• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3116 -
  • ۱۳۹۳ سه شنبه ۴ آذر

نقش رسانه در بستر اجتماعي

صدا و سيما؛ از ريزش مخاطب تا بحران مخاطب

مجيد رضاييان٭

يكم: مثلث معروف ژورناليزم به ما مي‌آموزد كه سه ضلع «سياست رسانه»، «ارزش رويداد» و «نياز مخاطب» بايد متوازن با هم شكل بگيرد. زيرا سياست رسانه با عنصر غنا و پايداري، ارزش رويداد با عنصر شناخت و ارزشگذاري و نياز مخاطب با عنصر «تعامل و اقناع» هويت متوازن يك رسانه حرفه‌يي را مي‌سازد.
در اينجا شايسته است تا در نقد عملكرد سال‌هاي اخير صدا و سيما، بيشتر به عنصر مخاطب بپردازيم. دو نگاه پايه اين نقد را تشكيل مي‌دهد:
- ريزش مخاطب
- جذب مخاطب
فارغ از آنكه سياست صداو سيما در اين سال‌ها چه اندازه ناپايدار بوده و گرايش سياسي جرياني آن، بر گرايش حرفه‌يي چربيده، واقعيت آن است كه در طول اين مدت شاهد «ريزش مخاطب» بوده‌ايم.
دوم: بررسي ريزش مخاطب از صدا و سيما-رسانه‌يي كه با تعبير ملي بودن فاصله دارد- تنها به تكثر و گسترش فعاليت شبكه‌هاي ماهواره‌يي كه عمدتا بر پايه روزنامه‌نگاري زرد حركت مي‌كنند، بازنمي‌گردد. اين شبكه‌ها با پخش تكراري برنامه‌هاي زرد، ممكن است اوقات مخاطب را پر كنند اما نمي‌توانند نگاه و باور مخاطب را صيد كنند. شبكه‌هايي كه به دلايل متعدد كمتر به توليد برنامه، فيلم يا سريال موفق مي‌شوند و ناچارند تا از فيلم‌هاي كشورهاي ديگر، كپي‌برداري كنند. چنانچه برخي سريال‌هاي داستاني صدا و سيما با مايه طنز به توفيق بيشتري در جذب موسمي مخاطب دست يافته‌اند اما اين توفيق نيز پايدار نبوده است.
سوم: «شبكه‌هاي خبري تلويزيوني» داستان ديگري دارند؛ بي‌ترديد خبر، خبر است و به ميزاني كه «جامعيت در اطلاعات» و« انعكاس نگاه منتقد و مخالف» در پيگيري‌هاي پس از خبر، نمود بيشتري يابد، آن شبكه خبري تلويزيوني، قادر خواهد بود تا گوي رقابت را از بقيه بستاند و ريزش مخاطب را براي رقباي خود رقم زند.
چهارم: با اين جمع‌بندي به نظر مي‌رسد كه از زوج دكتر سرافراز و پورمحمدي – به عنوان مديران كهنه‌كار حرفه‌يي سازمان صدا و سيما- اين انتظار مي‌رود تا ريزش مخاطب را اولا باور كنند و ثانيا نسبت به اين واقعيت، واكنش درخور حرفه‌يي، در قالب برنامه‌هاي محتوايي و مخاطب محور نشان دهند.
بنا بر اين دوگانه رسانه‌هاي زرد و شبكه‌هاي تلويزيوني، مبناي ريزش مخاطب رسانه صدا و سيما را تشكيل مي‌دهند. در مقابل اگر تحول لازم در خصوص اين دوگانه برنامه‌ها ايجاد شود، مخاطب آگاه، برنامه‌هاي شبكه‌هاي آن سوي آب را به برنامه‌هاي توليدي جامع از رسانه داخلي ترجيح نمي‌دهد و اين انتظاري است كه با شناخت از ظرفيت دروني شبكه‌هاي مختلف صدا و سيما، قابل تحقق مي‌نمايد.
آخر: جايگاه ژورناليزم تلويزيوني در پژوهش‌هاي دقيق و كاربردي، خود را بيش از پيش نشان خواهد داد منوط به آنكه هم «موضوعات پژوهش» و هم «نتايج آن»، جدي گرفته شود. گرچه اين انتظار، شايد به دليل بي‌اعتنايي به پژوهش در كشور ما چندان واقعي نباشد؛ اما واقعيت ديگر آن است كه پژوهش، تنها عرصه‌يي است كه بدون هرگونه ملاحظه جناحي، سياسي يا غيرحرفه‌يي، ما را به پاسخ اصلي رهنمون مي‌سازد. براي مثال ضديت صدا و سيما با ستاره محوري- در اين چند سال- به عنوان يك سوژه، قابل پژوهش و بررسي است تا مشخص شود آيا ديگر تلويزيون‌هاي موفق و معتبر جهان نيز از همين شيوه استفاده كرده‌اند؟ يا از اعتباري كه خود براي آن ستاره هزينه كرده‌اند؛ ده‌ها برابر سود برده‌اند؟ بنابراين شايسته است باور كنيم كه پژوهش درباره «ريزش مخاطب» در مثلث معروف يادشده، براي تحقق انتظارات حرفه‌يي از سازمان صدا و سيما، اولويت بيشتري نسبت به دو ضلع ديگر دارد. باوري كه سبب خواهد شد تا جلوي بحران مخاطب گرفته شود.
٭  استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورناليسم

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون