• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4663 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۹ خرداد

نگاهي به فيلم «دوبار زندگي كن، يك‌بار عاشق شو» ساخته ماريا ريپول

آلزايمرِ عشق

كامل حسيني

 

يك مشاور نامدار غربي كه از قضا يك زن است در يكي از كتاب‌هايش چنين مي‌نويسد: بسياري از مواقع آقايان فكر مي‌كنند كه تقريبا هيچ زماني نگذشته و خانم‌ها تصور مي‌كنند كه زمان زياد گذشته است! همچنين نيز مي‌گويد: به اعتقاد من، آقايان تمايل دارند كه در حال زندگي كرده و در مورد آينده، بعدها تصميم‌گري كنند. تو گويي در اين فيلم كه از قضا كارگردانش هم يك زن است، چنين درك روان‌شناختي از تفاوت ماهيت زمان احساس مي‌شود كه منجر به تفاوت‌هايي در تجربه‌ زمان عشق براي هر دو شخصيت فيلم يعني «اميليو»و «مارگاريتا» مي‌شود. از يك طرف، شخصيت اصلي فيلم «اميليو»چنان غرق در زمانِ حال و اكتشاف دنياي رياضيات است كه به‌طور ناخودآگاه و ناخواسته، زمان تجربه‌ به معناي واقعي «عشق» را به آينده‌ مبهم سپرده است. از طرفي ديگر معشوقه‌اش يعني «مارگاريتا» نيز در اين آينده‌ مبهم (لا‌اقل براي شخص اميليو) و زمان بسيار دور (از چشم‌انداز ادراك مارگاريتا از كندي زمان و شايد هم شتابزدگي‌اش) سرگردان است و سرانجام نااميدانه اميليو رها مي‌شود و مارگاريتا تصميم‌ به ازدواج با مردي ديگر مي‌گيرد. سازنده‌ فيلم به گونه‌اي تكان‌دهنده چهره‌اي دردناك و لاعلاج از زندگي امروزين را به تصوير مي‌كشد كه نتيجه‌‌اش آسيب‌هاي جسمي، ذهني و روحي و رواني مانند بيماري هولناك آلزايمر، احساس شديد تنهايي، بدخلقي و...است كه دامنگير حتي نوابغ هم خواهد شد و نبوغ آنها در اين ميان هيچ نقش فريادرسي نخواهد داشت. در واقع اين فيلم به طرز ساده و روشني از طريق ديالوگ‌ها و كشمكش‌هاي فراوان و با ريتمي آهسته ساير معضلات دنياي مدرن را بازگو مي‌كند و براي هر كدام از آن معضلات، عنصر و شخصيتي ترسيم كرده است كه جهت نمايش كاركردشان اين معضلات در بافت روايت چيده شده‌اند. معضلاتي مانند آلودگي روزافزون كودكان به روابط ناسالم؛ توجه نماييم به حضور نوه اميليو كه هنوز دختر‌بچه‌اي بيش نيست و چگونه درگير يك رابطه‌‌ ناشناخته مي‌شود. خيانت برخي مردان به همسر در حالي كه زن همچنان مجبور به سكوت در برابر آن با هدف حفظ كيان خانواده‌اش مي‌شود.) 
البته جداي از اينگونه كشمكش‌هاي فرعي و ديالوگ‌هاي فيلم ساير كشمكش‌هاي اصلي پيرنگ حول موضوع و رخدادهايي برگشت دارند به گونه‌اي كه خرده پيرنگ‌هاي مربوط به دختر‌بچه و حتي خيانت شوهر جوليا به محاق مي‌روند؛ بدين‌ترتيب كشمكش‌هاي شخصيت‌ها ميان دو اقليم واقعيتِ عشق و روياي عشق هميشه به جولان در مي‌آيند. اما شايد به جرأت بتوان گفت كه قدرتمندترين نوع شخصيت‌پردازي كه از قضا بخشي مهم از پيرنگ اصلي را هم به پيش مي‌برد و به آن معنايي دراماتيك و همزمان نزديك به واقعيت مي‌بخشد حضور مداوم و فعال فرزند اميليو يعني جوليا است كه يك فرزند دختر است نه پسر (شايد به دليل پافشاري كارگردان به وفاداري فرزند دختر بيش از پسر دست به چنين انتخابي زده است) . در هر حال دنياي مدرن است و عشق مانند برخي پديده‌هاي ديگر انساني در حال دود شدن است و به هوا مي‌رود؛ شايد در اينجا همچنان مي‌ماند اما به ناگهان دچار آلزايمر مي‌شود و راهِ عشقش را ديگر براي هميشه نمي‌شناسد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون