• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4704 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۷ مرداد

آغاز توحش و بربريت

مرتضي ميرحسيني

سال 1914 در چنين روزي، درست يك ماه بعد از قتل وليعهد اتريش در بوسني، اين دولت به صربستان كه مظنون و متهم اصلي اين ترور شناخته مي‌شد اعلام جنگ كرد و نخستين قدم از ماجراجويي خونيني را برداشت كه با دخالت دولت‌هاي ديگر اروپايي به جنگي بزرگ و فراگير تبديل شد و جنگ اول جهاني نام گرفت.
 اريك هابسبام در مقاله‌اي با عنوان «بربريت: راهنمايي براي كاربران» كه سال 1994
در مجله دانشگاهي نيولفت ريويو
(New Left Review) منتشر شد، مي‌نويسد كه جنگ اول جهاني را دولت‌هاي به اصطلاح متمدن اروپايي آغاز كردند، اما اين جدال منشا و سرچشمه بربريت و بسياري از زشتي‌ها و توحش‌هاي روزگار ماست.
 البته توحش «نياز به آموزش [و راهنمايي] ندارد و محصول جنبي زندگي در بستر اجتماعي و تاريخي ويژه‌اي است» و به شرط تحقق برخي شرايط، خود به خود شكل مي‌گيرد. شايد نخستين‌بار در جنگ اول جهاني بود كه جان انسان‌ها به حد اعداد و ارقام تنزل يافت و از درد و رنجي كه ميليون‌ها نفر از مردم آن روزگار كشيدند گزارش‌هاي خشك آماري (اما نه الزاما دقيق) تهيه شد.
 دولت‌هاي درگير در جنگ حتي در بدبينانه‌ترين محاسبات خود جدالي چنين خونين و پرهزينه را پيش‌بيني نمي‌كردند اما از افزايش شمار تلفات هم نگران نمي‌شدند و چندان در قيد و بند حفظ جان سربازاني كه به جبهه مي‌فرستادند، نبودند.
 براي نمونه فقط در نبرد وردُن (Verdun) نزديك به 800 هزار و در سلسله درگيري‌هاي ايپر (Ypres) حداقل يك ميليون سرباز كشته شدند.
 حتي آنچه بر غيرنظاميان هم مي‌گذشت اهميتي نداشت و تا زماني كه دشمن سرپا بود، هيچ بهايي براي به زانو درآوردن آن سنگين و «بيش از حد» به نظر نمي‌رسيد.
 همچنين چون كشورها با برنامه بسيج ملي در اين جنگ درگير شدند، مرزي كه نظاميان و غيرنظاميان را از هم جدا مي‌كرد كمرنگ و حتي ناپديد شد و تقريبا همه مردم، كمتر يا بيشتر اين بي‌رحمي‌ها را تجربه كردند.
 اثرات كوتاه‌مدت و بلندمدت گذر از آن قساوت‌ها، برخي جوامع را نابود و متلاشي كرد و برخي جوامع ديگر را هم به سمت قساوت‌هاي بعدي سوق داد. اين فروپاشي سه دهه بعد از پايان جنگ روي داد و جهان را به ميدان نزاع ميان ليبراليسم سرمايه‌داري و كمونيسم شوروي و جنبش‌هاي فاشيستي تبديل كرد.
در چنين بستري بود كه جوخه‌هاي خشن و قاتلان غيررسمي اما وابسته به محافل قدرت در بسياري از كشورها فعال شدند و كارهاي كثيفي را كه حكومت‌ها رسما آماده انجامش نبودند به نيابت از آنها به‌عهده گرفتند.
 نكته ديگر اينكه چند كشور درگير در اين جنگ كشورهاي دموكراتيك بودند و اين خودش ماجرا را پيچيده‌تر هم مي‌كرد، زيرا دموكراسي‌ها براي اينكه وارد جنگ شوند و مدتي طولاني در ميدان باقي بمانند به «دشمنان اهريمني» و تكيه به اسطوره‌هاي خير و شر نياز دارند.
دولت‌هاي دموكراتيك و دولت‌هايي كه با بسيج ملي به جنگ مي‌روند، مجبورند با تبليغات فراوان، طرف مقابل را نماينده شر و شرارت و خودشان را مدافع خير و روشني معرفي كنند و آتش نفرت از دشمن را هميشه شعله‌ور نگه دارند.
اين نفرت اغلب اوقات آن‌قدر بالا مي‌گيرد كه توقف و مهار آن -و به تبع آن كوتاه آمدن و تن دادن به صلح نيز- ناممكن مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون