• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4670 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۷ خرداد

تضادهاي روزمره

پريسا صهبا

 

به گمان من، در مسير تلاش براي استيفاي حق، ما زنان تناقضات آشكاري داريم كه باعث شده است در ظاهري مترقي و حق‌جو، به نقش قرباني بي‌گناه و مظلوم سقوط كنيم. گاهي بين آنچه فرياد مي‌زنيم و چيزي كه در نهان خواستار آن هستيم و به آن همت مي‌ورزيم، توفير فراواني است. به قولي ميان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمين تا آسمان است. بسياري از ما خودخواسته حقوق از پيش داشته را دودستي تقديم و به امتيازات ظاهري اكتفا كرده‌ايم. تلاش ما براي مدرن و به‌روز جلوه كردن بيشتر در نوع پوشش و حرف متوقف مي‌ماند و از عمل خبر چنداني نيست.
چنين رويكردي گاه چنان منفعت‌طلبانه و سودجويانه است كه آدم مقابل ما در مي‌ماند، دم خروس را باور كند يا قسم حضرت عباس را؟ مي‌دانم اين صحبت‌ها به مذاق برخي خوش نخواهد آمد. در زمره زنان عليه زنان نيستم، اما آسيب‌شناسي توسط خودمان، امري حياتي است. در هر راه و روشي اگر حقي براي مخالفت با آن قائل نباشيم تن به ظلمي ديگر داده‌ايم كه فرقي نمي‌كند از سمت چه جنسي اعمال شود. قصد من هم هندوانه دادن زير بغل جنس مخالف و ناديده گرفتن كاستي‌ها نيست. شك ندارم كه سيستم معيوب و ناكارآمد، واكنش‌هاي معيوب و بيمارگونه را در پي دارد، اما نقطه آغازين تغيير و تحول از خود ما شروع مي‌شود. مردان هم اگر فرصتي دارند كه حتما دارند، مصلحت آن است جانبداري از خود را رها كنند و در بستري منصفانه، متكي بر گفتماني عدالت‌محور به نقد خود بپردازند. 
در گفت‌وگو‌هاي زنانه به ويژه از نوع روشنفكرانه‌اش، تاكيد و پافشاري همواره بر حقوق زنان است و كار چنداني به مسووليت آنان ندارد. در چنين رويكردي بدگماني، طلبكاري و ناخرسندي وجه غالب است. قدم از قدم برداشتن‌مان، شاخ غول شكستن است. فروتنانه دعوت‌تان مي‌كنم فارغ از تعصبات و حرف‌هاي مد روز كه گاهي به توهم پهلو مي‌زند، به خودمان با كمي ظن و گمان بنگريم. آيا حقيقتا طالب زندگي خودانگيخته و اصيل هستيم و گره كار حقوقي است كه از ما سلب شده؟ يا اتفاقا مصلحت‌انديشانه هر جا كه توانسته‌ايم لاف برابري زده‌ايم، اما فرصت‌هاي به دست آمده را هم واگذار كرده‌ايم، چراكه پذيرش آزادي و برابري، مستلزم قبول مسووليت و پاسخگويي است پس نهادنش بر گرده ديگري آسان‌ترين راه است. يعني آزادي را بگيريم و مسووليت و پاسخگويي‌اش را وا نهيم.
از حق نگذريم ما براي پرهيز از قبول مسووليت‌هاي‌مان، به قول اروين يالوم زرنگي و ذكاوت خستگي‌ناپذيري از خود نشان داده‌ايم. افسردگي در زنان شيوع بيشتري دارد و به گفته كارشناسان، آمار پنج برابر مردان است. حتي با فرض فشارها، پيوند افسردگي و آزادي و پذيرش مسووليت غيرقابل انكار است. بي‌عملي، عدم واقع‌بيني و رخوت نتيجه‌اش افسردگي است.
هرچند به شوخي مي‌ماند اما بسياري از ما زنان از خدا يك همسر مي‌خواهيم و از همسر بينوا، همه عالم را. گويا شاهزاده سوار بر اسب سفيد، برآورده‌كننده همه حاجات بودن، بخشي از سرنوشت محتوم هر مردي است و واي به حال او كه از عهده برنيايد. آزادي و مدرن بودن‌مان تا لحظه انتخاب شريك، كش مي‌آيد و از آن پس به جاي پذيرش و قبول نقش فعال و پويا، دائما از خودگذشتي و ايثارمان را فرياد مي‌زنيم تو گويي اگر مسووليت اداره خانه و كاشانه نبود، آپولو هوا مي‌كرديم. گاهي نسبت مادران اين نسل با كودك‌شان حيرت‌آور است تو پنداري كودك را غول چراغ جادو هديه آورده است نقشي كه امتياز برجسته ما بر جنس مخالف بوده، دست‌وپاگير و شاق جلوه مي‌كند در نگاه زن مدرن هر كاري ارزشش بيشتر از پرورش است و اين در حالي است كه غالبا به جا نياوردن اين رسالت، دستاورد و ارمغاني بهتر به همراه ندارد. يقينا تعميم اين نكته به همگان نابخردانه است. متوجه شرايط زنان كارگر و كارمند سرپرست خانوار هستم. آنها كه با كمترين امكانات و با دستي بسته زندگي را سامان مي‌دهند و احيانا آرزو مي‌كنند كسي پيدا شود تا بار سنگين زندگي را از شانه‌هاي‌شان بردارد. روي صحبت من با آن طبقه اجتماعي است كه به بهانه‌هاي دم‌دستي مديريت زندگي را واگذار كرده است.
اگر راهي براي احقاق حق باشد چاره حق به جانب بودن نيست در عوض صداقتي كامل مي‌طلبد.
مختصات آنچه مي‌خواهيم را بايد بسنجيم و بدانيم طالب چه هستيم. آزادي و برابري، معنايش شانه خالي كردن از زير بار مسووليت نيست. مطالبات، همراه با پذيرش وظايف معنا پيدا مي‌كنند. نمي‌توانيم منفعت‌طلبانه نقش زنانه خود را در سامان امور، زمين بگذاريم تا  كسي از راه برسد و اداره‌مان كند. تنها شرايط و باورها نيستند كه بايد تغيير كنند ما نيز بايد متحول شويم. بايد از شر قرباني بودن خلاص شويم و نقش حياتي خود را باور كنيم. تمركز صرف بر ظلم تاريخي و سيستماتيك، راه به جايي نمي‌برد. بياييد رضايتمندي را تمرين كنيم. پذيرش مسووليت، پيش‌شرط تحول است به قول آندره ژيد بياموزيم كه پيوسته به خود بگوييم: «اين امر تنها به من بستگي دارد.» نمونه‌هايش را در همين جامعه‌اي كه حق‌مان را به خوبي ادا نكرده، شنيده و ديده‌ايم كه ذكر آن فرصتي ديگر مي‌طلبد.
با احترام يك نكته، در شماره قبل عكس انتخاب شده براي مطلب خانم صهبا به كل نقض غرض بود. يعني صحبت از يك خانم مسلط و مدير و پرقدرت بود كه روستايي را مديريت مي‌كرد، تصوير زن محترم خانه‌داري بود كه خانه‌اي فقيرانه را جارو مي‌زد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون