ادامه از صفحه اول
ريشه تنش ميان دو قوه
اين روند البته همچون تخريبها ادامه داشت تا اينكه دولت دونالد ترامپ در ايالاتمتحده امريكا روي كار آمد. آن زمان مخالفان داخلي و خارجي توافق هستهاي برجام به شكلي غيرمنتظره دست به دست هم دادند و در يك مسير و به منظور نابودي اين توافق تلاش كردند تا اينكه درنهايت امريكا به صورت يكجانبه از توافقي بينالمللي خارج شد اما هوشمندي دولت جمهوري اسلامي و حفظ اين توافق بدون ايالاتمتحده امريكا سبب شد تا ايران دستكم در عرصه سياسي دست بالاتر را داشته باشد ولي فشارهاي اقتصادي ايالاتمتحده و وضع شديدترين تحريمهاي تاريخ جمهوري اسلامي سبب شد تا اوضاع اقتصادي امروز ايران نابسامانتر از هميشه باشد.
در چنين شرايطي مجلس يازدهم با حذف اصلاحطلبان از گردونه انتخابات توسط شوراي نگهبان و در انتخاباتي درونجناحي ميان اصولگرايان روي كار آمد و در گام نخست در اقدامي عجيب طي نامهاي به رييسجمهوري تمام نارساييها و مشكلات را متوجه دولت دوازدهم كرد و چنان رفتار كرد كه گويي نه امريكايي وجود دارد و نه دشمني و تحريم و تخاصمي.
نگارش اين نامه و عدم اشاره به دشمنيهاي خارجي كه ريشه اصلي مشكلات امروز جامعه است، به منزله ارسال پيام اشتباه براي جامعه است؛ پيامي كه با نوع رفتار نمايندگان در نشست اخيرشان با حضور وزير امور خارجه كه حقيقتا قهرمان ديپلماسي امروز ايران است، تكميل شد. نوع رفتار نمايندگان مجلس يازدهم با وزير امور خارجه چنان تند و دور از ادب و همراه با نسبتهاي ناروا بود كه محمدجواد ظريف را وادار به استفاده از فرمايشات رهبري كرد اما نكته قابلتامل ماجرا، عدماعتناي مخالفانش به اين صحبتها بود؛ حال آنكه انتظار از آنان به عنوان نمايندگان مجلس آن است كه اولا متوجه شرايط كنوني و ريشه مشكلات كشور باشند و ثانيا براي پيگيري مطالبات عمومي از روشي صحيحتر و البته همراه با منطق استفاده كنند و فراموش نكنند كه تخاصم و دشمنيهاي امريكا و نوكران منطقهاياش ريشه اصلي وضع موجود است.
اين اظهارات البته به معناي دفاع تمام و كمال از مديريت داخل و عالي خواندن آن نيست ولي ريشه مشكلات در فشارهاي بينالمللي و تحريمهاي ظالمانهاي نهفته كه نمايندگان مجلس متاسفانه به آن بياعتنايي ميكنند. نمايندگان بايد بدانند كه اين قبيل اقدامات در سال پاياني دولت دوازدهم كه سال برداشت، كاشتهها محسوب ميشود، نتيجهاي درپي ندارد، مگر مشغول كردن دولت به حاشيهها و پرت كردن حواس دولتمردان از پروژههاي بزرگ در بخشهاي كشاورزي و صنعتي. بدينترتيب و با درنظرگيري اين موارد، مساله سوال نمايندگان از رييسجمهوري را نيز ميتوان تفسير كرد و گفت كه اين مهم دقيقا در ادامه همان رقابتهاي انتخاباتي است كه ابتدا ذكر كردم. آنان كه مقابل حسن روحاني شكست خورده بودند، با روشهاي مختلف حالا مقابل او ايستاده و تلاش ميكنند انتقام گذشته را بگيرند؛ حال آنكه در اين مسير، جمهوري اسلامي و مردم بيشترين آسيب را متحمل خواهند شد؛ از اينرو اميدواريم رقباي ديروز و مسوولان امروز در روش خود جدا تجديدنظر كنند.
قهرمانان گمنام اين سرزمين
در اين ميان حتي ناچارند ماسكها و دستكشهاي آلوده بر زمين انداخته انسانهاي بيتوجه به اصول اوليه بهداشتي را گردآوري كنند.
قهرمان راستين، پليسي است كه براي حفظ امنيت ما خدمت ميكند. قهرمان راستين، كارگري است كه براي معيشت حياتي خانوادهاش ناچار است در شرايط سخت هم به كارهاي طاقتفرسا بپردازد. قهرمان راستين، آتشنشاني است كه آتش را به جان ميخرد تا جاني را از آتش برهاند. قهرمان راستين، سرپرست خانواري است كه با وجود تنگدستي و فقر و گراني؛ زندگي خود را به نان و مال نامشروع آلوده نميكند. قهرمان واقعي، كارمند پاكدست و معلم متعهدي است كه خدمت شرافتمندانه را به هر سبك كاري و زيست ديگري ترجيح ميدهد.
در اين شرايط قهرمان راستين، هر فردي است كه در كسب و كار خود، خدمت صادقانه، دلسوزانه و كارآمد را بر هر منفعت زودگذر و بادآورده و نامشروعي ترجيح ميدهد.
قهرماناني هم داريم كه نه در راستاي وظيفه شغلي، بلكه در پاسخ به نداي انسانيت و روح والاي انساني خود، همه هستي بدون تكرار خويش را فدا ميكنند تا طبيعت افتاده به كام آتش ناشي از غفلت برخي انسانهاي بيمسووليت را نجات دهند و از خاكستر شدن آن جلوگيري كنند، زيرا بر اين باورند كه خاكستر شدن طبيعت؛ گام آغازين سيهبختي زيستبوم انساني است. جوانان غيور و گمنامي كه براي خاموشسازي آتش جنگلها و مراتع سينه سپر كرده و تا پاي جان خويش تلاش ميكنند. آنها خود ميسوزند تا طبيعت زنده بماند. در سه هفته گذشته، دو نفر از اين قهرمانان در منطقه جنوب غرب كشور- حوزه زاگرس- براي نجات طبيعت گرفتار آتشسوزي، جان ارزشمند خود را در اوج فداكاري از دست دادند. اين جوانان فقيد از قهرمانان راستين اين سرزميناند. آنها در اين اقدام فداكارانهشان نه جوياي نان بودند و نه جوياي نام؛ بلكه در پي نجات طبيعتي بودند كه منبع حياتي زندگي ماست. زندهياد محمدجواد مختاري، جوان 31 ساله ساكن شهرستان ممسني، قهرمان فداكاري بود كه جان خويش را در راه نجات طبيعت گرفتار آتش در ممسني از دست داد. در روزهاي پاياني خرداد 99 نيز كوهنورد فداكار گچساراني، زندهياد البرز زارعي، جان خود را در راه مهار آتشسوزي جنگل كوه ديل (از كوههاي زاگرس) از دست داد. چه بسيارند چنين قهرماناني كه جان خود را فداي جامعه ميكنند اما كمتر كسي از فداكاري آنها باخبر يا ارزش فداكاري آنها پاس داشته ميشود. به عنوان يك ايراني، آني، به شكوه و بزرگي قهرمانان راستين زندگيمان بينديشيم؛ زيرا جامعه واقعي با شناختن و ارجگذاري به انسانهاي فداكار و دلسوز معنا پيدا ميكند.