در ستايش صابون
حسن لطفي
دوست اهل دلي دارم كه از مال دنيا چيز دندانگيري ندارد، اما تا دلتان بخواهد دست و دلباز و شاد است. به قول همسرش خيلي وقتها با كت از خانه بيرون ميرود و بيكت برميگردد. بپرسي كت چه شد ميگويد خستهام كرد، دادم به كسي كه طاقت حملش را داشته باشد. براي زن و دو فرزندش هم كم نميگذارد. پول سفرهاي آنچناني را ندارد اما گشتوگذارشان زبانزد همه است. در دورهميهاي خانوادگي و دوستانه هم مجلس گرمكن و شادكننده است. حتي ويروس كرونا هم نتوانسته لبخند را از لبش بردارد و آه و ناله را جاي صحبتهاي سرشار از زندگياش كند. البته از وقتي پزشكان دستورات اكيدي براي رعايت برخي مسائل دادهاند به دقت اجرا ميكند. ميگويد طبيبان و اهل علم تنها كساني هستند كه اشتباه هم بكنند از سر خيرخواهي است. مثل سياستمداران و خيلي از فرقهها و گروهها نيستند كه پشتوانه نسخههاشان دنياي خودشان باشد. توي صحبتها و حكايتهاش هم موضوع جديدي پيدا كرده است. اولي رعايت قوانين اعلامي براي پيشگيري از ويروس كرونا نه به خاطر خودمان بلكه براي ديگران! دوم هم حرفهايي در ستايش و اهميت صابون است. از پيدايش صابون در دو هزار و پانصد سال پيش از ميلاد مسيح شروع ميكند و به اهميتش در زمانه ما خودمان ميرسد. جالب اينجاست كه در بين صحبتهايش گريزي هم به آدمهايي ميزند كه توجهي به ديگران ندارند. آدمهايي كه امروز با ماسك نزدن ماسك از چهره برداشتهاند و با اين كارشان نشان ميدهند براي ديگران تره هم خرد نميكنند. دلش ميخواهد صابوني كشف شود كه چرك نشسته بر ذهن اين آدمها را پاك كند. آخرين باري كه ديدمش، چند قالب صابون كوچك توي جيبش بود. ميخواست آنها را به كودكان و نوجواناني بدهد كه غم نان وادارشان كرده سر در سطلهاي زباله كنند و در آشغالها پي روزي خود باشند. علاوه بر آن به فكر نامهاي بود كه براي مسوولان بنويسد. ميگفت اولش ميخواستم به آنها سفارش كنم پي صابوني باشند تا چشمهايشان را بشويند و جور ديگر ببينند. شايد حال و روز مردم را بهتر كنند. اما بعد چون ديدم پيدا كردن چنين صابوني كار آنها و باب دلشان نيست، تصميم گرفتم پيشنهاد بدهم در محلهاي پرتردد و كنار منبعهاي آب صابون بگذارند و يكي به صورت داوطلب ديگران را به شستن دستهايشان دعوت كند. نميدانم نامه را نوشت يا نه! اما راستش را بخواهيد از آن روز من بيشتر از هر صابوني به صابوني فكر ميكنم كه بتواند چرك نشسته بر ذهن بعضيها را بشويد. گمانم آن وقت بشود به يك دنياي عاري از ظلم، اختلاس، فساد، جنگ، دروغ و... رسيد.