صداي مسوولان وزارت ارشاد شنيده نميشود
انتقال ضعف به آيندگان
شهرام گيلآبادي
نظام مديريت فرهنگي در كشور دچار مشكل جدي است. اولويت فرهنگ در نظام سياستگذاري ما اولويت قدرتمندي نيست و بهطور طبيعي مجموعههاي فرهنگي هم نسبت به اين نوع زاويه ديد دونِ شأن اهالي فرهنگ كه ذيل سياست، اقتصاد يا سياستزدگي نهادهاي سياستگذار تعريف ميشوند، نظر كاملا منفي دارند. وقتي وضعيت به اين سو حركت ميكند موقعيتهاي ارتباطي دچار مشكل ميشود و بهرهگيري از نيروي انساني نيز مخدوش خواهد شد، به همين نسبت نظام سرمايهاي و بودجهاي موانع جدي پيش روي خود ميبيند.
وزارت ارشاد اساسا يك وزارتخانه نحيف است كه صدايش شنيده نميشود، به همين نسبت كه وزارت ستادي فرهنگ و هنر در كشور نحيف است، صداي هنرمند هم شنيده نميشود و هنرمندان بيشتر زينتالمجالسند. در فراز و فرودهاي سياسي وقتي حضور مردم در ميدان كمك به كشور ضرورت پيدا ميكند، هنرمند به دليل مرجعيت و اقبال بيشتر نزد مردم بعضا مورد سوءاستفاده قرار ميگيرد و اين درحالي است كه حداقلهاي حقوق انساني و مدنياش در اين سالها به رسميت شناخته نشده؛ هنرمندان ما حتي بيمه تامين اجتماعي درستي ندارند. بنابراين شأنيت اين افراد در چنين نظامي، يعني نظام سياستگذاري به شدت مخدوش است. وقتي نگاه ديواني كشور به مقوله فرهنگ، هنر و هنرمند اينطور باشد و در سيستم برنامهريزي جايگاه نداشته باشد، در تمامي موارد ديگر با مساله مواجه ميشود. در اين صورت چه اتفاقي ميافتد؟ نيروهاي انتخاب شده و فعال در نظام ديواني يا از هنر كمترين بهره را بردهاند يا يك گونه فرهنگي بيارتباط به فضاي هنري را تجربه كردهاند. هيچ موقع اتفاق نيفتاده در سطوح عالي نظام ديواني از هنرمندان بهره گرفته شود، بلكه اين هنرمندان زبان مشترك ميان حوزههاي گوناگون را به فضاي سياستگذاري تبديل كنند يا حداقل به برنامهريزان بالادستي كشور نگاه صادق ارايه دهند. بخشي از نحيف بودن منابع نيروي انساني انتخابي توسط فضاي ديواني هم به وابستگيها ارتباط دارد؛ وابستگاني كه يا بايد صداي يك جريان سياسي باشند يا پشتيبان جدي يك جريان سياسي. در نتيجه، چنين نيروهايي صداي فرهنگ و هنر كشور نيستند و تا بخواهند با محيط كار خود آشنا شوند، دوره ماموريتشان به پايان رسيده. در اين وضعيت هيچ زيرساختي به صورت مبنايي ايجاد نخواهد شد و مشكلات طولانيمدت هنرمندان به شكل پايهاي ديده و برطرف نميشود. فقط مرور موقعيتهاي كوتاه مختلف پيش آمده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نشان ميدهد بحث نحيف بودن اين وزارتخانه بسيار جدي است، چون صدايش در ميان ديگر وزرا يا مجلس شوراي اسلامي به گوش كسي نميرسد. در سوي ديگر، همانطور كه بيان شد، افراد انتخابي هم توان چنداني در سياستگذاري فكري و هدايت عملي جريان هنر ندارند. دوباره مرور كنيم؛ نخست با يك نظام فكري، سپس با يك فضاي سياستگذاري و سوم با منابع انساني نحيف مواجه هستيم كه صدايش حتي در مجموعههاي خودش مورد وفاق نيست، به همين سبب هيچ انتظار جدي از اين مسوولان نميرود، بهرغم آنكه مسوولان تمام تلاش خود را به كار گرفتهاند. نكته اينكه در موقعيت بسيار صعب كنوني كشور هيچكس هم وقع جدي به خواستههاي اين عزيزان نخواهد گذاشت، به همين دليل جامعه هنري لطمه بيشتري ميبيند و در صورت ادامه روند فعلي اين نوار ضعف و كمتوان به آيندگان منتقل خواهد شد.
مديرعامل خانه تئاتر