درسهاي آقاي سيف
محمدصادق جنانصفت
وليالله سيف بدون ترديد يكي از با سابقهترين كادرهاي نظام جمهوري اسلامي در بانكداري به حساب ميآيد كه در كارنامهاش رياست بر بزرگترين بانكهاي دولتي و حتي خصوصي در خارج از كشور و سرانجام در بانك مركزي فعاليت كرده و اكنون بخشهايي از كارنامه او باز شده و در برابر ديدگان ايرانيان امروز قرار دارد. در آينده شايد معلومات بيشتري از وي در تاريخ اقتصادي معاصر آشكار شود. وي كه در دو سال تازه سپريشده روزهاي پرماجرايي را تجربه كرده است در گفتوگوي مشروح خود با خبرگزاري تسنيم راز و رمزهايي را درباره داستان ارز در دولت حسن روحاني فاش كرده است. شايد در روزهاي آتي از سوي دفتر رييسجمهور يا خود ايشان يا مشاورانشان درباره دقيق و منصفانه بودن آنچه سيف آشكار كرده نكاتي را يادآوري و روشنگري كنند. درباره گفتوگوي پر نكته آقاي سيف به عنوان رييس بانك مركزي و درسهايي كه از اين گفتوگو ميشود آموخت نكاتي را يادآوري ميكنم. يكم- رييس بانك مركزي برخي واقعيتهاي مرتبط با چگونگي راهبردهاي منجر به اتخاذ سياستهاي ارزي درون كابينه را نشان داد و تاكيد كرد آقاي روحاني به مثابه نفر اول اجرايي كشور از اينكه نرخ تبديل دلار به ريال به صورت طبيعي و قانوني افزايش يابد هراس داشته و به همين دليل سخنان كارشناسانه و مبتني بر واقعيتهاي ارايهشده از سوي كارشناسان را قبول نميكرده است. در اين گفتوگو در جايي به همين هراس و نگاه رييسجمهور پيشين و روساي جمهوري پس از جنگ نيز به گونهاي خفيف اشاره شده است. اين هراس و خودداري روساي دولتها از كجا سرچشمه ميگيرد؟ چرا در حالي كه نتايج خودداري از راه دادن به نرخ دلار كه از مسيري طبيعي و اقتصادي افزايش يابد بسيار ترسناكتر است و امروز آن را ميبينيم اين هراس ايجاد شده است؟
تا روزي كه اين راز و رمز آشكار نشود و درباره آن به صورت مشروح و بدون لكنت زبان گفتوگوي واقعي و بدون رودربايستي در سطح تصميمگيرندگان اصلي صورت نپذيرد و همه ناگفتهها بر زبان نيايند و به گوش شهروندان نرسند احتمال تكرار اين وضعيت را نبايد ناديده گرفت. بعيد است روساي دولتها يا كساني كه حرف آخر را به رييسجمهور زده و او را متقاعد كردهاند ذينفع باشند و بايد بررسي شود.
دوم- با فرض اينكه رييس دولت تنها از اينكه قيمتها به دليل رشد شديد نرخ تبديل دلار به ريال به پرش قيمت ساير كالاها منجر شود با ترس و لرز داستان را دنبال ميكرده است حالا بايد به سياستورزان و سياستبازان هشدار داد واقعيت ارزهاي معتبر و نسبتهاي آن با ريال را در بخشهاي واقعيتر اقتصاد مثل اندازه تجارت خارجي و تراز تجاري ناشي از آن، تراز حساب سرمايه، نرخ رشد توليدات كالايي، نرخ تورم، نرخ بيكاري و بازار سرمايه و نرخ بهره بانكي جستوجو كرد و دستور دادن بدون واقعيتهاي معتبر در متغيرها و شاخصهاي اقتصادي راه به جايي نميبرد. بيارزش شدن پول ملي يك كشور در برابر ارزهاي معتبر علاوه بر نكات بسيار با اهميت يادشده به چشماندازي كه در جهان بيرون از مرزهاي ملي به آينده كشور از نظر اينكه در كدام جايگاه در اقتصاد جهان قرار ميگيرد و نيز به قدرت چانهزني سياسي سرچشمه گرفته از اقتصاد ملي و سرانجام به انسجام سياستهاي اقتصادي و سازوكارهاي كسب قدرت سياسي برميگردد. در گفتوگوي آقاي سيف بارها به اين نكته اشاره ميشود كه به آقاي رييسجمهور و به دولت درباره اينكه ذخاير ارزي كشور تابآوري بالايي در برابر فشارهاي تقاضاي فزاينده ندارد تاكيد شده و بياعتنايي دولت و رييسجمهور و سكوت ديگر وزيران عجيب بوده است.
سوم- نگارنده اطلاع ندارد آقاي سيف تا چه ميزان از تجربههاي سخت و تلخ خود از روزهايي پرالتهاب داستان نرخ ارز را براي آقاي همتي تشريح كرده است، يا آقاي همتي تا چقدر علاقهمند بوده از تجربههاي او استفاده كند و آيا اين تبادل تجربه صورت پذيرفته يا نه؟ كاش روزگار گونهاي بود كه آقاي سيف زودتر از اينها فرصت داشت و فرصت ايجاد ميكرد كه حقايق و واقعيتها را بازگو كند و راه را برگمانهزنيها ببندد و شهروندان ميفهميدند كه دلار جهانگيري بهطور خاص يك داستان ساختگي بوده است. درس ديگري كه سخنان سيف به ما ميآموزد اين است كه اگر كابينه يك دستتر و شجاعتري وجود داشت كه با ديدن رفتارهاي غيركارشناسانه از سوي فرد بالادستي حرف ميزد و نميترسيد،كار به اينجا نميكشيد كه قيمت هر دلار حالا به مرز 210000 برسد.