باور نداشتن خبر خوب
ابراهيم عمران
رياستجمهوري از گشايش اقتصادي در اين هفته خبر دادهاند و دكتر نمكي ِ بهداشت از خبرهاي خوش كرونايي. براي جامعهاي كه طي مدت زيادي شادي در آن گم شده است و اين طفل مجالي براي خوشي نداشته و ندارد؛ لاجرم بايد چنين خبرهايي دريچههاي مثبتي در ذهن ايجاد كند و به آينده، روحي دوباره دمد ولي گويا اينجا هرچه خبر ناگوارتر و دهشتناكتر باشد باور و پذيرشش آسان و سهلتر ميشود. در اين چند روزي كه از اين دو خبر ِ دستكم در لفظ، خوشايند گذشت؛ در پيدا و پنهان ذهن مخاطبين و در شبكههاي خبري و تحليلي موجود؛ هيچ نشانه باورپذيري آني مشاهده نشد. به راستي بايد پرسيد چرا؟ آيا باور نداشتن به سخنان مسوولان، دليل آن است، يا عدم اعتماد به گفتههايي از اين دست در گذشته، سببساز چنين رويكردي است. يا ذهن غم پذير ما؟ وقتي ميان جامعه و حاكميت نوعي حصارعدم باورپذيري ايجاد شود و در اين رهگذر سابقه ذهني هم به مدد مخاطب آيد لامحاله شاهد آن خواهيم بود كه اجتماع به خبر مثبت واكنش منفي نشان ميدهد و به خبر منفي واكنش مثبت. هرچند چنين نگرهاي مختص الانِ جامعهمان نيست و از گذشته نيز چنين وضعي موجود بود و گفتههاي بالادستي براي پاييندستيها، باورپذير نبود ولي آنچه اين موقعيت كنوني را بيشتر ستارهدار ميكند؛ عادت كردن و در حقيقت نهادينه شدن خبر بد پيرامون اجتماع است. جامعه ديرگاهي است كه غبار و تيرگي عارضش شده و با ويروس چيني و تبعات ويرانگرش، نيز اين نگره رنگ بيشتري به خود گرفته است. هر چند از نظر روانشناسانه و باورهاي عاميانه، تيرگي، تيرگي ميآورد و روشنايي سپيدي؛ ولي گويا ميزان غبار و آلايندگي خبرهاي ناگوار آنچنان اتمسفرش بالاست كه هيچ باد و وزشي، ياراي مقابله با آن ندارد. چاره در چيست به واقع؟ پمپاژ خبرهايي از اين دست، يا نگاهي ژرف و عميق به روحيه نداشتهمان. به وجداني كه آرام نيست به فكري كه در غليان است و به تني كه آسايش و رفاه ندارد. خبر خوب و بد هماره وجود داشته و دارد و خواهد داشت و ذره بين ذهن ما هر آنچه بدان بيشتر دهند؛ همان را پروارتر ميكند و لاجرم خبر بد و كفه ترازوي آن بيشتر از خبر خوب بود كه اكنون هر خبر مثبتي كه ميشنود، ماندگارياش در ذهن براي دقايقي است و اعتماد بدان اندك كه اگر كاري صورت نپذيرد براي درمان اين ذهن بيمار، فرجام نيكي در انتظار انديشههايمان نيست و شايد بايد باور كنيم سروده حسين منزوي را كه:
مجوييد در من ز شادي نشانه/ من و تا ابد اين غم جاودانه/