كرونا به مثابه اُبژه
محمد ميلاني
حال كه در بخش پيشين نشانهشناسي ارتباط ذهن اجتماعي ما با پديدههايي از جنس و نوع ويروس كرونا مورد بازشناسي قرار گرفت بايد ديد نوع شناخت و به تعبير عام درك ما از وجود چنين موجود يا موجوداتي چگونه است. موجوداتي كه در تصورات نوع بشر مدرن تخيلگرا هميشه هدف و داعيه ضربه زدن به نوع بشر را دارند. چه بخواهند نوع انسان را از روي اين كره خاكي ريشهكن كنند يا بخواهند مالك قطعي اين كره خاكي با نعمتهاي خاص و فراوانش بشوند. آيا همانطور كه موجودات جهان پيرامون خودمان را ميشناسيم يا اقدام به درك و وقوف به آنها را ملاك ارزيابيمان در باب يك پديده قلمداد ميكنيم يا نه صورتي ديگر از شناخت مبتني بر تعقل منطقي- فلسفي در حال شكل گرفتن است. صورتي از شناخت كه گستره تاثيرپذيري و شمول يك ابژه به هيچ عنوان با اصل ماهوي آن انطباق ندارد. غير از اين هم نيست. چه كسي در واقعيت و عينيت ملموس ميتوانست تصور كند كه اينچنين زندگانياش و حيات مردمان كره زمين تا به اين حد تحتتاثير مستقيم اثرات و لطمات ويروسي قرار بگيرد كه تا ديروز براي تشبيه يا تصور آن بايد به دامن خيال يا فيلمهاي تخيلي پناه ميبرديم؟ از اين حيث است كه معتقدم ذات ويروس كرونا به شدت مدرن است. برخلاف هر آنچه ميكروب و بيماريهاي واگيرداري كه در سدههاي پيشين زندگاني انسان را با خطرات بسيار جدي مواجه كرده بود، اما مدرن بودن ذات كرونا مختص خودش است و به اين طريق به هيچ عنوان مشابه پاندميهاي تاريخ بشر تا به امروز نيست و نخواهد بود.
آنتوني گيدنز، جامعهشناس در اين خصوص نظري مطرح يا پيشبيني نكرده است، اما بسيار دقيق شرايط پديدههاي مدرن يا آنهايي كه دنياي مدرن را در سيطره خود قرار ميدهند به خوبي تحليل كرده است. او در تحليل پديدهها و نهادهاي مدرن معتقد است كه آنها سه مولفه مختص به خود دارند:
1- شتاب دگرگوني (بيشتر در بحث تكنولوژي مشهود است.)
2- پهنه دگرگوني (موجهاي دگرگوني اجتماعي كم و بيش سراسر سطح زمين را فرا ميگيرد.)
3- ماهيت ذاتي (برخي صورتهاي اجتماعي مدرن به هيچوجه در دوران پيشامدرن وجود نداشتند.)
با اين وجود به جرات ميتوان گفت كه كرونا ويروس هم پديدهاي كاملا مدرن است. حتي اگر از شرق آسيا سر و كلهاش به اصطلاح پيدا شده باشد و بالطبع بر مبناي عواملي خاص كه در فصول بعدي به آنها اشاره خواهم كرد هم مانند بيماريهايي سنتي نظير كزاز، ديفتري، سل و... نيست و نيز به شدت بشر مدرن امروز منتظر وقوعش بوده و با رفتارهاي فردي و عمومي و همگانياش اگر منتظر هم نباشد تمايلي بس عجيب به انساني منتظر بودن از براي اتفاقي اينچنيني در ذاتش بوده و خواهد بود. يعني اگر يك روز بر سبيل مثال كرونا ريشهكن يا كنترل شود نبايد لحظهاي ترديد كرد كه حس آخرالزماني و پايان جهان و از بين رفتن نوع بشر به ناگاه از مخيله تخيلگراي بشر مدرن رخت برميبندد و ميرود. چه بسيا موفقتر از هميشه با شاهد مثالش كرونا بيشتر از گذشته در تكاپوي خلق جهاني تصويري بدون حضور نوع بشر خواهد بود. چه اين انسان مدرن براي طمانينه قلبش به خدايي واحد، رحيم و رئوف اعتقاد داشته باشد و چه نداشته باشد. چه با دنيايي بر پايه وجود امر قدسي سرناسازگاري و عناد داشته باشد و چه دنيا را مملو از تجلياتي بينگارد كه اوليالابصار نشانههايي فراوان بر ماهيت هدفمند بودنش ارايه كند. ويروس كرونا و بيماري كوويد19 داراي چنين نشانهشناسي معنايي است و از اينرو است كه ذهن مدرن جهان امروز را پا به پاي خود به هر سو ميكشاند و دمي آرام و قرار ندارد. به گفته متخصصان آزمايشگاهي اين ويروس ميل عجيبي به تغيير ماهيت خود در بدن انسانها دارد. به طرز باور نكردني محاسبات ويروسشناسي را از بدن انساني به انساني ديگر تغيير ميدهد و باز هم به طرزي عجيب شناختشناسي را درباره خود با تغييرات بنيادين جدي مواجه ميكند. يكي از دلايلي كه برخي به دستكاري ارادي- انساني اين ويروس معتقدند از همينجا نشات ميگيرد. مرحله اول شيوع اين ويروس در سطح جهان به هيچ عنوان با سويه دوم آن شبيه نيست. يعني واكنشهاي ناموزون موجود بر دو پايه استوارند. به همان اندازه كه از تغيير اين ويروس ميگوييم، به همان اندازه نيز وضعيت شيوع آن در كشورهاي مختلف متفاوت است. مثلا در جامعه خود ما به همان اندازه كه موج دوم كرونا از موج اول آن سهمگينتر و با بروز لطمات زيادي همراه بوده، به همان اندازه ديگر كمتر صدايي از شيوع ويروس در شهر ووهان چين يا پايتخت آن كشور به گوش ميرسد يا به آن اندازه كه متخصصان بريتانيايي ترس از شيوع مجدد را توامان با مرگ و مير بسيار گسترده قلمداد ميكنند، دولت فرانسه درصدد گشودن اماكن تفريحي و توريستي خود توامان با رعايت سنجيده پروتكلهاي مصوب سازمان بهداشت جهاني است.
حال كه اين انسان منتظر را در چنين موقعيتي درمييابيم بدون هيچ ترديدي هم در معرفتشناسي آن طرحي نو درافتاده و هم در جهانبيني ما نسبت به جهاني با حضور ويروس كرونا. كرونا نه به معناي ويروس بودنش و نه به معناي عامل بيماري كوويد19 بودنش همچون عاملي است كه دنياي امروز ما را بيش از هر چيزي اعم از جنگ و ديپلماسي و تجارت آزاد درنورديده است. تغييراتي كه حتي اگر تصورش را هم نميكرديم زندگي فردي و اجتماعي ما را وارد عرصه جديدي كرده و مدام ميرود كه رنگ تغيير آن را بيشتر و بيشتر كند. عاملي كه اگرچه شباهت به شرايط سال 1918 و شيوع آنفلوآنزايي است كه جان تقريب به50 ميليون انسان را گرفت، اما كاركرد و عملكردش به شدت وقايع بزرگي نظير جنگ جهاني دوم و فاجعه 11 سپتامبر است؛ البته با معيارها و سرفصلهاي خاص خودش. جالب آنكه برخلاف تصور كساني كه اين روزها به دنياي پساكرونايي ميانديشند، سرفصل جديد جهان از هنگام سرايت اين ويروس آغاز شده و حتي اگر به فرض آنكه ناگهان ويروس همين امروز از صحنه روزگار با اين حجم تاثيراتش نيز محو شود، جهان ما جهاني پيش و پس از بيماري كوويد19 خواهد بود كه در فصل بعدي با عنوان كرونا به مثابه اُبژه به آن ميپردازيم.