• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4706 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۹ مرداد

برساخت انسان-تبلیغ در عرصه فرهنگ و هنر/2

مسیح زرد، مسیح سیاه

عباس جمالی

 

درايت گفتارهاي مسلط به ميزان ثابت نگه داشتن متغيرها سنجيده مي‌شود. گفتارهاي مسلط هميشه سامانه‌اي ترتيب مي‌دهد كه تغيير چيزها در آن سامانه حساب شده و منطبق باشد. توهمي از تغيير، توهمي از رشد را بر نگاه‌ها چيره مي‌كند.
گفتارهاي مسلط روي ديگرشان نظامي از تبليغات به دنبال دارد. آنها هميشه در حال حراج هستند. همچون مغازه‌دار شيادي كه هميشه مي‌گويد مي‌خواهد شغلش را تغيير بدهد ارزان كرده است و بياييد بخريد چند تا چند تا. اين تلقين اضطرار و فرصت‌سوزي شيوه مكرر اين بنگاه‌هاست. يكي از شيوه‌هاي ديگر جداسازي و تفكيك است. عنصر متفاوت عنصر محكوم است. عنصر متفاوت افقي ديگر از تماشا مي‌سازد. تخيل را به كار مي‌اندازد. رهايي را در شكل ديگري از ديدن و ديدني‌ها رقم مي‌زند و به قول حافظ ناگهاني پرده مي‌اندازد (ناگهان پرده بر انداخته‌اي يعني چه) اين پرده بر انداختن. پس پشت را ظاهر كردن يا جلوه‌اي ديگر بخشيدن به صورت هميشگي در فعل هنر. مسيح زرد گوگن كه همرنگ دشت‌هاي زرد پشت سرش شده. زردي‌اش را نه از هاله طلايي وام مي‌گيرد بلكه زردي‌اش زردي حاصل از طبيعت است. طبيعتي كه در پشت سر او پهن و گشوده لميده است. مسيح با بدني تكيده با چشماني بسته و سري افتاده پيوستگي‌اش را به دشت پشت سر اعلام مي‌كند. مسيح زرد گوگن مسيحي برآمده از زمين است. رنگ زمين است. اين مسيح نجيب و زرد اگر توسط تاريخ هنر بلعيده نشود هنوز مي‌تواند الهام‌بخش افقي ديگر در تصوير باشد. آنچنان كه روشن است كارمندان رسمي هنر هميشه جهاني را تصوير مي‌كنند كه بي برو و برگرد همان جهان هميشگي است. حالا كمي با زد و خورد و رنگ و لعابي فريبنده‌تر. نه مثل مسيح سياه لنگستون هيوز كه ديگر به كليسا‌هاي بزرگ هم راهش نمي‌دهند.
«راسي راسي مكافاتيه
اگه مسيح برگرده و پوستش مث ما سياه باشه‌ها!
خدا مي‌دونه تو ايالات متحده امريكا
چن تا كليسا هس كه اون
نتونه توشون دعا بخونه»
اين مكافات بزرگ گفتارهاي مسلط است اگر با تفاوت هيبتي روبه‌رو بشود كه او را هميشه به شكل ديگري تبليغ مي‌كرد. مكافاتي كه هيوز شبحش را با مسيح سياهش بر سر نژادپرستي برقرار مي‌كند.
در نظام بازار تفاوت‌سازي، هوشمندي به حساب مي‌آيد. مشتري نبايد خسته شود. هوش و درايت آنچنان كه در آغاز به آن اشاره شد در تفاوت‌سازي است. تا عنصر متفاوت ناديده باقي بماند. مشتري بايد هميشه تشنه جنس متفاوت باشد پس حقيقت را در قامتي ديگر اگر هم ببيند باز خيال خواهد كرد كه اين همجنسي متفاوت و تازه به بازار آمده است. آنچنان كه امروز حراج‌هاي آثار هنري با هنر مي‌كنند. من نمي‌دانم مسيح زرد گوگن در اين حراج‌ها با چند ضربه چكش اگر باشد به فروش مي‌رسد. نظام بازار همه‌چيز را به زير اين چكش حواله مي‌كند. در اخبار مجري‌اي داشت محاسبه مي‌كرد اگر شما هر روز ماسك بزنيد ارزان‌تر از اين مي‌شود كه به بيمارستان بياييد، بعد دوربين را مي‌چرخاند رو به بيماراني زردروي، زير دستگاه اكسيژن كه با تنگي نفس زياد مي‌گفتند بيمار نشويد. درمان خيلي گران است. خيلي گران است. گزارشگر هم در انتها گفت حالا انتخاب با خودتان. منظور نظر او انتخاب بين ماسك زدن و مبتلا شدن به كوويد نوزده بود اما من انتخاب ديگري را هم خيال كردم؛ انتخاب بين مردن و توانايي پرداخت هزينه درمان. همين شيوه گزارش را در بسياري از سينما‌ها نمي‌شود ديد؟ آنها جهان را به گونه‌اي تصوير مي‌كنند كه هميشه شكل خاصي از زندگي را تداعي مي‌كنند نه با شخصيت‌پردازي‌هاي رقيق‌شان. با مواجهه دوربين با جهان ما متوجه مي‌شويم اين جهان آيا قابل تغيير خواهد بود يا خير. روايت گرسنگي و شوربختي انسان‌ها مد مي‌شود، چرا كه بخشي از جامعه هنوز به خودش بگويد آنقدر‌ها هم مثل اينها شوربخت نيست. يا خوشدل باشد، احساسي از غرور بكند كه در محل زندگاني‌اش اين جور آدم‌ها را ملاقات نمي‌كند. روايت شوربختي‌ها شكل مطلوب و مورد تاييد نظام‌هاست. از سر شوربختي و استيصال روايت كردن است كه عرضه تماشا را به هم مي‌ريزد. نمايش سوژه شوربخت چه مولف بخواهد يا نخواهد ابژه اي براي ديدن از او ساخته است. از سر شوربختي ولي روايت كردن سازوكار روايت را همچون هيوز به هم مي‌ريزد. ديگر آن تصوير پيشيني از كار مي‌افتد و به قول سهروردي از حالا به بعد ديگر مرغان (بي‌زبانان) با همديگر سخن مي‌گويند. آنها كه توانايي سخن گفتن نداشتند به زبان مي‌آيند و شرح ماجرا را صرفا نمي‌دهند بلكه خود ماجرا مي‌شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون