اين مجموعه‌ها مي‌توان جامعه و نهادهاي اجتماعي، ديني، سياسي و علمي و عملكردهاي آنها را درقبال كليت جامعه اعم ازدلايل بروز كم‌كاري، بدكاري، بي‌انگيزگي، ازخودبيگاني، سستي هويتي و بسياري از كاستي‌هاي ديگر كه منجر به اشكال مختلف بحران مي‌شوند را به صورت وسيع مورد بررسي تجربي قرار داد.

آسيب‌شناسي چه فوايدي دارد؟

با آسيب‌شناسي مستمر و مبتني بر روش مي‌توان موارد و دلايل ناكارآمدي كليه اهداف نهادهاي مختلف جامعه يا يك سيستم را در حالت‌هاي مختلف تجزيه و تحليل كرد و عوامل بازدارنده و اختلالات، شرايط محيطي، روحيات فردي و برخوردهاي جمعي را مورد بررسي سيستمي، يعني همه‌جانبه قرار داد. با آسيب‌شناسي مي‌توان افكار عمومي را با راهكارهاي كارا و پويا متحول ساخت و در مقابل انحرافات و مشكلات مخرب واكسينه كرد. اين فوايد اساس پيشرفت و ايجاد رفاه عمومي مي‌باشند.

آسيب‌شناسي مبتني بر تفكر تحليلي، سيستمي، تأويلي، شورايي، انتقادي و چك ليستي باعث تحول سيستم مديريت در كليت جامعه و نهادهاي آن خواهد شد. اين روش كمك مي‌كند تا مرداب‌ها و باتلاق‌هاي پنهان جامعه را كشف كنيم و ريشه‌هاي آنها را با روش‌هاي تجربي بخشكانيم. آسيب‌شناسي ميزان بهره‌وري را در جامعه افزايش مي‌دهد و راه را براي اجماع ملي و تعامل مبتني بر كنترل متقابل بيشتر و مديريت توانمند نهادهاي جامعه هموار مي‌كند.

يكي از فوايد بسيار مهم آسيب‌شناسي اين است كه به فرد و جامعه عزت مي‌بخشد، زمينه را براي رقابت سالم فراهم مي‌كند، ايجاد سختكوشي مي‌كند، روحيه ايثارگري مضاعف مي‌آفريند و افراد جامعه را مسووليت‌پذيرتر مي‌كند. اگر دنبال زندگي در يك جامعه مترقي و موفق هستيم، بايد همه چيز را به‌طور مستمر از صفر تا صد مورد آسيب‌شناسي قرار دهيم. جامعه‌اي كه آسيب‌شناسي در آن تبديل به يك فرآيند مداوم و عادي شده است، جامعه‌اي پيشرو و رو به موفقيت است. آسيب‌شناسي در كنار تربيت صحيح در كانون خانواده و مدارس، دانشگاه‌ها و نهادهاي ديني اين امكان را براي تك‌تك مردم فراهم مي‌كند كه از شبكه‌هاي مجازي نيز استفاده سالم كنند. آسيب‌شناسي يعني ايجاد تفكر مديريتي و تقويت سيستمي و سيستماتيك جامعه و كليه نهادهاي آن.

ميزان آسيب‌شناسي در ايران را چطور مي‌بينيد؟

در جامعه ما شاهد يك قهر اجتماعي هستيم. بي‌رحمي اجتماعي رو به رشد است. من فكر مي‌كنم كه يكي از چالش‌هاي بزرگ كشور ما عدم نگاه آسيب‌شناسانه و بدون چشم‌انداز به اين نابهنجاري‌هاي فاجعه بارمي باشد، باتوجه به اينكه پتانسيل بهبودبخشي از صفر تا صد در كشور موجود است و بايد آستين بالا زد و از امكانات بيكران استفاده كرد. اگر نوع نگاه‌مان را به توانمندي‌هاي خود جلب نماييم و در گام اول خودسنجي كنيم و براساس آن گام‌هاي بعدي را چينش و تعريف كنيم، طول و عرض چالش‌ها و شكاف اجتماعي براي‌مان مشخص‌تر خواهند شد. خودسنجي مباني مستحكم همياري است كه بايد در جامعه تقويت شود. از آشپزخانه منزل گرفته تا نهادهاي كشور كه همه و همه با هم ارتباط مستقيم و غيرمستقيم دارند. من فكر مي‌كنم كه اگر مزه آسيب‌شناسي را در عمل بچشيم، ديگر دست از آن نخواهيم كشيد. آسيب‌شناسي هدفمند و مبتني بر روش نديده‌ها را با تفكر و تفحص ديدني مي‌كند. فقط بايد يقين علمي داشت كه نديدن ناكامي‌ها و مشكلات خزنده به مرور زمان باعث از دست رفتن دستاوردهاي بزرگ به دست آمده كه براي آنها بهاي سنگيني پرداخت شده است، خواهد شد.

