قرهباغ و نقش ديپلماسي
از تاثيرگذاري بسيار مثبت ايران در طول دوره رياستجمهوري آيتالله هاشميرفسنجاني گرفته تا بعدتر و تضعيف نقش ايران در پي اختلافات مرزي و برخي دخالتهاي خارجي، اما اين فراز و فرودها باعث نشده كه تغييري در مواضع اصولي ايران پديد آيد. تنها راهحل مناقشه قرهباغ گفتوگو و ديپلماسي است و دو كشور بايد نسبت به ضرورت برقراري آتشبس و تلاش براي حل مساله از طرق ديپلماتيك آگاه باشند. در گذشته گفتوگوها و مذاكراتي ميان طرفين شكل گرفته كه تا حدي نيز مفيد بوده و توانسته در راستاي حفظ آرامش و عدم تبادل آتش موثر باشد. امروزه نيز بايد از اين تجربه استفاده شود و دو طرف بكوشند تا پشت ميز مذاكره مسائل خود را حل كنند، چراكه درگيري نظامي و وارد آمدن تلفات به نفع هيچ كدام از دو كشور جمهوري آذربايجان و جمهوري ارمنستان نيست. تنش و درگيري نظامي در اين منطقه تنها به نفع كشورهايي خواهد بود كه به دنبال نفوذ و فروش اسلحه در قفقاز جنوبي هستند و در صورتي كه باكو و ايروان اجازه دهند، اين كشورها در راستاي تشديد تنش نقشآفريني داشته باشند، مطمئنا هر دو متضرر خواهند شد. در پي فروپاشي شوروي، جمهوريهاي تازه استقلاليافته و بهخصوص دو كشور آذربايجان و ارمنستان درخصوص تعيين مرزهاي خود دچار چالش شدند و تداوم اين چالش به تقابل نظامي ميان دو كشور منجر شد. هر كدام از دو كشور براساس برخي سوابق تاريخي ادعاهايي پيرامون مالكيت اين منطقه دارند اما بايد توجه كرد، مساله تاريخ از نگاه حقوق بينالملل چندان
مورد استفاده نيست و آنچه ميتواند تعيينكننده باشد «مذاكره»، «مراجعه به آراي مردم منطقه» و همچنين «وضعيت مرزهاي جغرافيايي» پيش از آغاز درگيريهاي نظامي است. به هر روي آذربايجان مدعي است قرهباغ جزو اين سرزمين بوده و مورد اشغال قرار گرفته است كه بايد مورد بررسي قرار گيرد. سياست واحد ايران در هر مناقشه منطقهاي بهويژه در مرزهاي خود اين بوده كه طرفين را به آرامش فرابخواند و بعد شرايطي را فراهم كند كه از طريق مذاكره مساله حل شود. اين بار نيز تاكيد جمهوري اسلامي ايران همين است كه آذربايجان و ارمنستان به دور از تنش پشت ميز مذاكره بنشينند و اختلافات خود را حل كنند.