پيروزي منچسترسيتي بر يوفا يك پيام واضح دارد
پول برنده بازي است
ترجمه: سامان سعادت
اگر شما مرا زمين بزنيد، من به چيزي قدرتمندتر از آنچه تصورش را بكنيد تبديل خواهم شد. اين دقيقا وصف حال مالك ثروتمند سيتي است. اگر شكي وجود داشت كه شيخ منصور بن زايد فقط براي پيروزي وارد بازي خواهد شد، حالا با موفقيت خيرهكننده و تحولآميزش در روند قضايي يوفا ديگر هيچ شكي وجود ندارد كه او شكستناپذير است. موفقيت تيم قدرتمند حقوقي منسيتي در شكستن حكم محروميت دو ساله اين تيم از حضور در رقابتهاي اروپايي يك مبحث كاملا دودويي يا اصطلاحا باينري است.
براي اغلب هواداران و حاميان باشگاه و رسانههاي اطراف اين برد قضايي يك پيروزي حسي محسوب ميشود. همان چيزي كه باعث ميشود آنها به خيابان بيايند و برقصند و بطريهاي آبجو را به هوا پرتاب كنند و به رقبا طعنه بزنند و بعدها از اين داستان براي نسل آينده ياد كنند. اما اين پيروزي وجهه ديگري هم دارد.
چه كسي ميداند؟ شايد اين يكي از زيباييهاي ورزش باشد كه در آن ميلياردرهاي ثروتمند ميتوانند در مقابل قوانيني مشخص و تنظيمشده بايستند؛ قوانيني كه براي محافظت از منافع ميلياردرها تثبيت شده است. در هر صورت اگر سيتي را طبق آنچه رقبا ميگويند يك پولدار تازهوارد بدانيم، فعلا پول جديد يك بر صفر از پول قديمي پيش افتاده است.
در سمت ديگر، پيروزي منچسترسيتي را ميتوان به نوع ديگري نيز تفسير كرد. اين بازتاب يك حقيقت جهاني گسترده است كه اگر شما به عنوان يك فرد ثروتمند از عدالتي كه در حقتان اعمال ميشود خشنود نيستيد، ميتوانيد از مشاوران حقوقي خود استفاده كنيد و به نسخههاي جالبتر و البته گرانتر عدالت دست پيدا كنيد. بازي منصفانه مالي براي كنترل ثروتمندان در فوتبال اروپا به وجود آمد. اما نكته اينجاست كه ثروتمندان هميشه بهترين وكلا را در اختيار دارند. مطمئنا آنها خيلي بهتر از وكلاي يوفا از حقوق خود دفاع كنند. آن هم در پروندهاي عجيب و غريب كه متكي به مداركي است كه مشمول قانون گذشت زمان شدهاند. با اين وجود حقيقت ظريفي وجود دارد كه در هيچكدام از اين دو قطب قرار نميگيرند. بايد گفت اين يك پيروزي براي مردي كوچك نيست. مرد كوچك هيچوقت درگير چنين پروندهاي نميشود. بدون شك برنده اين پرونده عصر امروز در خيابان به همراه كلكسيوني از ميلياردرها به تفريح خواهد پرداخت. هميشه اين بحث وجود داشته كه ثروت بايد بين همه تقسيم شود اما امتيازات مختص ثروتمندان باشد. به عنوان مثال يكي از نتايج احتمالي محروميت سيتي اين بود كه به جاي اين تيم در فصل بعد ليگ قهرمانان، همشهرياش يونايتد به اين رقابتها برسد. در واقع تفاوت چنداني ايجاد نميشد. اينطور نيست كه اگر سيتي محروم شد تيمي مثل شفيلد يا برنلي بتوانند به اروپا برسند. بايد توجه داشت كه حرف زدن از انصاف هيچ محلي از اعراب ندارد. اينجا هيچ چيزي وجود ندارد جز پول. پولي كه شما ممكن است دوستش داشته باشيد يا از آن متنفر باشيد. اين پول است كه هميشه در بازي برنده ميشود.
اين بدان معنا نيست كه پيروزي سيتي در اين پرونده فوتبال اروپا را بدون تغيير خواهد گذاشت. قوانين فيرپلي مالي هميشه ساختاري عجيب و غريب داشته است. ايدهاي معقول براي محدود كردن بدهيهاي ناپايدار باشگاهها با تبديل كردن سيستم به يك فرآيند شبه سوسياليستي. اين ايده در زمان حضور پلاتيني در يوفا مطرح شد. بعد از آن مورد جرح و تعديل قرار گرفت. پلاتيني در مورد تمايل به محافظت از فوتبال در برابر تجارت صحبت كرد. او اظهار داشت كه بازار آزاد و نامحدود براي فوتبال قابل اجرا نيست.
در تمام سالهايي كه اين قانون برقرار شده، شاهد اين هستيم كه مفهوم امتيازات اجدادي دست نخورده باقي مانده و حتي از آن حمايت هم شده. در 11 فصلي كه فيرپلي مالي تصويب شده است ليگ قهرمانان همچنان در سلطه همان 10 باشگاه ثروتمند قرار گرفته است. تركيبي كه هر سال دستنخوردهتر نيز ميشود.
بارسلونا در اين ميان مورد جالبي است. باشگاهي با نگاه تاريخي در فوتبال اسپانيا كه تكيه بر استعدادها را سرلوحه خود قرار داده بود. باشگاهي كه اعتقاد داشت بيش از يك ميليارد خرج كردن در بازار نقل و انتقالات كار بدي است. اما چگونه كسي ميتواند در اين سيستم باشد بدون اينكه هزينه هنگفتي بكند؟ آبياناريها بعد از فروش نيمار تاكنون بيش از 600 ميليون يورو در نقلوانتقالات هزينه كردهاند. البته برخي باشگاهها هستند كه با همين هزينه به دليل سوء مديريت نتوانستهاند موفقيتي به دست آورند. بهترين نمونهاش آرسنال است.
سرانجام به جايي ميرسيم كه تيمي مانند سيتي كه عليه فوتبال جنايت مرتكب شده است به راحتي آزاد ميشود و ميتواند به دنبال شكوه و عظمت بيشتري هم باشد. پيش از اين هيچ نشانهاي مبني بر اينكه گوارديولا سيتي را در انتهاي فصل در صورتي كه تيم محروم ميشد، وجود نداشت. اطرافيان او ميگفتند او در هر صورت ميماند. اما پپ حالا ميتواند در قراردادش بندهاي جالب ديگري كه مربوط به حضور در بازيهاي ليگ قهرمانان ميشود را ببيند. همچنين صحبت از ماندن حداقل بيست بازيكن سوپراستار در اين تيم است. البته شايد لازم باشد بازيكنان ديگري به تيم اضافه شوند. مثلا جانشيني براي فرناندينيو يا حتي يك دفاع مركزي مطمئن.
حالا تصور كنيد در همين ادامه رقابتهاي ليگ قهرمانان و در فينال دو تيم پاريسنژرمن و منچسترسيتي به هم برسند. اين ميتواند به عنوان بهترين نمايشي باشد كه يوفا فصل را با آن به اتمام ميرساند. شايد در نگاه اول اين نبرد پول عليه پول باشد. اما چنين چيزي نيست. پول جديد، قديمي يا حتي جديدتر تماما يك چيز است. بزرگترين شكست فيرپلي مالي باختن در پرونده سيتي نيست. بلكه ناتواني اين قوانين از ورود به پرونده پاريسنژرمن است كه مبلغ يك ميليارد پوند در نقلو انتقالات هزينه كرد تا ليگ داخلي خود را با موفقيت پشت سر بگذارد. در حالي كه همه ميدانستند قوانين فيرپلي مالي دور زده شده اما هيچ محدوديت واقعي متوجه اين تيم نشد.
حالا صلاحيت يوفا به عنوان نهادي كه بايد روي تيمها كنترل و نظارت داشته باشد زير سوال رفته است. ضعف اين نهاد مشخصا در قوانين فيرپلي مالي عيان شده است. شايد لازم باشد اينجا با حقيقت تلخي مواجه شويم. بازي منصفانه يا فيرپلي هرگز جزو اولويتهاي قوانين فيرپلي مالي نبوده است.