چرا ويروس كرونا تاكنون موفق بوده؟!
ويروس كاري با تصورات ايدئولوژيكي ما ندارد
ترجمه: فريده وكيلي
آدام الكاس، داوطلب رشته دكترا در علوم كامپيوتر دانشگاه جرج مانسون درباره ويروس كرونا مينويسد: «تنها چيزي كه ويروس ميخواهد، يافتن هدف است.»
او در ادامه ميگويد: «اين ويروس فكر نميكند، احساس نميكند و كلا خارج از هر گفتمان يا الگوهاي ارتباطي دستساز بشر واقع شده است. وراي همه اينها، تبديل به دشمني مهلك براي جامعه غرب شده است. اين ويروس نشان داد كه جوامع غربي تا چه اندازه تحت تاثير افرادي واقع شدهاند كه با تحريف كلمات، تصاوير و اصوات نه تنها خود را فريب ميدهند، بلكه به اين باور رسيدهاند كه قادر به كنترل واقعيتها نيز هستند.»
اين توهم در هر مرحله از رويارويي امريكا با ويروس كرونا وجود داشت. در مرحله اول، ليبرالها و بخشي از تشكيلات بهداشت و درمان (از جمله تصميم گيرندگان كليدي شهر نيويورك) بودند كه آن را «قصهاي گذرا» ميدانستند و بهجاي تشريح واقعيت همهگيري ويروس آن را وسيلهاي براي بيگانههراسي و نژادپرستي عنوان ميكردند. اين تلاش براي انكار واقعيت تاكنون بيحاصل بوده و رشته داستانسرايي و هذيانگويي به رييسجمهور دونالد ترامپ رسيده است كه هفتههاي بحراني را با اين تصور پشت سر گذاشته كه قدرت تفكر مثبت براي حفظ شكوه اقتصاد در گردش كفايت ميكند. به تدريج شناور بودن بازار سهام و رشد آمار مبتلايان به ويروس حتي ترامپ را هم وادار به پذيرش بخشي از واقعيتها كرد.
توهم بعدي تعلق پيدا ميكند به بعضي از حاميان محافظهكار ترامپ، كساني كه نابودي اقتصاد را تنها حاصل سياست نادرست حكومت ميدانند – اگرچه بسياري از دستورات در خانه بمانيد پس از افت شديد مسافرتها، خريد كردنها و تفريحات خارج از خانه اتفاق افتاد – آنها معتقدند كه اگر دولت كلمه جادويي بازگشايي را به كار ببرد، زندگي بيدرنگ به شكل طبيعي خود باز خواهد گشت.
حالا دست آخر، در ميان موج اعتراضات عليه خشونت پليس، بازي با كلمات عليه واقعيتها را تشكيلات بهداشت عمومي و رهبران آنها به عهده گرفتهاند، رهبراني كه با تكيه بر نظرات ايدئولوژيكي خود معتقدند كه پس از ماهها محدود ساختن انواع آزاديها، تشويق مردم به تجمع براي حمايت از يك مورد خاص قابل قبول است. اين حركت ما را به پايان اين تسلسل ميرساند، زيرا اطلاعيه سازمان بهداشت و سلامت با تعليق خطر مرگ و زندگي افراد، امكان هر گونه بحث و تبادل نظر بين گروهها و افراد را بسته است.
تلاشهاي ليبرالي (ازجمله تلاش از جانب شهردار مضحك شهر نيويورك، بيل دوبلاسيو) براي متفاوت نشان دادن تجمعات اعتراضي با ساير تجمعات انساني در جريان است، ولي اين تلاشها منجر به شكست خواهند شد: هيچ تضميني نيست كه پس از صدور مجوز براي اعتراضات «زندگي سياهان اهميت دارد»، بتوان مانع تجمع در مراسم خاكسپاري يهوديان شد و مدعي بود كه فقط تجمعات با توجه به اهداف ضد نژادپرستي مستثنا بوده و ميتوانند قوانين و سختگيريهاي مهم و اخلاقي چند ماه اخير را زير پا بگذارند.
جهت اطلاع بايد بگويم، من همچنان اعتقاد دارم كه آن قوانين كاملا بجا بودند. محدوديتهاي در خانه ماندن طولاني بود و در بعضي موارد بيش از اندازه تحميل شد و اعتراضات براي كشته شدن جرج فلويد نشان از انرژي انباشت شدهاي بود كه بايد آزاد ميشد. اما مقررات زمان ميخريد تا هوا گرمتر شود و تطابق اجتماعي با شرايط جديد صورت گيرد و انتشار ويروس آهستهتر شود، آنها زمان ميخريدند براي آمادهسازي بيمارستانها، تهيه ماسك و تجهيزات پزشكي، آنها ما را به زمان تهيه واكسن نزديكتر كردند - با توجه به بازار سهام و مشاغل، همه اينها، برخلاف پيشگويي راستگرايان، بدون بروز يك فاجعه اقتصادي رخ داد. اينكه مقررات در ميان صحبتهاي دوپهلو ايدئولوژيكي از جانب مسوولان بهداشت در حال انحلال است، نكته مهمي را درباره ظرفيت امريكايي براي توهمات سياسي به ما يادآوري ميكند. اما اجراي مقررات به صرف اينكه ما مدتي در قرنطينه به سر برديم، اشتباه محسوب نميشود- وقتي هزاران نفر هنوز زنده هستند و زندگي آنها اهميت دارد.
تسلسلي كه به آن اشاره كردم، گرچه از هر دو جناح با توهم همراه بود يا بر چيزي بيش از سلامت عمومي تاكيد ميكرد، اما حكايت از اين دارد كه براي مبارزه با ويروس تلاش جامع ديگري وجود نخواهد داشت. ترامپ و محافظهكاران از آن حمايت نميكنند، بروكراسي سازمان بهداشت قادر به دفاع از آن نخواهد بود و ما از زمان به دست آمده در دوران قرنطينه به درستي استفاده نكرديم تا شالوده يك كمپين واقعي پيشگيري از ويروس را تقويت كنيم. بنابراين با اين شرايط به نكته اصلي مورد اشاره الكاس رجوع ميكنيم؛ همه آنچه ويروس ميخواهد هدف است و اگر در نهايت صدها هزار قرباني ديگر يا بيش از آن در موج دوم پاييز نيابد، تصميمات سياسي يا پند و اندرزهاي سازمان بهداشت نيستند كه ما را نجات خواهند داد. ما از پيشبينيهاي چپ و راست خسته شدهايم و مانند زمينيهايي كه در پايان «جنگ ستارگان» بهطور غيرمنتظرهاي از سلطه بيگانگان در امان ماندند، اكنون نيز اندكي تضعيف ذاتي دشمن ميتواند ما را از بروز مرگهاي بيشماري در امان نگه دارد.