قهرمانان فرهنگ ملي ايران
نيوشا طبيبي
موسيقي ملي از نمادها و شاخصههاي فرهنگي مردم هر كشوري است. از آنجا كه موسيقي ايراني به دليل وجود فرم ويژه آواز رديفي، پيوندي جاودانه با گنجينه ادبيات فارسي دارد، اهميت اين نوع موسيقي دو چندان ميشود. در سالهاي اخير غزلهاي سعدي با صداي استاد محمدرضا شجريان بين مردم عادي اقبال فراواني پيدا كرد و از طريق همين آوازها، شنوندگان بسياري راغب به خواندن كليات و آثار شيخ بزرگ شدند.
همين نقش را استاد شهرام ناظري در ايجاد ارتباط بين شنوندگان عادي موسيقي و مولانا بر عهده داشتند و به نيكي آن را ادا كردند. پيش از استاد ناظري، خواندن اشعار مولانا در آواز رديفي، چندان مقبول اهل فن و خوانندگان نبود. در آثار بسياري از استادان قديم آواز ايراني، حتي يك شعر مولانا ديده نميشود. اما اين تجربه نو، با صداي بسيار ويژه و سبك و سياق خاص آوازخواني شهرام ناظري پاگرفت و سبب خلق آثاري بيمانند شد. اين آثار را بايد بيترديد در زمره ارزشمندترين گنجينههاي فرهنگي كشور طبقهبندي كرد و خالقانش را قدر نهاد و بر بالا نشاند. كاري كه البته در انجام آن قصور ورزيده ميشود.
چند سال پيش هياهويي برخاست كه دولت قرار است از «موسيقي فاخر ايراني» حمايت كند. البته تاثير افراد نيكنفسي چون آقاي مهدي كلهر در اين موضوع روشن بود، وگرنه دولتمردان دغدغه چنين اموري را نداشته و ندارند. طبق معمول سركنگبين صفرا فزود و اراده دولت براي حمايت از موسيقي فاخر ايراني به توليد سخيفترين آثار موسيقايي سالهاي اخير و البته به وجود آمدن سبك و شيوهاي مبتذل و زشت و تهي از ارزشهاي هنري در موسيقي پاپ انجاميد.
نه تنها از موسيقي فاخر ايراني - آنچه آنها ميناميدند - چيزي به دست نيامد، بلكه فضا و عرصه چنان تنگ شد كه آهنگسازان و مصنفيني كه تا آن دوره با سختي و مرارت آثاري ماندگار آفريده بودند، يكسره در كنج نشستند و صحنه خالي شد. به جز كارهايي پراكنده و اندك، ديگر هرگز چيزي در حد و اندازه آثار دوره پيش از آن به وجود نيامد.
براي آنكه نمونهاي عيني و واقعي داشته باشيد، دو مجموعه ساقينامه و صوفينامه ساخته جناب كامبيز روشنروان (دو آلبوم به نامهاي نسيم صبحگاهي و سوتهدلان) با صداي استاد شهرام ناظري و اشعاري از حافظ، سعدي و رضيالدين آرتيماني را اگر نشنيدهايد، بيابيد و بشنويد. اين مجموعه كه در فرم كلي ساقينامه ساخته شده است. شاهكاري بينظير و زيبا، همچون نقاشيها و تذهيبهاي پر نقش و نگار و پر از رنگ و رايحه ايراني است. اشعار با دقتي كمنظير انتخاب شدهاند و آهنگساز و خواننده به همراهي مجموعهاي از استادان موسيقي ايراني، شاهكاري در گونه موسيقي ملي ايران خلق كردهاند. اين اثر را بايد در موزه و گنجينه موسيقي ايراني بر صدر نشاند و قدر نهاد، بايد با نشانهاي ملي و بزرگداشت، هر سال پديدآورندگانش را بر سر دست گرفت و احترام كرد. افسوس...
اثر ديگر، قطعهاي است در گونه موسيقي سنتي و رديفي ايران، ملهم از موسيقي محلي، به نام «ونوشه». اين قطعه در دهه هفتاد در مجموعهاي به نام «بامداد» به آهنگسازي جناب حميد متبسم و خوانندگي استاد بيژن كامكار و اجراي فوقالعاده گروه عارف به سرپرستي زندهياد استاد پرويز مشكاتيان منتشر شده است. در آن سالها جناب متبسم، دوره جواني را طي ميكردند و اينكه گروه حرفهاي و پرسابقه و خوشنامي مانند «عارف» آثار ايشان را اجرا ميكند، خود جاي پرسش و كنجكاوي داشت. بامداد و به ويژه قطعه «ونوشه» را كه بشنويد، متوجه خواهيد شد كه چرا گروه عارف اثر آهنگسازي جوان را در آلبومي كامل اجرا كرده است. قطعه ونوشه با الهام از ملوديهاي شمالي و براي يك سهتار و اركستر سنتي نوشته شده است. در ونوشه - و البته بيشتر آثار جناب متبسم - شنونده با كهكشاني از نغمههاي متنوع روبهرو ميشود كه در نهايت زيبايي در كنار هم روان و زيبا ميآيند. با شنيدن ونوشه متوجه ميشويم كه به راستي موسيقي ايران يكي از ظرفيتهاي بزرگ فرهنگي ماست كه اينچنين مورد بيمهري و تغافل قرار گرفته و اكنون زخم خورده و رنجور به راه خود ميرود.
موسيقيدانان ايراني مردماني شريف و محترم و وطندوست هستند كه چراغ فرهنگ موسيقي ايراني را به سختي و مرارت و با تحمل رنجهاي فراوان تا به امروز بر دوش كشيدهاند. آنها قهرمانان فرهنگ ملي ايران هستند.