نمايشنامهها و نمايشنامه نويسان/2
اورانيوم 235
احسان زيورعالم
تصوير اجمالي
اورانيوم 235 تركيبي خارقالعادهاست از رقص، آهنگ و مجادله بر سر موضوع هستهاي است. نمايشنامه كه در پي بمباران هيروشيما در سال 1945 نوشته شده است، توضيح ميدهد شكاف هستهاي به تعبير يك آدم عامي ميتواند درك شود. يك باله از ذرات زير اتمي و يك شاكله فيلم گانگستري با تهديد انرژي وجود دارد، «چقدر دلتان ميخواست يك پروتون هيدروژن باشيد و در سلولهاي انفرادي زندگي ميكرديد، ها؟» با طرحريزي رشد علم اتمي، اين نمايشنامه مرتبط ميپرسد «رابطه بين دانش و قدرت چيست؟» در نهايت، اين پرسش براي تصميمگيري مخاطب است. چهرههاي شوم قدرت، عروسكگردان و مرگ، به نحوي به نمايش گذاشته ميشوند كه تصميم بر سرنوشت جهان ميگيرند. در پايان نمايش، عروسكگردان و دانشمندي بر سر انرژي ميجنگند، دانشمند كسي است كه خاطرنشان ميكند ميتواند هم براي صلح كار كند و هم براي جنگ. «دو راه وجود داره. اين واسه تويه تا انتخاب كني و واسه منه تا پيروي كنم.»
اثرگذاري
نمايش يك نقطه عطف براي WorkshopTheatre بود. هنگاميكه جنگ Theatre Unionسابق را از هم پاشاند، اعضاي كمپاني- اوان مككال، جوآن ليتوود، هاوارد گورني، جري رافلز و روزالي ويليامز متعهد شدند تا سنتهاي مهم تئاتري اروپا را مطالعه كنند و در سال 1945 (براي تغييرنامTheatre Workshop) دوباره گرد هم آمدند تا تئاتر سياسي محبوبي را بيافرينند. آنان در شرايط غيرممكن در كشور تور برگزار كردند- يكبار روي صحنه برف ميبارد- و تماشاگراني جذاب و سرزنده در مكانهاي غيرتئاتري مانند اردوگاه تعطيلات باتلين در فيلي يافتند، جايي كه اورانيوم 235 با استقبال خوبي روبهرو ميشود. اين نمايش چهارمين ساخته Theatre Workshop بود و سام واناميكر و مايكل ردگريو را به خود جلب كردند، شخصيتهايي كه سرانجام در سال 1952 نمايش را براي يك فصل بهEmbassy Theatreلندن بردند. اين اجرا شامل انرژي عظيم و ايمان قابل توجهي به سبك نمايش بود. مخاطبان لندني، تصديق بيواسطه بيشتري نسبت به تماشاگران تازهكار در استانها داشتند. آنان عادت داشتند در تاريكي، به تماشاي تقليدي از زندگي بنشينند، بدون چالشهاي مستقيمي از سوي بازيگران و اتمهاي رقصنده. نشريه منچستر گاردين ميناليد «در اين نمايش پيامي وجود دارد؛ اما نوعي از پيام است كه بيشترحامل يك شعار يا يك جزوه است.» با اين حال، استعداد كمپاني آشكار بود. وجه رقص كمپاني (به لطف كمك ژان نيولاو، دستيار رودولف فون لابان) جاهطلبتر از برخي كمپانيهاي باله بود. اين برنامه شامل اجراگراني از پايگاه هرياچ. كوربت و آويس بانيژ بود. مطمئنا سالها پيش از بازديد گروه برلين آنسامبل از بريتانيا، گروه انگليسي از سبك برتولت برشت استفاده ميكرد كه تخيل متخصصان تئاتر انگليس را به هيجان آورده بودند. تا سال بعد، كمپاني در مقر دايمي خود يعني در تئاتر سلطنتي استرافورد شرقي مستقر شد. در اينجا، Theatre Workshopشهرت خود را به عنوان يكي از خلاقانهترين و مهمترين كمپانيهاي انگليسي توسعه داد كه به ميزان زيادي به قدرت اورانيوم 235 نسبت داده ميشود.
ميراث
اين محصول در تاريخ 18 ژوئن سال 1952 از TheatreEmbassyبه Comedy Theatreمنتقل شد؛ اما تا ماه آگوست كمپاني دوباره به مسير خود بازگشت. اورانيوم 235 توسط تعدادي از كمپانيهاي دانشجويي احيا شده است. تركيبي پرجنب و جوش از موسيقي، رقص، مجادله و آموزش آن را به كلاس درس چالشبرانگيزي در تكنيكهاي اجرا از سنتهاي مختلف تبديل ميكند. با پيشرفت علم، مخاطبان به اساس انرژي هستهاي نياز كمتري به آموزش پيدا ميكنند؛ اما كپنهاگ مايكل فرينو ذكاوت هاوارد برنتون به اين نمايشنامه پيشگام مديونند.
نويسنده: اوان مككال (1989-1915)
كارگردان: جوآن ليتلوود
طراحي: جانباري و روت براندس (لباس)
براي نخستين بار به عنوان بخشي از تور Theatre Workshop در 1946 اجرا شد.
ديگر آثار اوان مككال ميتوان به جاني نجيب (1945)، رشته زيتون عملياتي (1947) و ديگر حيوانات (1948) اشاره كرد.