باتوجه به تخصص شما، كرونا چه تاثيري روي انسان گذاشته است؟

اجازه بدهيد پرسش شما را با توضيح بيشتر پاسخ بدهم. ويروس كرونا نه تنها سلامتي بشر را با خطر روبه‌رو كرده است، بلكه اقتصاد تك‌تك كشورهاي جهان را نيز در بر گرفته و زمينه‌ساز بحران‌هاي بزرگ اجتماعي و اقتصادي با چشم‌اندازي پر از اما و اگر شده است. من فكر مي‌كنم كه جامعه ما در كليتش براي رودررويي با بحران‌هاي اين‌چنيني آماده نبوده است. ستاد بحران كشورمان قرباني بازي‌هاي سياسي است. سياسي‌بازي خلاقيت عملي را در نطفه خفه مي‌كند و راه‌هاي مبتني بر تفكر روشمند را مسدود مي‌كند. آنجايي كه چنين خلاقيتي وجود داشته است، در بحران خوب عمل شده است، البته بايد توجه داشت كه ظهور بحران‌آفرين اين پاندمي گريبان كشور را غافلگيرانه گرفت و خستگي‌ها و درهم ريختگي مديريتي شديد به وجود آورد.

بحران در هر قالب كه باشد، تاثير مستقيم و غيرمستقيم روي سيستم ادراك، جهان‌بيني و ضمير خودآگاه و ناخودآگاه انسان مي‌گذارد و اغلب باعث استرس و اضطراب، گم‌گشتگي و عدم احساس امنيت همه‌گير مي‌شود كه اگر به آن توجه نشود، فاجعه‌آفرين خواهد بود. شيوع ويروس كرونا به علت شدت ظهورش كليه معادلات جهان را با چالش روبه‌رو كرد و همه چيز را به‌شدت تحت تاثير مستقيم و غيرمستقيم خود قرار داد.

كرونا روي باورهاي انسان تاثير گذاشت و باعث يك چرخش عظيم در جهان‌بيني و ارتباطش با خود و ديگران شد. اين باعث شده است كه انسان‌ها در مراودات خود با يك ترديد توام با ترس با يكديگر روبه‌رو شوند و افرادي را كه به آنها نزديك مي‌شوند، يك تهديد جدي براي سلامتي خود قلمداد كنند. اين يك آسيب عظيم است كه ترميم آن زمان مي‌برد و نفسگير است.

آيا انسان را به نهيليسم نزديك‌تر كرده يا خداباوري؟ به هر حال ديدگاه‌هاي مختلفي در اين زمينه وجود دارد. نظر شما در اين مورد چيست؟

بله همين‌طور است. برداشت‌ها و قرائت‌هاي متعددي از نهيليسم وجود دارد، ولي نهيليسم از منظر آسيب‌شناسي رواني رابطه‌اي مستقيم با خُلق و خوي افراد دارد. اگر فردي به علت شغل خوب و دلخوشي‌هاي نظير اين دلخوش باشد و دغدغه ديگري نداشته باشد، معمولا به نهيليسم به معناي هيچ‌گرايي روي نمي‌آورد، ولي اگر همان فرد در شرايط شغلي مناسبي نباشد و با چالش‌هاي زياد در نبرد باشد، بعيد نيست كه به نوعي بي‌خيالي و لاابالي‌گري دچار شود و از همه چيز بِبُرد يا اينكه خود را بريده جامعه احساس كند. اين حالت‌ها در جوامعي كه بسياري از مسائل مديريتي نابسامان مي‌باشند يا نوعي درهم ريختگي مديريتي وجود دارد، به مراتب بيشتر است تا جوامعي كه اين اتفاقات در آنها كمتر رخ مي‌دهد، البته كساني نيز هستند كه همه چيز دارند و باز هم از درد و رنج و بدبختي مي‌نالند و به خدا و پيغمبر بد مي‌گويند.

نهيليسمي كه ما در ايران اغلب با آن روبه‌رو هستيم، برخاسته از بي‌برنامگي، سستي در مسووليت‌پذيري، خودمركزپنداري، زياده‌خواهي، بيكاري و فشارهاي رواني اجتماعي است كه در كنار مشكلات، فرد به خود تحميل مي‌كند و دست به رفتارهاي نابهنجار مي‌زند و حتي مرتكب جرم نيز مي‌شوند، البته نهيليسم به بيان فارسي مطلب هيچ پنداري در ايران چيز جديدي نيست و در كشور ما نيز ريشه كهن دارد و نبايد آن را با نوع غربي اين واژه كه تاريخچه ديگري دارد، مقايسه كرد. بايد پيوسته درنظر داشته باشيم كه هر كشوري شرايط و فراز و نشيب‌هاي خود را دارد. نبايد به تفاوت‌هاي همه‌جانبه بي‌توجه باشيم. منظور من در اينجا بومي‌گرايي نيست، بلكه حرف من اين است كه رفتار و گفتار هيچ‌پندارگرايانه در ايران نيز ريشه دارد و نيازي به عاريه گرفتن واژه غربي آن نيست. آنچه به آن كمتر توجه شده است، اين است كه پاندمي كرونا رفتار معنويت‌گرايانه را به عنوان يك مرجع اميدبخش در دنيا تقويت كرده است، با توجه به اينكه در چهار ماه اخير كليه كليساها بسته بوده‌اند و هيچ مراسم جمعي در عبادتگاه‌هاي اديان صورت نگرفته است. گويي مردم جاي واقعي معنويت را خالي احساس كرده‌اند و منتظر بازگشايي كليساها و مساجد، كنشت‌ها و عبادت‌سراهاي ديگر هستند.

ترس از كرونا چه تاثيرات رواني و شخصيتي
بر انسان گذاشته است؟

اين پاندمي آسيب‌هاي رواني زيادي به جهانيان وارد كرده است. حتما مشاهده كرده‌ايد كه بسياري از بيماران از مراجعه به پزشك مي‌هراسند و پزشك با يك مراعات بي‌سابقه با بيمار روبه‌رو مي‌شود. انساني كه تا ديروز به دنبال تحقق آزادي خود بود، امروز آزادانه از آزادي خود چشم مي‌پوشد و براساس قوانين تعريف شده عمل كند. ويروس كرونا با انسان كاري كرده است كه او انزوا را به آزادي ترجيح مي‌دهد و حاضر است از همه آرزوهايش صرف‌نظر كند وحتي حسرت‌هاي خود را سركوب كند، ولي بيمار نشود. بايد معترف شد كه شرايط باعث تغيير چرخه روح و روان انسان مي‌شود، لذا پرداختن به عواقب بروز اين پاندمي و آسيب‌شناسي شرايط جديد ايجاد شده يكي از وظايف همه دانشمندان رشته‌هاي مختلف و به‌خصوص روانشناسي مي‌باشد.

يكي از تاثيرات قطعي اين پاندمي روي ذهن انسان ايجاد ترس و نگاه ترديدآميز به همنوعان خود مي‌باشد. كمتر كسي را مي‌توان پيدا كرد كه چنين ترس و ترديدي نداشته باشد. فقط گونه‌هاي ترس متفاوت هستند. دليل آن مرگ‌هراسي و در عين حال زندگي دوستي افراد است. به همين دليل ترس از ابتلا به اين بيماري بسيار برجسته مي‌باشد و همه دستورالعمل‌هاي دستگاه‌هاي دولتي را جدي مي‌گيرند، البته هستند كساني كه دستورات را آن‌طور كه بايد انجام نمي‌دهند، باعث ايجاد خطر براي ديگران مي‌شوند و مورد مجازات قرار مي‌گيرند. در كشور ما اين معضل به علت سياست‌زدگي و ترويج نوعي دهن‌كجي و نافرماني مدني ناشي از بريدگي اعتماد جمعي بيشتر به چشم مي‌خورد، لذا بايد با آسيب‌شناسي مستمر اين موضوع، عوامل مخرب را شناسايي و برطرف كنيم تا اين‌گونه رفتارها جايي براي نهادينه شدن در جامعه نداشته باشند. آسيب‌شناسي و تربيت درست مكانيزم ايجاد سلامت ذهن و بهداشت رفتار مي‌باشند.

در اين مسير با چه چالش‌هايي روبه‌رو هستيم؟

اساسي‌ترين چالشي كه درمبارزه با اين ويروس خطرناك با آن روبه‌رو هستيم، شناخت محدود و پردست‌انداز از آن است. اگر مثل بيماري‌هاي ديگر دارو يا واكسني براي كرونا وجود داشت يا كشف مي‌شد، رودررويي با آن به مراتب آسان‌تر بود و اين ترس‌هاي وجودي امان را از شهروندان نمي‌گرفت. كمبود پزشك متخصص يك چالش جدي است كه اگر به‌موقع به آن توجه پيشگيرانه نشود، خطرهاي بزرگي جامعه را تهديد خواهد كرد. يكي ديگر از چالش‌ها مواد غذايي و بهداشتي كافي است كه اگر دراختيار مردم قرار داده نشود، به سختي مي‌توان اين ويروس را با كمك آنها از پاي درآورد. چالش ديگر كمك‌رساني به سالمندان زمين‌گير است كه توان خارج شدن از خانه را ندارند و بدون كمك فرد ثالث قادر به چرخاندن زندگي خود نيستند. همكاري مردم با مسوولان، پزشكان و روانشناسان و پرهيز از هرگونه تجمع و جدي نگرفتن از قرنطينه چالشي است كه مي‌تواند تبديل به تهديدي پرمخاطره با ابعادي وسيع براي جامعه شود. براي اطمينان بيشتر بايد بدترين شرايط را در‌نظر بگيريم و خود را براي رودررويي با آن آماده كنيم تا با چالش‌هاي كمتري در ميدان عمل روبه‌رو شويم.

وظايف دولت‌ها در همكاري‌هاي علمي در‌خصوص ريشه‌كني ويروس كرونا چيست؟

ويروس كرونا نظام جهاني و چارچوب‌هاي موجود آن را دچار تلاطم پيچيده و غيرقابل پيش‌بيني كرده و نظام اقتصادي و ارتباطي كل جهان را مختل كرده است. بايد تكبر سياسي و نگاه تحريمي را كنار گذاشت و با كرونا هراسي به وحشت از آن دامن نزد، بلكه مردم را به آرامش و برخورد با بصيرت و رعايت موارد بهداشتي در رودررويي با اين ويروس دعوت كرد. براي رودررويي با اين ويروس بايد واحد عمل كرد و با مردم و جهانيان وارد يك تعامل صادقانه شد و به روشنگري افكار عمومي پرداخت.

در اين راستا بايد يك بودجه كلان براي تحقيق پرسرعت اين ويروس در‌نظر گرفته شود. به كشورهاي فقير بايد كمك و نگاه خاص كرد. هرگونه تبعيض مي‌تواند تبعات پرمخاطره براي كشورها و جهان به همراه داشته باشد. همزمان بايد دولت‌هاي همه كشورها با يكديگر وارد تبادل‌نظر در‌مورد تجربيات به دست آمده و فرآيند تشخيص و درمان اين بيماري شوند و به يكديگر كمك كنند. واقعيت اين است كه ملت‌ها در مبارزه با اين ويروس تجربيات خود را دارند، تجربياتي كه مي‌تواند با تجربيات كشورهاي ديگر درهم آميخته شوند و منجر به تعريف روش‌هاي جامع و بهتر براي رودررويي با اين ويروس سوال‌برانگيز شوند.

بديهي است كه مردم نيز بايد بدانند كه چه چالش‌ها و خطراتي آنها را تهديد مي‌كند و چگونه مي‌توانند ميزان امنيت بهداشتي خودشان را با پرهيز كاربردي افزايش بدهند. مسوولان سياسي كشورها بايد در امتداد روشنگري و اطلاع‌رساني روزانه اعتمادافزايي كنند و در كنار مردم باشند تا آنها در هيچ زمينه‌اي احساس تنهايي نكنند. احساس تنهايي يعني احساس ناامني كه بسيار خطرناك است. هرگونه ايجاد پراكندگي و سياسي‌كاري در تصميم‌گيري مي‌تواند مشكلات عديده به وجود بياورد و به ركود و تورم در كنار مشكلات اقتصادي مضاعف ختم شود.

آيا كرونا توانسته انسان سرمست از تكنولوژي و علم جهاني را از خواب غفلت علم بسندگي و بريدن از خدا رهايي بخشد؟ با‌توجه به اينكه خودتان در اروپا زندگي مي‌كنيد، مي‌توانيد در اين زمينه بهتر از هر كسي اظهار نظر كنيد.

تجربه سي ساله اجتماعي و تحقيقات علمي كه با همكارانم در اين زمينه بارها انجام داده‌ام، نشان مي‌دهد كه تكنولوژي و ادعاي «علم جهاني» دليلي بر دوري يا نزديكي بشر از نگاه الهي نشده است. مردم دوست دارند به معنويات بپردازند و به آرامش و شادماني دروني برسند. حضور نمايندگان كشورهايي مثل عربستان‌سعودي، مصر و تركيه كه به علت تحت پيگرد بودن مسوولان كشورهاي خود در آلمان پناهنده شده‌اند يا به دلايلي ديگر زندگي مي‌كنند، باعث شده است كه دولت و رسانه‌هاي مرتبط با آن مردم را از نتيجه معنويت بترسانند و در اين زمينه تقريبا موفق عمل كرده‌اند، ولي اين كاستي باعث شده است كه يك نوع مصرف‌گرايي كه مبين نهيليسم شايع در اينجاست، رواج پيدا كند.

مشكل بي‌خدايي يا باخدايي نيست، بلكه بايد جست‌وجو شود كه چرا نوع سياست حاكم باعث جدايي عملي دين و دولت شده است و هر گونه تلاش براي احياي نقش دين در جامعه، حتي اگر منفعلانه و گفت‌وگويي باشد، با برخورد اغلب شديد دستگاه‌هاي امنيتي مواجه مي‌شود. رشد و شكل‌گيري اين واقعيت كه تكنولوژي منجر به سعادت و خشنودي قلبي نمي‌شود، در آلمان ملموس‌تر از هميشه است و سياستمداران نيز در گفتمان‌هاي سياسي هفته در تلويزيون به آن اشاره مي‌كنند. واقعيت امر اين است كه معنويت‌گرايي و دين‌دوستي را نمي‌توان از بطن جامعه به پستوي خانه برد و انتظار سكوت كامل در جامعه داشت. اگر به حمايت و صيانت معنويت نرويم، مرتجعين و ويروس كرونا به خوبي نشان داد كه استبداد رفتاري به كسي كمك نمي‌كند، بلكه بايد با هم و براي هم در مسير از بين بردن اين پاندمي عمل كنيم.

ويروس كرونا چه تاثيراتي بر نظم فعلي جهان خواهد گذاشت؟

شيوع ويروس كرونا، همان‌طور كه عرض كردم، تغييراتي عظيم در جهان و نوع نگاه انسان به خود و محيط پيرامونش به وجود آورده است و مي‌تواند در درازمدت تبديل به يك نقطه‌ عطف ژئوپليتيك همراه با دگرگوني‌هاي عظيم در نظم جهان شود. اين ويروس آسيب‌هاي شديدي به اقتصاد جهان وارد كرده است. مثلث ايران، روسيه و چين به احتمال زياد قوت خواهد گرفت و با به چالش كشيدن سياست‌هاي جنگ‌افروزانه غرب باعث تضعيف سيطره نفوذ اين قبيله نئوليبرال با جلوداري امريكا خواهد شد.

