كوتاه درباره عزلتنشيني و تنهايي يك كارگردان مهم
تقوايي اين روزها حال خوشي ندارد
احمد طالبينژاد
ميخواهيم درباره ناصر تقوايي صحبت كنيم؛ فيلمساز، كارگردان و مولف كه سينما و تلويزيون ايران به او مديون است. اما از كدام ناصر تقوايي صحبت كنيم؟
از سازنده «آرامش در حضور ديگران»، « نفرين»، «ناخدا خورشيد» و سريال جاودانه «داييجان ناپلئون» يا ناصر تقوايي داستاننويس، مدرس سينما و ادبيات. يا ناصر تقوايي عزلتگزيني كه تمام درها را به روي خود بسته يا به رويش بستهاند. اينكه چه كسي مقصر عزلتنشيني ناصر تقوايي است بحث مفصلي ميطلبد، مردي كه ميتوانست به عنوان يكي از خلاقترين و آگاهترين هنرمندان اين مملكت همچنان در كار ساختن و نوشتن باشد اما گرفتاريهايي كه براي خودش درست كرد يا برايش درست كردند او را از متن جامعه جدا كرده است.
گرچه درست نيست به اين صراحت بگويم اما بگذاريد، بگويم اين روزها ناصر تقوايي حال خوشي ندارد چون حال خوش از خلق كردن و كار كردن ناشي ميشود. ناصر تقوايي الان هيچ كاري نميكند مگر اينكه اطرافيانش مدعي باشند او مينويسد، بله او سالهاست كه مينويسد اما براي كشوي ميز و نوشتههايش را انبار ميكند.
سالهاست كه تقوايي حتي تدريس هم نميكند و شاگردان و مشتاقانش را از اين نعمت بزرگ محروم كرده است. اما پرسش اينجاست كه چه كسي مانع تدريس او شد؟ آنكس كه موردنظر من است خودش ميداند چرايش را از خود او بپرسيد. تقوايي به عنوان معلم فيلمنامهنويسي و سينما يكي از بهترينها بود اما اين گنج بزرگ در كنج خانه پنهان شده و كسي به او دسترسي ندارد.
امروز ديگر خيليها از تقوايي نااميد شدهاند اما با وجود همه نشدنها و بيهودگيها كه همه همنسلانش را فرا گرفته، ناصر تقوايي در ذهن نسل ما يعني نسل بعد از خودش همچنان تقوايي خلاق و تاثيرگذاري است كه كم فيلم ساخته ولي به قول خودش فيلم بد نساخته است.
كاري كه برخي از همنسلانش كردند و براي بقا، فيلم بد ساختهاند ولي تقوايي براي بقا فيلم بد نساخت.
در واقع غرور جنوبياش به او اجازه نداد، فيلم بد بسازد. او كه به قول خودش از مرحله جنيني با سينما آشنا بوده(نقلقول از كتاب به روايت ناصر تقوايي تاليف احمد طالبينژاد) حرمت سينما را مثل يك امامزاده معتبر نگه داشت و مخدوش نكرد. گرچه ممكن است به مرور زمان ناصر تقوايي از يادها برود كه گمان نميكنم چنين اتفاق بدي بيفتد اما سريال «داييجان ناپلئون» و فيلم «ناخدا خورشيد» او براي جاودانه كردن نام اين فيلمساز در يادها و كتابها و دلها كفايت ميكند.
ما عادت نكردهايم پيش از آنكه اتفاقي بيفتد به داد آدمها برسيم. اگر خداي ناكرده فردا روزي فرا برسد كه براي تقوايي اتفاقي بيفتد، آن وقت است كه همه آه و فغانشان بلند ميشود پس بايد پيش از آنكه دير شود اين گنج از نهانخانه به درآيد.