درباره چند كتاب كه به موضوع نژادپرستي و بردهداري ميپردازند
نفرتي كه تو ميكاري
احسان رضايي
براي هر موقعيتي ميشود كتاب پيشنهاد داد. باور نداريد؟ بفرماييد اين شما و اين هم فهرست پيشنهادي از مشهورترين رمانهايي كه به روايت رنج سياهپوستان امريكايي پرداختهاند:
كلبه عموتام (هريت بيچر استو، ۱۸۵۲): از بين بردههاي يك مزرعه، جورج و همسرش اليزا موفق به فرار به سمت شمال ميشوند. تام اما ميماند و چند ارباب به خود ميبيند و عاقبت وقتي جورج به او ميرسد كه در حال جان دادن است. انتشار اين رمان تاثير زيادي در نهضت لغو بردهداري و جنگ داخلي امريكا داشت.
دوازده سال بردگي (سالومون نورثاب، ۱۸۵۳): دو مرد سفيدپوست، سياه آزادي را براي كمك با خود ميبرند اما او را بيهوش كرده و به عنوان برده ميفروشند. نورثاپ وقتي به هوش ميآيد، خود را در در غل و زنجير ميبيند. او ۱۲ سال بعد را در يك مزرعه پنبه بردگي كرد تا اينكه بالاخره به كمك دوستانش آزاد شد. روايت خاطرات او هم جزو مستندات طرفداران لغو بردگي بود. اقتباس سينمايي اين كتاب در ۲۰۱۳ ساخته شد.ماجراهاي هاكلبري فين (مار تواين، ۱۸۸۴): اين رمان دنباله «ماجراهاي تام ساير» است. هاك، دوست تام، بعد از اينكه پدر دايمالخمرش برميگردد از دست او فرار ميكند و همراه با برده سياهي به اسم جيم تلاش ميكنند، راهي براي رسيدن جيم به آزادي پيدا كنند.
كشتن مرغ مقلد (هارپر لي، ۱۹۶۰): وكيل سفيدپوستي به نام اتيكاس فينچ دفاع از جوان سياهپوستي به نام تام رابينسون را بر عهده ميگيرد كه در يك شهر سرشار از تعصب نژادي متهم به تجاوز به يك دختر سفيدپوست شده. فيلم اقتباسي از روي اين اثر يكي از محبوبترين فيلمهاي تاريخ سينماست.آبيترين چشم (توني موريسون، ۱۹۷۰): پكولا، يك دختر سياهپوست هر روز براي داشتن چشم آبي به درگاه خدا دعا ميكند تا ديگر به خاطر پوست تيره، موهاي مجعد و چشمهاي قهوهايش مورد تمسخر باقي بچهها نباشد. اولين رمان توني موريسون، صداي قدرتمند سياهپوستان و برنده نوبل ادبي ۱۹۹۳.
ريشهها (آلكس هيلي، ۱۹۷۶): روايت زندگي 6 نسل سياهپوست كه جد آنها «كونتا كينته» را تاجرهاي برده از گامبيا ميدزدند و به امريكا ميبرند و ميفروشند و او آنجا ازدواج ميكند و صاحب فرزندي ميشود و اين دحتر به ارباب حيوانصفتي فروخته ميشود و... همين طور ماجراهاي سياهان ادامه دارد تا به خود نويسنده ميرسد.
دلبند (توني موريسون، ۱۹۹۸): داستان يك زن سياهپوست است كه ترجيح ميدهد دخترش را بكشد تا او ديگر رنج بردگي را نكشد. از روي اين رمان تكاندهنده فيلمي ساخته شد كه اُپرا وينفري نقش اصلي آن را بازي كرد.دنياي آشنا (ادوارد پيجونز، 2003): يك ارباب سياهپوست كه خودش برده به دنيا آمده بوده ولي حالا اربابي است با يك مزرعه ۵۰ هكتاري و ۳۳ برده دارد و ارباب سياه همان طوري با بردههايش برخورد ميكند كه ارباب سفيدپوستش با او برخورد ميكرد. اين داستان برنده پوليتزر شد.
راهآهن زيرزميني (كالسن وايتهد، ۲۰۱۶): عنوان «راهآهن زيرزميني» به شبكهاي از راههاي مخفي و خانههاي امن در ايالات متحده گفته ميشد كه در قرن نوزدهم بردگان سياه و متحدانشان براي فرار به ايالتهاي شمالي و كانادا از آنها استفاده ميكردند. اين رمان كه جايزه پوليتزر هم برد، ماجراي فرار يك برده زن است.نفرتي كه تو ميكاري (آنجي توماس، ۲۰۱۷): دختر نوجوان سياهپوستي به اسم استار كارتر دارد همراه دوستش خليل از مهماني برميگردد كه پليس در خيابان آنها را متوقف ميكند و شروع به سوال و جواب ميكند. آنها به خاطر شك به مواد مخدر و در پي يك درگيري خيلي ساده به خليل شليك ميكنند. استار در ادامه داستان تلاش ميكند كه حق دوستش را از قانون بگيرد.