• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4667 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۴ خرداد

يك عضو جبهه پايداري در مجلس از اتمام ماجراي اصلاح‌طلب-اصولگرا سخن گفت

هوالمطلوبِ 1400

عليرضا كيانپور

 

پايداري‌ها بازگشته‌اند؛ هم باتجربه‌اي دوچندان و هم با شور و عطشي مضاعف. مرتضي آقاتهراني و سيدمحمود نبويان را دوباره به جمع نمايندگاني از جنسِ جواد كريمي‌قدوسي و نصرالله پژمانفر افزوده‌اند و علاوه بر آنها، حالا مقابل اسامي افرادي چون علي خضريان كه ازجمله جوانان پايداري است، عنوانِ «منتخب تهران در مجلس» را اضافه كرده‌اند و كنار چنين مرداني، زناني همچون فاطمه آليا و زهره‌سادات لاجوردي را هم راهي «بهارستان» كرده‌اند. اما اين تنها آغاز راه پايداري است و چنان‌كه از سطور و بين‌سطور گفتار اين روزهاي آنان مي‌خوانيم، سنگر اصلي پايداري، نه در ميدان «بهارستان» تهران كه كمي آن ‌سوتر در «پاستور» قرار گرفته و پايداري‌ها از هم‌اكنون، اسب‌شان را به سوي كاخ رياست‌جمهوري زين كرده‌اند؛ اسبي كه البته هنوز كسي نمي‌داند سوارش كيست و افسارش در دستان چه كسي است؛ سواري كه اگر افق 1400 را از ايوان «پاستور» به نظاره بنشيند، احتمالا بايد شاهد اوضاعي پرتلاطم -چه در صحنه سياسي داخل و چه عرصه سياسي آن‌ سوي مرزها- باشد.
پايداري در پارلمان
ساختمان هرمي‌شكل پارلمان اما، از دالان‌هاي پيچ‌درپيچ و راهروهاي كم‌نورش تا صحنِ سراسر سبز، با آن سقفِ رفيع و نوك‌تيزش با پايداري‌ها ناآشنا نيست. آنها مجلس نهم را هم تقريبا به همين كميت و كيفيت قُرق كرده بودند اما تفاوت مجلسي كه از ابتداي دهه 90 كليد خورد با آنچه حالا در يكي، دو سال پاياني اين دهه، آغاز به كار كرده، نه در عده و عده پايداري‌ها، بلكه نقطه‌اي از صحن بود كه محل تعبيه قدرتمندترين كرسي مجلس است و خود، محلِ جلوسِ قدرتمندترين نماينده مجلس. كرسي مهمي كه دهه 90 را تحت سيطره علي لاريجاني آغاز كرد و حالا پس از 8 سال، به اصولگرايي ديگر رسيده كه داعيه‌دار «نواصولگرايي» است؛ محمدباقر قاليباف كه از قضا دي ‌ماه 90، يعني همان روزهاي نخست مجلس نهم از جانب «رجانيوز» ارگان غيررسمي پايداري‌ها متهم شده بود به سياستمداري كه براي راه‌اندازي «كلكسيون تخريب و بي‌اخلاقي عليه جبهه پايداري» با تعابيري همچون «كودتاگر، اخباري‏مآب، دروغگو، خودخواه، كاسب‎كار، تماميت‌خواه و...» به ياران رسانه‌اي و غيررسانه‌اي‌اش، «چراغ سبز» نشان داده بود و حالا اما تبديل شده به «هوالمطلوب پايداري» براي رياست قوه مقننه.
«تقلب احوال» و «تشتت آرا» البته بعيد است براي هيچ سياستمدار و غيرسياستمداري، ويژگي مطلوب و خواستني به حساب آيد اما تشكيلاتي كه در مرامنامه‌اش، بر ساختارگريزي و مهم‌تر از آن، ضديت و انزجار از چيزي يا كسي تاكيد شده و فلسفه وجودش، سلبي و بر نفي افراد و مقولات استوار شده، احتمالا اين دگرگوني‌ها موجه و حتي شايد قرينِ افتخار باشد. چه آن‌گاه كه عنصرِ هويت‌بخش تشكيلاتي، انزجار و ضديت با ديگري است، طبيعتا تغيير و تحولات دروني آن‌ ديگري و نيز بروزِ وقايع سياسي تازه، خواه‌ناخواه زمينه‌ساز تحولات هويتي خواهد بود. با اين حساب، گمانه‌زني درباره مطلوبِ پايداري‌ها در افق 1400 مي‌تواند نتيجه‌اي يك‌سر متفاوت از مطلوب‌شان در طلوع 1399 همراه داشته باشد.
به ياد بياوريم كه جبهه پايداري وقتي سال 90 و ابتداي دهه جاري رسما اعلام موجوديت كرد، در مرامنامه رسمي خود اگرچه هدف از اين اعلام موجوديت در فضاي سياسي كشور را «در اصل، پيشگيري از سرخوردگي و خروج از بلاتكليفي نيروهاي اصيل انقلاب كه تعهد بيشتري در پايبندي به اصول نظام و آرمان‌هاي امام راحل و مقام معظم رهبري (مدظله) دارند» عنوان كرد اما در عين حال با همان رويكرد سلبي كه اشاره شد، «بيزاري از عاملان حوادث پس از انتخابات رياست‌جمهوري ايران در سال 88»، «بيزاري از ساكتين آن حوادث پساانتخاباتي» كه از قضا اين روزها يازدهمين سالگردش را پشت سر مي‌گذاريم و البته «بيزاري از جريان انحرافي (طيف محمود احمدي‌نژاد)» را از اصول هويتي خود عنوان كرده بود. تشكيلاتي سياسي كه در بخش ديگر مرامنامه خود علنا در ضديت با تحزب، شكل‌گيري خود را «مبتني بر نگاه غيرحزبي» عنوان و اعلام كرده اعضاي «جبهه پايداري» را تمامي كساني مي‌داند كه در اين رويكرد سلبي نسبت به «جريان فتنه 88 اعم از فعالتين و ساكتين» و «جريان انحراف»، «همچنين تابع احزاب باطلي چون جريان كارگزاران غرب‌زده و اصلاح‌طلبان دين‌ستيز نباشند.» 
و شايد از همين‌روست كه روز گذشته علي خضريان، ازجمله جوان‌ترين اعضاي اين تشكيلات غيرحزبي از اين سخن گفته كه «مدت‌هاست از دوگانه اصولگرايي و اصلاح‌طلبي گذر كرده‌ايم.» علي خضريان كه در اين رابطه با خبرگزاري برنا به گفت‌وگو نشسته اما تنها به عبور از اين دوگانه بسنده نمي‌كند و معتقد است «افرادي كه در فضاي سياسي، خود را مرتبط به اين دوگانه‌ها مي‌دانند، دچار يك بيماري ماندن در گذشته هستند.» خضريان بر اين پايه از نوعي «تكثر سياسي» در فضاي امروز سياست كشور سخن گفته كه به ‌باور او، «به‌ اين صورت نيست كه مانند گذشته اصلاح‌طلبان يا اصولگرايان ميان خود، با هم همفكر باشند.» نكته‌اي كه شايد به ‌روشني نشان دهد علت اين همه اختلاف‌نظر در مجلس يازدهم، آن‌ هم در حالي كه هنوز چند صباحي از آغاز به كار اين دوره نگذشته و مهم‌تر از آن، منتخبان دوره فعلي كه درپي ردصلاحيت گسترده رقيب و البته كاهش چشمگير اقبال عمومي نسبت به صندوق راي كه در مشاركت نازل و البته بي‌سابقه 42‌درصدي (26‌درصد در پايتخت) رقم خورد، اغلب اصولگرايند و دست‌كم از منظر شهروندان و راي‌دهندگان، از يك طيف فكري گردهم آمده‌اند و رويكرد جناحي‌شان، مشي و مرامي است مشابه.
اين عضو جبهه پايداري در مجلس يازدهم اما معتقد است كه «حتي زماني كه به انتخابات و فضاهاي رقابتي سياسي نزديك مي‌شويم، وارد دوگانه جريان غرب‌گرا و درون‌زا مي‌شويم»، نه لزوما دوگانه اصلاح‌طلب-اصولگرا. جالب اما آنجاست كه او حتي از اين فراتر رفته و مي‌گويد حتي به اين باور كه «اصلاح‌طلبان غرب‌گرا و اصولگرايان درون‌زا هستند» نيز قائل نيست و معتقد است «فردي بايد در راس دولت قرار گيرد كه از جريان درون‌زا باشد.» اينكه سعيد جليلي، هوالمطلوبِ پايداري در انتخابات 92، همچنان مطلوب پايداري است يا اساسا عزمي براي ورود دارد يا نه، اينكه گزينه‌اي چون پرويز فتاح برخلاف گذشته كه خود را براي رياست بر جمهورِ اسلامي بي‌ميل نشان مي‌داد، تا چند ماه ديگر تغيير رويه بدهد يا نه و اينكه ابراهيم رييسي، كانديداي مطلوب پايداري در ارديبهشت ‌ماه 96‌ تا پايان اين سده خورشيدي، همچنان مطلوب‌شان بماند و مهم‌تر از آن، رياست دستگاه قضا را رها كند يا نه، اينكه كسي جز اينها «هوالمطلوب» پايداري باشد يا غير از اين، هنوز روشن نيست اما آنچه آشكار شده اين است كه اين كانديداي مطلوب، نه‌تنها اصلاح‌طلب نيست، بلكه ظاهرا اصولگرا هم نيست و به‌ تعبيري ماجرا را براي پايداري‌ها از همين حالا بايد عملا تمام‌ شده دانست!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون