روياها ما را بيان ميكنند
روژين مازوجي
امروزه تقريبا همه درباره شخصيتهاي درونگرا و برونگرا شنيدهايم يا حداقل يك بار با آزمونهاي روانشناسي مثل تداعي كلمات برخورد داشتهايم. درباره كهن الگوها و آركيتايپهاي يونگ هم در درسگفتارهاي تحليل شخصيت يا حتي كلاسهاي چگونه مدير موفقي شويم، شنيدهايم. بيشتر از چيزي كه بتوان تصور كرد، تاثيرات كار كارل گوستاو يونگ در روانشناسي تثبيت شده است. اما شيفتگي شخصي من به يونگ به زماني برميگردد كه كتاب «تحليل رويا» او را خواندم كه شرح جلسات گروهي بود كه در آن به صورت جمعي همراه با ديگر مخاطبانش سعي ميكرد به صورت جزيي چند نمونه از روياهاي بيمارانش را تحليل كند و گام به گام از نظريات خودش پرده بردارد. خوابها كليد ورود به ناخودآگاه است و از نظر يونگ خواب داراي ويژگي پويا و زندهاي است. «رويا مردهاي نيست كه مثل كاغذ خشك، خش و خش كند. يك موقعيت زنده است مانند جانوري است با شاخكهاي حسي يا بند نافهاي بسيار و نميفهميم وقتي دربارهاش صحبت ميكنيم، مشغول توليد است.» يا در جاي ديگري يونگ خطاب به مخاطبانش ميگويد:«ما با روياهامان به حركت درميآييم، روياها ما را بيان ميكنند.» اما شيوهاي كه يونگ براي تحليل اين وجه ديناميك ذهن ما يعني خوابها برگزيده است، چيست؟ مهمترين ابزار تحليلي او نظريه ناخودآگاه جمعي است. او ناخودآگاه را به دو بخش ناخودآگاه شخصي و ناخودآگاه جمعي تقسيم ميكند و معتقد است كه بخش ناخودآگاه جمعي ما بخش ژرفتر ضمير ناخودآگاه است. يونگ معتقد است كه «ذهن ما با تاريخ بشر شكل گرفته است و آنچه انسانها به آن انديشيدهاند در ساختار ذهن ما اثر گذاشته است.» وجه تاريخي-جمعي كه يونگ به ساختار آگاهي انسان ميدهد، ابداع شگرف اوست. از مجراي طرح نظريه خودآگاه جمعي اوست كه عمق مطالعات اسطورهشناسي و تبارشناسي و شرقشناسي يونگ نيز جلوهگري ميكند. عمق مطالعات فلسفي يونگ نيز در همين كتاب نمود يافته از تاثيري كه از هراكليتس فيلسوف پيشاسقراطي درباره تضاد گرفته كه به عنصري موثر و مقوم براي تعاليجويي در دستگاه فكري يونگ تبديل ميشود تا تاثيري كه از كانت گرفته، يونگ جهان «اشيا فينفسه» كانتي را همپاي ضمير ناخودآگاه جمعي ميداند. تردستيهاي يونگ در تحليل خوابهاي بيمارانش و معالجه آنها آنگونه كه در كتاب «تحليل رويا» آمده است، انگيزاننده ليبيدو براي هر خوانندهاي است كه نسبت به جهان خوابها كنجكاو است.