• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4668 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۵ خرداد

مترجم رباعيات خيام

مرتضي ميرحسيني

گويا خودش هم به موفقيت كاري كه كرده بود اميد نداشت. به يكي از دوستانش نوشت: «نمي‌دانم چرا اينها را كه كسي نخواهد خواند اصولا چاپ مي‌كنم. آنهايي را هم كه نسخه‌هايي به عنوان هديه به ايشان داده‌ام به ندرت مي‌بينيم. ولي وقتي شخص حد كوشش خود را مي‌كند و كاملا مطمئن است كه نتيجه سعي او بهتر از آن است كه ديگران حاضرند زحمت آن را به خود هموار سازند، حتي اگر اين نتيجه خيلي از سرحد كمال دور باشد، انسان دلش مي‌خواهد با چاپ و انتشار آن موضوع را خاتمه دهد. گمان نمي‌كنم تعداد كساني كه به اندازه من در ترجمه زحمت كشيده‌اند چندان زياد باشد، گرچه اعتراف مي‌كنم كه ترجمه من ترجمه لغت به لغت نيست. ولي به هر تقدير، اگر شخص نتواند زندگي عالي و اصيل را حفظ كند ارجح آن است كه با انتقال حيات ناقابل خود هستي را ادامه دهد.
 اصل آن است كه اثر زنده بماند. بهتر است پرستوي كوچك زنده‌اي باشيم تا عقاب مرده‌اي آكنده از كاه.» آن‌قدر نامطمئن بود كه حتي در ويرايش‌ها و چاپ‌هاي اوليه اثر از آوردن نام خود روي جلد طفره مي‌رفت. سرانجام در چاپ پنجم، آن‌هم شش سال بعد از مرگش بود كه نخستين‌بار نامش روي جلد آورده شد. ادوارد فيتزجرالد شاعري ايرلندي‌تبار و متولد بهار 1809 بود كه در انگليس، حومه لندن زندگي مي‌كرد. مرد غمگين و فروتني بود و تنهايي را بيشتر از بودن در جمع دوست داشت. بدون عشق و علاقه ازدواج هم كرد و زندگي زناشويي تلخ و سردي داشت. ازدواجش دوام نيافت و بسيار زودتر از آنچه انتظار مي‌رفت به طلاق انجاميد، چون خيلي در قيد و بند تعلقات دنيوي و ظواهر زندگي نبود، بيشتر از ديگران به پرسش‌هاي اساسي درباره انسان و حيات و هستي مي‌انديشيد و سرانجام به گفته خودش پاسخ اين پرسش‌ها را، آن‌هم به زيباترين و لطيف‌ترين شكلش، در سروده‌هاي خيام پيدا كرد. بعد از آن بود كه وقت بيشتري را به شناخت زبان و ادبيات فارسي اختصاص داد و تصميم به ترجمه بخشي از شعرهاي خيام- كه به نظرش ارتباط معنايي بيشتري باهم داشتند- گرفت. آن زمان حداقل دو ترجمه از خيام، يكي به آلماني و ديگري به لاتين در اروپا وجود داشت كه هيچ‌كدام شهرت چنداني نداشتند و گوشه كتابخانه‌هاي برخي دانشگاه‌ها خاك مي‌خوردند.
 حتي شهرت ترجمه فيتزجرالد هم كه 75 رباعي از رباعيات خيام را شامل مي‌شد ناگهاني و يك‌شبه نبود و از عرضه نخستين ويرايش تا اقبال عمومي به آن چند سالي طول كشيد. اما خيام با ترجمه فيتزجرالد به تدريج جاي خود را باز كرد و به آن اعتباري كه شايسته‌اش بود، رسيد. خيلي‌ها كتاب را خواندند و به دوستان خود معرفي كردند و در محافل‌شان درباره‌ حكمت و فلسفه پشت اشعار به بحث نشستند. رفته‌رفته خيام و شعر او به معياري براي سنجش فرهيختگي تبديل شد و از سقف توقعات فيتزجرالد هم فراتر رفت. در محافل ادبي و اشرافي انگليس (و نيز برخي كشورهاي ديگر اروپايي) آشنايي با سروده‌هاي خيام مايه فخر و نخبگي شد و ناآشنايي با آن نشان زمختي و بي‌فرهنگي. جان راسكين يكي از ادباي نامدار آن روزگار مي‌گفت: «من تا به امروز شعري با اين عظمت و شكوه نخوانده‌ام.» فيتزجرالد 74 سال عمر كرد و بهار 1883 در چنين روزي از دنيا رفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون