شاملو و راههاي تازه
در هر كدام از كتابهاي ديگرش هم تعدادي ديگر و اين چيز كمي نيست. يك بار در گفتوگو با مجله كيان بهطور مفصل در مورد شاملو و راههايي را كه او در ادبيات گشوده صحبت كردم و معتقدم كسي به اندازه او راه تازه در ادبيات معاصر پيشنهاد نكرده است. من سابقه همكاري با شاملو هم دارم. زماني كه مجله ايرانشهر در لندن درميآمد، غلامحسين ساعدي مرا پيدا كرد و گفت شاملو دستتنهاست و بيا با مجله همكاري كن. من هم يك ماهي با او در آنجا دمخور بودم. هر وقت هم كه همديگر را ميديديم، از شعر حرف ميزديم و اين، صاحب امتياز مجله، آقاي باقرزاده را ناراحت ميكرد. ميگفت موحد كه اينجا ميآيد، شاملو را از كار مياندازد. راست هم ميگفت. همين كه وارد ميشدم، شروع ميكردم به خواندن شعر. از حافظ بگير تا نيما و هر شاعر ديگري كه دوست داشتم يا از او ترجمه كرده بودم.
يادم هست در همان دوران يك بار به من گفت: «مرا چه به سياست كه افتادهام در كارهاي سياسي!» يكسري كارهاي سياسي و شعاري هم دارد كه در كارنامه او آثار مهمي نيستند. به نظر من شاملو در شعرهاي غنايي خود موفقتر از آثار سياسي است. او مهمترين شعرهاي خود را در «باغ آيينه» و «هواي تازه» چاپ كرده است و اين دو كتاب، آثار مهم شعر معاصر محسوب ميشوند. خيلي از شعرهاي او از نظر من يگانهاند اما بعضيها از اين شعرها تفسيرهاي سياسي ميكنند و اشكالي هم ندارد. مهم اين است كه در آن شعرها مانند شعر «طرح»، شعريت است كه غلبه دارد.
شاملو جداي از شعر، كارهاي مهمي هم در زمينههاي ديگر از جمله ادبيات فولكلور، ادبيات كودكان، ترجمه و ... انجام داده و غالبا هم موفق بوده. پرداختن به هركدام از اين زمينهها خود مجالي ديگر ميطلبد.