ادامه از صفحه اول
منافع ملي، شرق و غرب ندارد
برخي ديگر معتقدند حالا كه راههاي اقتصادي كشور به سمت غرب بسته است بايد با نگاه معطوف به شرق و به ويژه چين، اتمسفر جديدي در فضاي اقتصادي كشور دميده شود، چراكه استمرار وضعيت موجود ميتواند بحرانها و چالشهاي جدياي در حوزه سياسي و اجتماعي به همراه داشته باشد. گمان ميكنم با توجه به اينكه غربيها به تعهداتشان در قبال ايران پايبند نبودهاند، حاكميت و دولت در مقام مجري سياستها بايد از همه ظرفيتهاي موجود جهاني از جمله چين براي تامين منافع ملي ايران استفاده كنند. يقينا استراتژي سياسي و اقتصادي ايران بر مدار همسايگان خود و در مرحله بعدي، تعميق روابط با كشورهاي دوست همچون چين و روسيه استوار خواهد بود. البته برخي با ذهنيتهاي تاريخي گمان ميكنند هر گونه قرارداد ميان ايران با يك كشور خارجي به معناي وابسته شدن ايران به آن كشور است كه اين نگاه درستي نيست. بيترديد قرارداد استراتژيك چيزي جز بده-بستان نيست. امتيازاتي بايد داد و امتيازاتي بايد گرفت. بهترين نوع قرارداد آن است كه منافع كشور با كمترين امتيازات تامين شود و با مكانيسمهاي موجود در ساختار حاكميت ميتوان به اين مساله اعتماد داشت كه كارگزاران از حقوق كشور محافظت خواهند كرد. حتما شما هم موافقيد كه دوستي و دشمني در روابط بينالملل شبيه روابط آدمها با يكديگر نيست كه اگر بود در تحليل مناسبات ريز و درشت كشورها بايد مدام بگوييم فلان كشور در قبال فلان قضيه مردانگي كرد و فلان كشور چقدر نامرد است. مناسبات سياسي و اقتصادي دولتها و هيات حاكمه رژيمهاي سياسي قطعا منطبق با منفعت سياسي و اقتصاديشان تنظيم ميشود. اينكه مستمرا مشاهده ميكنيم كشورهايي كه در اوج تضاد و تجادل سياسي با هم هستند، اما به ناگهان بر سر بعضي مسائل و حوادث همسو و همراه ميشوند، بر اساس جابهجاييهاي آني منافع در عرصه بينالملل است. روابط بينالملل در عصر حاضر پيچيدهتر از هر زمان ديگري است. از همينرو ايران براي تامين منافع خود نياز به انعطاف، تغيير و تحرك بيشتر در راهبردهاي بينالمللي خود دارد.
تاريخ معاصر در مقام آموزگاري بيكلك به ما آموخته كه براي دستيابي به اهداف مطلوب، تامين منافع، پيشرفت، توسعه بايد بر ضريب رئال پليتيك افزود. باور كنيم واقعيت در نظام جهاني اين است كه همه دولتها و كشورها به دنبال تامين منافع خود به هر قيمت و رسيدن به سود بيشتر هستند نه اثبات رفاقت يا نارفيقي. با توجه به شرايط جهان، اگر همپيمانان سنتي ايران به ناگهان دستشان را از دست ما ميكشند و ماشه را به رويمان نشانه ميگيرند، ايرادي ندارد. ما هم بايد براي تضمين منافع خودمان و تبديل تهديدها به فرصتها و عبور از بحرانها و تلههايي كه به نظر ميرسد مثل دومينو در حال تكميل است، طرحي نو دراندازيم.
نطنز و جنگ رواني
گمانهزنيهاي هدفدار در مورد مسووليت اين حوادث و شايد عملياتهاي خرابكارانه، بخشي از جنگ رواني مثلث شوم عليه محور مقاومت است. به هر تقدير در گذشته شاهد بوديم كه رژيم صهيونيستي با استفاده از عوامل نفوذ و افراد فريبخورده، در گذشته عملياتهاي بزدلانه و زبونانه تروريستي در خاك كشورمان انجام دادهاند و باعث شهادت دانشمندان هستهاي كشورمان شدند. هيچ بعيد نيست كه باز هم مقامهاي آن رژيم جنايتكار و تروريست، تلاش كنند با استفاده از عوامل نفوذ، عملياتهاي بزدلانهاي از آن سنخ و از آن دست را تكرار كنند، اما اينكه مستقيما دست به عملياتي با استفاده از تشكيلات و تجهيزات و نيروهاي خودشان بزنند، با توجه به هزينههاي مترتب بر چنين اقدامي، هرگز دچار چنين جنوني نميشوند. آنها هرگز نه مستقيم توانايي شركت در عملياتي عليه منافع جمهوري اسلامي ايران دارند و نه عملا توانايي پذيرش مسووليت چنين عملياتي را خواهند داشت، چرا كه عواقب آن براي آنها بسيار سخت است. مقامهاي مسوول ايران، در حال انجام بررسيهاي لازم و ضروري براي شناسايي ابعاد و عوامل حادثه در تاسيسات هستهاي نطنز هستند و قطعا در شرايط مقتضي و به وقت خودش نتايج اين بررسيها را اعلام ميكنند. نبايد فراموش كرد كه اين مساله يك واقعه امنيتي مهم و حساس است و نبايد با ارزيابيهاي شتابزده و نتيجهگيريهاي فاقد عمق در مورد آن نتيجهگيري كرد.
نبايد ترديد داشت كه اگر رژيم صهيونيستي، در هر گوشهاي از سرزمين ايران دست به اقدامي بزند كه به مردم ايران و منافع ايران آسيبي وارد كند، چه مقامهاي اين رژيم مسووليت آن را بپذيرند و چه از زير بار مسووليت آن فرار كنند، در نهايت با عواقب آن مستقيما، علنا و با تمام قوا مواجه خواهند شد. اصل خدشهناپذير استراتژيك امنيت ملي ايران عدم مسامحه در برابر اقدامات تجاوزكارانه است. همانگونه كه ايران بدون ذرهاي ترديد و تعلل در برابر اقدام تروريستي جنايتكارانه ارتش امريكا عليه سردار شهيد سپهبد سليماني در عراق، علنا و با قدرت پاسخ داد، در برابر هر تجاوزي از سوي هر كس ديگر هم پاسخ نشان خواهد داد. جمهوري اسلامي ايران در مقابل تعدي به امنيت ملي، حاكميت ملي و تماميت ارضي خود سكوت نميكند و هر رژيم و گروهي در هر جايگاهي از قدرت جهاني كه باشد، اگر تعرضي به امنيت ملي ايران انجام دهد، واكنش قاطع و قوي دريافت ميكند. در همين سالهاي اخير شاهد بوديم كه در پي عمليات تروريستي گروهك داعش در تهران، چگونه نيروهاي مسلح كشورمان مقرهاي اين گروهك را موشكباران كردند. اين را در برابر گروهكهاي تروريستي كه خود را به قوم كرد منتسب ميكنند هم مشاهده كرديم. فرقي نميكند، اگر طرف مقابل خود را ابرقدرت و قدرت اول نظامي جهان بداند، هم واكنش قاطعي از طرف ايران دريافت خواهد كرد. استراتژي ايران ثابت و لايتغير است. هر شكلي از خدشه به امنيت ملي كشور واكنشي تند و قاطع در پي خواهد داشت و كسي نبايد تصور كند كه با فرار كردن از مسووليتپذيري توان فرار كردن از اقدامات خود را دارد. اگر چنانچه مقامهاي ايراني به اين نتيجه برسند كه رژيم صهيونيستي نقشي در حادثه نطنز داشته است، ترديدي وجود ندارد كه اين رژيم عواقب آن را پرداخت خواهد كرد و هزينه گزافي خواهد داد. طبيعي است كه بايد شكيبايي كرد تا مقامهاي مسوول نتيجه تحقيقات در مورد تمام ابعاد و عوامل حادثه نطنز را اعلام كنند.