درباره محمدعلي كشاورز (25 خرداد 1399 – 26 فروردين 1309)
چه موهبتي فراتر از اين؟
حافظ روحاني
در تمام طول چند دهه فعاليت هنري، بخت يار محمدعلي كشاورز بود؛ در دوراني روي صحنه تئاتر رفت كه پس از تلاطمهاي سياسي دهه 1330 تئاتر ايران در پي كشف دنيايي نو بود و برپا كردن سازوكاري كه كموبيش تا به امروز هم مانده است. در هنگامهاي به پختگي رسيد كه تلويزيون ملي ايران پا گرفته بود و او ميتوانست در قامت يك بازيگر كارآزموده در قالب نقشهاي قابل ملاحظه فرو رود. آنگاه كه انقلابيون سينمايي ميخواستند كه هنر باشد و نه سرگرمي و محلي براي نمايش كمال و نه فسق و فجور، او تجربه كافي در سينما و تلويزيون اندوخته بود و كارنامه حرفهايش او را در صف اهالي هنر قرار ميداد و نه فسق و فجور. پس خيلي زود فرصت ايفاي نقشهاي كليدي را يافت. محمدعلي كشاورز مانند بسياري از همنسلانش فرزند اعصاري پرآشوب بود و مانند جمعي كوچك از آنها، اين فرصت طلايي را يافت تا در اين دوران زندگي كند؛ در دوراني كه روزگار به او نياز داشت.
محمدعلي كشاورز اما هنرپيشهاي منعطف بود؛ با طيف وسيعي از نقشها كه او را شايسته نياز زمانهاش ميكرد. در «داييجان ناپلئون» (ناصر تقوايي، 1355) در نقش داييجان سرهنگ فرصت بازي در نقش كمدي را يافت (هر چند كه هيچگاه كمدين قابلي نبود)، اما باقي كارنامه كارياش انبوهي از نقشهاي متنوع بود. از شعبون استخوني در «هزاردستان» (علي حاتمي، 1366 – 1358) گرفته تا اسدالله مجموعه تلويزيوني محبوب دهه 1370، «پدرسالار» (اكبر خواجويي، 1373- 1372)، از محمدابراهيم «مادر» (علي حاتمي، 1368) گرفته تا خواجه قشيري مجموعه تلويزيوني «سربداران» (محمدعلي نجفي، 1363).
در سالهاي پاياني كه ناتواني جسمي خانهنشينش كرده بود بر عرش نشست و احترام ديد. براي كسي كه 60 سال كار حرفهاي كرده بود، اين حداقل قدرداني بود كه نصيب كسي شد كه هم بخت بلند زيستن در اين دوران را داشت و هم كوشيد تا فرصت زندگي در اين زمانه را از كف ندهد و به قدر توانش به حرفهاي كه دوست داشت، احترام بگذارد. باور دارم كه به قدر توانش كوشيد، به قدر استعدادش درخشيد و به قدر لياقتش احترام ديد. از فرصت زيستنش را به كمال – به قدري كه در توان داشت – بهره برد. در تمام اين سالها (شايد جز ايامي كه بدنش اجازه نداد) به كاري مشغول بود كه دوستش داشت و چه لذتي فراتر از اين ميتوانست نصيبش شود؟ و به قدر همتش محبوب تماشاگران و مردمش قرار گرفت كه چه موهبتي بالاتر از اين؟ باور دارم كه در زندگي حرفهايش خوش زيست و از خوشي زندگي به عنوان يك هنرپيشه لذت برد و چه بهرهاي فراتر از اين؟