• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4666 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲۲ خرداد

نگاهي به شروع «داستان دو شهر» چارلز ديكنز با پنج ترجمه مختلف

ديكنز در پنج روايت

احسان رضايي

در مواردي كه از يك اثر ترجمه‌هاي متعدد وجود دارد بهترين روش انتخاب، مقايسه چند پاراگراف مختلف از متن اين ترجمه‌ها با همديگر است. اينجا براي‌تان شروع «داستان دو شهر» ديكنز را با پنج ترجمه مختلف آورده‌ايم. پاراگراف ابتدايي اين رمان، يكي از معروف‌ترين افتتاحيه‌هاي رمان‌هاست كه در آن ديكنز با طنز خاص خودش، اوضاع زمان وقوع داستان (سال ۱۷۷۵ ميلادي) را توصيف كرده و طعنه‌اي به روزگار خودش مي‌زند.  نكته اصلي متن ساختارهاي متقارن/متضاد آن است كه درنهايت باعث شده نظر همه درباره آن روزگار با صفت تفضيلي (مثل بهترين يا بدترين) باشد. متن پنج ترجمه مختلف از اين پاراگراف را ببينيد، با اين توضيحات كه ترجمه كاردان، اولين ترجمه از اين رمان است.
ابراهيم يونسي ترجمه‌هاي ديگري هم از ديكنز دارد (در زندان بعد از ۲۸ مرداد «آرزوهاي بزرگ» را ترجمه كرد). مهرداد نبيلي از دخالت ويراستار در ترجمه‌اش شاكي بود. مترجمان ديگري مثل مينو مشيري، مهدي سحابي و نوشين ابراهيمي هم اين رمان را ترجمه كرده‌اند كه ترجمه آنها از خلاصه رمان است.

Charles Dickens: It was the best of times, it was the worst of times, it was the age of wisdom, it was the age of foolishness, it was the epoch of belief, it was the epoch of incredulity, it was the season of Light, it was the season of Darkness, it was the spring of hope, it was the winter of despair, we had everything before us, we had nothing before us, we were all going direct to Heaven, we were all going direct the other way – in short, the period was so far like the present period, that some of its noisiest authorities insisted on its being received, for good or for evil, in the superlative degree of comparison only.
محمدامين كاردان (۱۳۳۵): بهترين اوقات و بدترين اوقات بود. قرن عقل و قرن جنون بود. عصر ايمان و عصر بي‌ايماني بود. دوران نور و دوران ظلمت بود. بهار اميد و زمستان نااميدي بود. وعده همه‌چيز را به ما داده، همه‌چيز را از ما دريغ داشته بودند. به سوي خداوند مي‌رفتيم و از او روي برمي‌گردانديم. خلاصه، اين عصر چنان به عصر ما كم‌شباهت بود كه بعضي از مقامات مقتدر آن دوره خوب يا بد، آن عصر را فقط با وجه تفضيلي تشريح مي‌كردند.
ابراهيم يونسي (۱۳۴۶): بهترين روزگار و بدترين ايام بود. دوران عقل و زمان جهل بود. روزگار اعتقاد و عصر بي‌باوري بود. موسم نور و ايام ظلمت بود. بهار اميد بود و زمستان نااميدي. همه‌چيز در پيش روي گسترده بود و چيزي در پيش روي نبود. همه به سوي بهشت مي‌شتافتيم و همه در جهت عكس ره مي‌سپرديم - الغرض، آن دوره چنان به عصر حاضر شبيه بود كه بعضي مقامات جنجالي آن، اصرار داشتند در اينكه مردم بايد اين وضع را، خوب يا بد، در سلسله مراتب قياسات، فقط با درجه عالي بپذيرند.
ابوالفتح امام (۱۳۶۲): بهترين زمان‌ها بود. بدترين زمان‌ها بود. قرن حكمت و دانش بود. قرن ديوانگي و جهالت بود. عصر ايمان و ديانت بود. عصر بي‌ايماني و بي‌ديني بود. فصل روشنايي و نور بود. فصل تاريكي و سياهي بود. بهار اميد بود. خزان نوميدي و حرمان بود. ما همه‌چيز در مقابل خود داشتيم. ما هيچ‌چيز در مقابل خود نداشتيم. همه با هم مستقيما به سوي بهشتِ كامراني روان بوديم. همه با هم مستقيما راه معكوس مي‌سپرديم - خلاصه آن دوره به‌ قدري شبيه دوره فعلي بود كه برخي از پرسروصداترين زمامداران را اصرار بر اين بود كه هنگام قياس بد و نيك آن زمان فقط بايد صفت تفضيلي استعمال شود.
مهرداد نبيلي (۱۳۸۱): بهترين اعصار بود، بدترين اعصار بود. دوره فرزانگي بود، دوره نابخردي بود. زمان ايمان بود، زمان انكار بود. موسم روشنايي بود، موسم تاريكي بود. بهار اميد بود، زمستان نااميدي بود. آينده نويد كامكاري مي‌داد، آينده جز بر شكست دلالت نداشت. همه يك‌سر رو به سوي بهشت بوديم، همه يك‌جهت راه به جانب ديگر داشتيم. كوتاه سخن آنكه دوراني چندان همانند روزگار كنوني، كه پاره‌اي از پرهياهوترين مراجع روز مصرانه خواستار اين بودند كه جملگان، در تاييد يا تكذيب، جز به مبالغه از آن ياد نكنند.
سيدجليل شاهري لنگرودي (۱۳۹۶): بهترين زمان‌ها بود و بدترين ايام. عصر خرد بود و روزگار ناداني. دوره اعتقاد بود و عهد ناباوري. موسم نور بود و فصل تاريكي. بهار اميد بود و زمستان نااميدي. همه‌چيز پيش روي داشتيم و هيچ چيز در برابر نداشتيم. همه مستقيم به بهشت مي‌رفتيم و همه در سويي مخالف آن ره مي‌سپرديم. خلاصه، دوره‌اي بود چنان شبيه روزگار امروز كه بعضي از جنجالي‌ترين مقامات پاي مي‌فشردند كه اين عصر -خوب يا بد- در مقام مقايسه، فقط به عالي‌ترين شكل پذيرفته شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون