• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4679 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۹ تير

نگاه عليرضا علوي‌تبار، «ضدِ ضدِ انقلابي» كه مي‌گويد يك نسل 2 بار انقلاب نمي‌كند

نه محافظه‌كاري، نه انقلابي‌گري

عليرضا علوي‌تبار را امروز و بيش از هر چيز به عنوان يك تحليلگر سياسي- اجتماعي مي‌شناسيم كه به اصلاح‌طلبي علقه و علاقه دارد. كمتر كسي از او در مورد دوران حضورش در سپاه و دوران جبهه و جنگ شنيده يا خطراتش را از دوران روزنامه دوم خردادي «صبح امروز» به ياد مي‌آورد. در عوض اصلاحات و راه و رسم و سرنوشت آن، همان‌طور كه در اظهارنظرها و گفت‌وگوهايش نيز نشان مي‌دهد، علاقه اين‌ روزهاي او است. علوي‌تبار اما در گفت‌وگوي اخيرش با اعتمادآنلاين به سال‌ها پيش‌تر از اصلاحات نقبي زده، از دوران درس و دانشگاه و نزديكي فكري‌اش به «مجاهدين خلق» و تاثيرپذيري‌اش از شريعتي گفته، چگونگي ورودش به سپاه و حضورش در جنگ را شرح داده، از تبديل شدن به يك اصلاح‌طلب دوآتشه گفته و روزهاي حضورش در شوراي سردبيري «صبح امروز» را بازخواني كرده و از ديدگاه و نگاهش به قتل‌هاي زنجيره‌اي سخن مي‌گويد. علوي‌تبار البته معتقد است كه اگر امروز مي‌خواست روزنامه‌اي منتشر كند، حتما روزنامه‌اي راديكال‌تر در مفهوم و آرام‌تر در لحن منتشر مي‌كرد. او كه به‌زعم خود راديكال‌تر شده، مصر است كه «ضدِ انقلاب» يا به معنايي دقيق‌تر «ضدِ ضد انقلاب» است و باور دارد كه نبايد يك انقلاب را دوباره تكرار كرد.
  مثلث «خشم، خميني و مجاهدين خلق»
علوي‌تبار در اين گفت‌وگو از دوران نوجواني و جواني‌اش گفته كه تحت تاثير «مجاهدين خلق» بوده است. او مي‌گويد: «ما خيلي شناخت نداشتيم. تصورمان همين بود كه يك گروه مذهبي مجاهد راديكال بودند كه توسط چپي‌ها به آنها خيانت شده.» او مثلثي كه شهيد بهشتي به آن اشاره مي‌كرد را فضاي ذهني غالب آن زمان مي‌داند و مي‌گويد: «مثلا آن مثلثي كه آقاي بهشتي اشاره مي‌كرد: خشم، خميني، مجاهدين، شريعتي و... واقعيت همين است كه در فضاي ذهني مذهبي‌هاي آن‌ موقع غالب بود كه فرض كنيد رهبر سياسي‌شان امام خميني باشد، ايدئولوژي‌شان را از شريعتي بگيرند، استراتژي مبارزه‌شان، تحت‌تاثير ايده‌هاي «مجاهدين خلق» باشد.» او خود را يكي از سمپات‌هاي «مجاهدين خلق» در آن دوران مي‌داند و اذعان دارد اگر آن زمان از او مي‌خواستند در عمليات مسلحانه‌اي شركت كند، احتمال قريب به يقين پاي كار مي‌آمد؛ چراكه تنها راه رهايي را «جنگ مسلحانه» مي‌دانسته و آماده درگيري با حكومت بوده است.
  از سوسنگرد، به محسن رضايي
عليرضا علوي‌تبار يكي از نيروهاي موثر جنگ در سوسنگرد بوده و در بخشي از اين گفت‌وگو، شرحي مفصل از حضورش در جبهه را نيز پيش كشيده است. او در بخشي از اظهاراتش در مورد دوران جنگ، به نامه‌اي اشاره مي‌كند كه براي محسن رضايي، فرمانده وقت سپاه مي‌نويسد و توضيح مي‌دهد كه «چرا در جنگ شكست خواهيم خورد.» علوي‌تبار شرح داده: «براي آقاي محسن رضايي فرستادم. در قرارگاه كربلا يك چارچوب مي‌خواستم براي توضيح حرف‌هايم، نمي‌دانستم چطور به آن نظم بدهم. مي‌فهميدم چه اتفاقي در حال رخ دادن است. يك كتابي پيدا كرده بودم در روابط‌عمومي ‌سپاه اهواز كه مال محمد شيخو، فرمانده ارتش آزادي‌بخش آلباني بود. حرف اصلي آن كتاب اين بود. به ياد دارم با ولع مي‌خواندم كه اين همان چيزي بود كه من مي‌خواهم... اين را مفصل نوشتم، چند روز بعد از دادستاني آن مقر آمدند گفتند، بيا دادستاني! نامه احضاريه از دادستاني برايم آمد. به دادستاني رفتم. مي‌خواستند مطمئن شوند كه من اين را ترويج نمي‌كنم. واقعا اذيت و برخوردي نكردند؛ ولي از ترويجش نگران بودند. البته واقعا نمي‌گفتند، ولي من مي‌فهميدم...»
«تاريكخانه اشباح»و هاشمي كه مسووليت نپذيرفت
اين كنشگر سياسي اصلاح‌طلب در بخش ديگري از مصاحبه به قتل‌هاي زنجيره‌اي و عملكرد رسانه‌ها مقابل آن پرداخته است. او در مورد برخورد روزنامه‌ها با آن رويداد تلخ، به ستون «تاريكخانه اشباح» روزنامه «صبح امروز» اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «بايد با آن، تكرار داستان قتل‌هاي زنجيره‌اي را ناممكن مي‌كرديم. در داستان قتل‌هاي زنجيره‌اي بحث ما اصلا بر سر انتقام گرفتن نبود. ما مي‌گفتيم بايد كاري كرد كه قتل‌هاي زنجيره‌اي ديگر در ايران اتفاق نيفتد. من هنوز هم معتقدم آقاي هاشمي ‌بايد مسووليت دوران خودش را برعهده مي‌گرفت و نمي‌گرفت.» او تاكيد دارد كه «البته صبح امروز در آستانه يك تغيير كامل بود. ما برايش يك برنامه جديد ريخته بوديم. به نظر مي‌رسيد كار خودمان را در آن مقطع انجام ‌داديم. عمده مساله ما در قتل‌هاي زنجيره‌اي بود. كاري كنيم كه اين قتل‌ها اتفاق نيفتد.»
  ديگر نبايد انقلاب كنيم
بخش پاياني و كمتر مصاحبه نيز به حال و هواي اين روزهاي كشور پرداخته شده است. علوي‌تبار در پاسخ به اين پرسش كه «براي تكرار نشدن تاريخ تراژيك در ايران، چگونه بايد ديد؟ چه راهي را بايد رفت؟ چه راه‌هايي را كه رفته‌ايم، نبايد برويم؟ و چه نظريه‌اي را بايد دنبال كنيم؟» به بيان يك جمله اكتفا كرده است: «ديگر نبايد انقلاب كنيم.» علوي‌تبار معتقد است كه «يك نسل 2 بار انقلاب نمي‌كند» و در پاسخ به اين پرسش كه «پس، شما يك «ضدِ ضدِ انقلاب» هستيد»، توضيح داده «نبايد انقلاب كنيم، ولي به وضع موجود هم نبايد رضايت دهيم. نه محافظه‌كاري و نه انقلابي‌گري و روش‌هاي خشونت‌آميز را هم كلا كنار بگذاريم. خشونت بدترين دواي درد است، براي ايران.»
اين تحليلگر سياسي همچنين نسخه پيشنهادي‌اش براي شرايط امروز را اين‌گونه شرح مي‌دهد: «ما بايد ميهن‌دوستي را در ايران تقويت كنيم، ولي «ميهن‌دوستي شهروندمحور». ما بايد جمهوريت را تقويت كنيم، بايد جامعه مدني را تقويت كنيم، ولي «جامعه مدني پيوسته»، نه گسسته... بخشي از افراد ما بايد توان‌شان را در ايجاد گفتماني بگذارند كه ايرانيان را دور هم جمع و ما را به پذيرش همديگر ترغيب مي‌كند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون