زاگرس در آتش
زاگرس در آتش
آذرماه 1390 در خبري آمده بود بخشهايي از جنگل ابر آتش گرفته است. در تماس با انجمنهاي محلي شبانه از تهران به سمت شاهرود راه افتاديم و صبح روز بعد جلوي فرمانداري با سپردن كارت ملي به مسوول مربوط بيلها را تحويل گرفته و عازم منطقه شديم. روز قبل گروهي از سربازان براي اطفاي حريق عازم شده و نشانه حضورشان پهنهاي از ظرفهاي يكبار مصرف بود كه ته مانده خورشت قيمه هنوز بر آن به چشم ميخورد. در همان لحظه رسيدن، مسوول حاضر در منطقه اعلام كرد حضور در منطقه حريق براي زنان ممنوع است و جز اين تفكيك، درباره موضوع ديگري مبني بر اينكه آيا كسي تجربه قبلي براي اين كار دارد و ... سخني نگفت.
بحث و گفتوگو به جايي نميرسيد، ما براي اطفاي حريق آمده بوديم و حال ميشد از حضورمان، طبيعت منطقه بهره ديگري ببرد، بنابراين به جمع كردن زبالههاي روز قبل سربازان مشغول شديم. منطقه آتشسوزي در نقطهاي صعبالعبور قرار داشت، آن زمان درباره چرايي حريق برخي از عامل انساني نام ميبردند، آنها ميگفتند محليها با انگيزه اشتغال ، نقطهاي در جنگل را آتش ميزنند، به اين ترتيب اداره منابع طبيعي از آنها براي اطفاي حريق كمك گرفته و در مقابل دستمزدي به آنها پرداخت ميكند. گروه ديگري اما بر عدم بارش مناسب در آن فصل و بالا بودن پتانسيل حريق با يك جرقه تاكيد داشتند. هر چه بود آن سال بخشي از جنگل ابر سوخت و در سالهاي بعد هم اين اتفاق بارها و بارها تكرار شد. البته در اين بازه زماني 9 ساله مسوولان در مصاحبههايشان پس از هر حريق از راهاندازي ايستگاههاي اطفاي حريق، پايش آنلاين مناطق و... خبردادند. اين روزها كه جنگلهاي زاگرس و حيات وحش آن در حال سوختن هستند و ما تنها به تصوير زنده ماندن يك سنجاب دل خوش كردهايم، بار ديگر اين بحث مطرح شده كه چرا تجهيزاتي براي اطفاي حريق در اين مناطق نداريم؟ پاسخ به اين سوال از نظر رييس سازمان حفاظت محيط زيست تحريمها است. او در گفتوگو با شهروند عنوان كرده: «در دنيا روشهايي براي اطفاي حريق در مناطق جنگلي وجود دارد اما به سرمايهگذاريهاي سنگين احتياج دارد. براي راهاندازي هر پايگاه آتشنشاني هوايي، حداقل ٨٠٠ميليون دلار نياز است و اگر بخواهيم در كل كشور، ٣٠ پايگاه راهاندازي كنيم، به دوونيمميليارد دلار سرمايه احتياج است. جدا از اينها، در شرايط كنوني، حتي اگر منابع مالي هم وجود داشته باشد، به دليل تحريمها، امكان تأمين بالگرد و هواپيما وجود ندارد.
به هرحال نه پولي براي خريد آن هست، نه فروشندهاي كه حاضر باشد اينها را تامين كند». اين در حالي است كه گروهي سازمان برنامه را متهم اصلي ميدانند و ميگويند «بهرغم دهها نامه و درخواست مقامات سازمان جنگلها و كميته بحران، متاسفانه رييس سازمان برنامه و بودجه طي اين سالها بودجهاي براي تامين تجهيزات مقابله با آتشسوزي جنگلها اختصاص نداد.» در خبرها از عدم هماهنگي مسوولان به عنوان عامل ديگر سوختن جنگلهاي زاگرس در اين ابعاد وسيع نام برده ميشود و برخي گلايهمندند چرا بايد هزينههاي اطفاي حريق به دوش سازمانهايي مانند محيط زيست باشد كه بودجهاش در حداقليترين شكل ممكن بسته ميشود. گروهي از كارشناسان و اساتيد حوزه جنگل هم ميگويند ريشه اين آتشسوزيها را بايد در دههها حضور دام در عرصههاي طبيعي جست، تخريب جنگلها باعث شده اين مناطق پتانسيل بالايي براي حريق داشته باشند و در برابر اين عامل آسيبپذيريشان افزايش پيدا كند.
در پاسخ به انتقادات مسوولان از آتش سوزهاي گسترده در كاليفرنيا و استراليا نام ميبرند و ميگويند، آتشسوزي بخشي از فرآيند طبيعي جنگل است، رييس سازمان حفاظت محيط زيست عنوان ميكند هليكوپتر چاره كار نيست و با حجم آب كمي كه حمل ميكند عملا استفاده از آن تنها خطرات جاني براي خلبان خواهد داشت. گروه ديگري از مسوولان هم خبر از مهار و كنترل حريق ميدهند. اما در خبرها و تصاويري كه در شبكههاي اجتماعي به روز رساني ميشود، زاگرس همچنان در حال سوختن است، گرازها با شتاب جنگل را ترك ميكنند، سنجابها ميسوزند و داوطلبان همچنان با بيل و حداقلترين امكانات در حال خاموش كردن جنگل هستند. در تصاوير و فيلمها وسعت حريق گستردهتر ميشود، فعالان محيط زيست با اشك و لابه درخواست كمك ميكنند. در اين شرايط برخي فعالان و انجمنهاي محيط زيستي به فكر افتاده و به دنبال خريد دمنده و ساير تجهيزات اطفاي حريق هستند تا از عرصههايي كه از اين آتشسوزي جان سالم به درميبرند در ماهها و سالهاي بعد محافظت بهتري شود و اگر قياسي بين آتشسوزي جنگلها در استراليا و كاليفرنيا با زاگرس صورت ميگيرد، در يكي اطفاي حريق با هواپيما نباشد و در ديگري با بيل و شاخه و بطريهاي آب معدني!