اين ايدئولوژي كه هانتينگتون با تئوري «نبرد فرهنگ‌ها» از رهبران آن بود، آينده درخشاني نخواهد داشت، زيرا آسيب‌هاي ناشي از آن براي جهان بيشتر از فوايد آن بوده است. غرب در مقابله با ويروس كرونا موفق‌تر از قدرت‌هاي نوظهور عمل نكرد، در حالي كه اين سه كشور در رودررويي با ويروس كرونا متفاوت، ولي موفق عمل كردند، به ويژه ايران كه تحت تحريم شديد دارويي قرار داشت. در روسيه دارويي را براي معالجه كرونا توليد كرده‌اند كه در بيمارستان‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد. داروي ايراني علاج كرونا در راه است و به‌زودي وارد بازار خواهد شد. اين يك دستاورد بزرگ است. عين اين مساله در مورد چين نيز مصداق دارد. ايران با رفتار دلاورانه متخصصان و همياران نهادهاي مختلف داخل كشور به خوبي نشان داد كه استعدادهاي بي‌بديلي دارد و اگر از اين استعدادها درست و به‌جا استفاده كند، شرايط را به نفع خود تغيير خواهد داد و چالش‌ها را بي‌وقفه تبديل به فرصت خواهد كرد.

اگر بپذيريم كه نظم جهاني پساكرونا، نسبت به نظم فعلي متفاوت مي‌باشد، آيا اين تغييرات، ساختاري و اساسي خواهند بود؟

براي فهم بهتر اين روند بايد به روانشناسي ابعاد موضوع توجه ويژه داشت. من فكر مي‌كنم كه سيطره امريكا به عنوان كشوري كه سياست‌هاي خود را با تحريم، شانتاژ و جنگ مستقيم و نيابتي در جهان دنبال مي‌كند، به نفع ظهور مثلث چين، روسيه و ايران تضعيف خواهد شد. يكي از دلايلي كه امريكا در نبرد اقتصادي با چين و راندن روسيه و تحريم‌هاي مرگبار عليه ايران زبان قلدري را پيش گرفته است، وحشت از همين دگرگوني عظيم ناشي از كرونا در نظم جهان مي‌تواند باشد.

من فكر مي‌كنم كه ظهور اين ويروس مرگبار مي‌تواند باعث تغيير رفتارهاي مخرب و سياست‌هاي دوگانه و تبديل به فرهنگ شده در روابط بين‌المللي باشد. آنچه از بنيان دستخوش دگرگوني شده است، نوع ارتباط انسان‌ها در سراسر جهان است كه نشست‌ها و تجمعات بين‌المللي، دولتي و درون - وطني و درون - نهادي خود را به دنياي شبكه‌هاي مجازي برده‌اند و از اين كانال‌ها براي ايجاد ارتباط استفاده مي‌كنند. بديهي است كه كليه سيستم‌هاي آموزش، چه دانشگاهي و چه غيردانشگاهي همان‌طور كه مشاهده مي‌كنيم، دستخوش تغييرات اساسي خواهند شد. اگر روند افزايش قدرت مثلث چين، روسيه و ايران ادامه پيدا كند و ميزان ريسك‌پذيري آنها با سياست صلح جويانه و گفت‌وگويي در جهان افزايش پيدا كند، نظم فعلي جهان كه سرنخ‌هاي پنهان قوه مقننه، قضاييه و مجريه گفت‌وگو و كليه مراودات آن در دست‌هاي پنهان و آشكار غرب است، دچار لرزش جدي خواهد شد و پيامدهاي متعددي به همراه خواهد داشت. كشورهايي مثل برزيل و هندوستان نيز در مسير مشاركت جهاني حركت مي‌كنند و در نظم نوين جهان به عنوان كانون‌هاي قدرت حضور خواهند داشت. ويروس كرونا و همكاري‌هاي بين‌المللي فراسوي همه سياه‌نمايي‌ها و سياسي‌كاري‌ها نشانگر اين است كه نظم كهن جهان نياز به تغييرات اساسي دارد و تكتازي امريكا يا قبيله‌گرايي سياسي غرب يا بايد به پايان برسد يا تغييرات اساسي و بنيادين در آن صورت بگيرد.


اساسي‌ترين چالشي كه درمبارزه با اين ويروس خطرناك با آن روبه‌رو هستيم، شناخت محدود و پردست‌انداز از آن است. اگر مثل بيماري‌هاي ديگر دارو يا واكسني براي كرونا وجود داشت يا كشف مي‌شد، رودررويي با آن به‌مراتب آسان‌تر بود و اين ترس‌هاي وجودي امان را از شهروندان نمي‌گرفت

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون