همهآن 50 نفر
حسن لطفي
رفيق اهل دلي كه ميداند چقدر مشتاق تماشاي فيلم در سالن سينما هستم، خبر تصويري بازگشايي سينماها را برايم ميفرستد. در تصوير مردهايي كه ماسك زده و لباسهاي يكپارچه پوشيدهاند در حال ضد عفوني كردن صندليها و داخل سالن هستند. نميدانم چرا با ديدن آنها به ياد افرادي ميافتم كه در فيلم «گذرگاه كاساندرا» ساخته جرج پي كوزماتوس با بازي برت لنكستر، سوفيا لورن و ريچارد هريس دور قطاري حلقه ميزنند كه فردي مبتلا به ويروسي كشنده داخل آن شده است. قصدشان اين است كه كسي از قطار خارج و وارد اجتماع نشود. برخلاف مردان ماسك بر چهره فيلم گزارشي كه گويا قرار است مردم را براي رفتن بهداخل سالنهاي سينما تشويق كند. تماشاي اين گزارش مرا هم مثل آدمهاي درون قطار بيشتر وحشت زده ميكند. بعد هم كه دوستم زير گزارش تايپ ميكند: فقط50 نفر(!) وهمراه با استيكر چهره غمگين برايم ميفرستدو وحشتم بيشتر ميشود. اشارهاش به تعداد نفراتي است كه در روز اول بازگشايي دوباره سينما به تماشاي فيلم نشستهاند. آن هم در سراسر كشور! براي يك لحظه چهرهاين افراد و سالنهاي خالي و بدون تماشاچي توي ذهنم بالا و پايين ميشود. در اينكه عدهاي از اين افراد بدون علاقه به سينما و صرفا براي استراحت در جايي با دماي مناسب وارد سينما شدهاند نبايد شك كرد اما اگر هم اينطور نباشد آنقدر تعدادشان كم هست كه بتوان نامشان را به عنوان 50 مشتاق تماشاي فيلم در سالن سينما در تاريخ سينماي ايران ثبت كرد. افرادي كه آگاهانه يا نا آگاهانه هراس زمانه كرونا را براي تماشاي فيلم در جايگاه اصلياش ناديده گرفتهاند و در اولين روز تابيدن مجدد نور بر پرده سينما پا بر موزاييكهاي سينما گذاشتهاند و توي صندليهايش لم دادهاند. البته در اينكه در آن روز اصليترين عنصر سرپا و جذابتر شدن فيلم حضور نداشته، شكي نيست. منظورم تماشاگران زياد است كه وقتي صندليها را پر ميكنند تازه فيلم ديدن حس پيدا ميكند. حسي كه لازمه بقا و حيات سينماست. چيزي كه در فيلمهاي سينما پاراديزو (جوزپه تورناتوره) و سوتهدلان (علي حاتمي) هم در صحنههايي شاهدش هستيم. صحنههايي كه تماشاگران داخل سالنهاي سينما تنگاتنگ هم نشستهاند و با هم شادي، ترس، عشق و... را مزه مزه ميكنند. اميدوارم به زودي زود اينطور شود و قهقهه و بغض مشترك تماشاگران در سينما مختص50 نفر نباشد.