موسيقي بدون باخ نميشود
لوريس چكناواريان
باخ در آلماني معناي جويبار ميدهد و حال آنكه او در موسيقي اقيانوسي است. درباره باخ و تاثير او در موسيقي بسيار ميتوان سخن گفت. او بزرگترين و كاملترين آهنگساز تاريخ موسيقي است كه حدود 270 سال پيش در چنين روزهايي درگذشت. باخ در طول حيات خود توانست تمام وجههاي آهنگسازي را به اوج برساند و آثاري كه از او به جا مانده همگي بينظير هستند. ما موزيسينهاي بزرگي مانند موتسارت را داريم كه نابغه بود، يا واگنر و بتهوون را ولي باخ در ميان آنها يگانه است.
باخ آهنگسازي مذهبي بود از اين روست كه بيشتر موتيفهاي آثار او درباره حضرت مسيح است و بسياري از قسمتهاي موسيقي او هم به نوعي ارتباط با خدا حساب ميشود. او آهنگهايي زيادي درباره به صليب كشيدن حضرت مسيح نوشته است. از سوي ديگر موسيقي او چنان در اوج تكنيك است كه تا امروز سراغ ندارم كسي را كه همچون او به چنين درجهاي رسيده باشد از همين روست كه او را پيغمبر بزرگ موسيقي ميشناسند. هر كدام از ما بارها و بارها موسيقيهاي اين آهنگساز را در فيلمها و برنامههاي راديويي شنيدهايم و آگاه نبودهايم آنچه ميشنويم، اثري از باخ است.
در ايران هم اين آهنگساز بسيار شناخته شده است. از همان زمان كه موسيقي كلاسيك شناخته شد، باخ هم در ايران مطرح شد. موسيقي بدون باخ نميشود مثل اينكه بگوييم ادبيات فارسي بدون فردوسي و حافظ و رودكي و سعدي قابل پذيرش است. با اين حال به واسطه برخي محدوديتها در زمينه امكانات ما توانايي اجراي برخي آثار باخ را نداريم كه اميدوارم اين مشكلات برطرف شود و در كنار آن ما گروههاي كري داشته باشيم كه توان اجراي آثار او را داشته باشند زيرا اجراي درست آثار اين آهنگساز به راستي، كاري سخت و دشوار است.