گروه رستاك و تنوع فرهنگي ايران
نيوشا طبيبي
از نعماتي كه خداوند بر ما و سرزمين ما ارزاني داشته، يكي تنوع قومي و زباني است. اقوام و زبانهايشان شاخههاي زيبايي هستند كه از درخت تناور مليت ايراني و زبان مشترك انشعاب گرفتهاند و شكوفههاي زيبايشان به اين سرزمين تنوع فرهنگي كم نظيري دادهاند. همانطور كه در سراسر سرزمين مادري با اقليمهاي گوناگون روبهرو ميشويم و از سرماي اردبيل با يكي، دو ساعت پرواز به گرماي چابهار ميرسيم، به همين طريق با صورتهاي فرهنگي متنوعي مواجه هستيم. مجموعه اين ميراث و ثروت گرانقدر همان است كه ما به آن مفتخريم: فرهنگ ايران. مجموعهاي رنگارنگ از ادبيات، شعر و موسيقي و خوراك و پوشاك و گويش و زبان و سنتها و اعتقادات.
در حوزه موسيقي و خوراك اين تنوع و تفاوت به خوبي به چشم ميآيند. با طي مسيري چند كيلومتري، ممكن است نوع سازها، مقامهاي موسيقي، شيوه آوازخواني و نغمهها و قالبها به كلي با يكديگر متفاوت باشند. در خوراك نيز چنين است. از انواع محدود نان كه در شهرهاي بزرگ پخته ميشوند در گذريد. جمعيت شهرنشين ما اغلب همان سنگك و لواش و تافتون و بربري بر سر سفره ميبرند، اما در بسياري از مناطق ايران، به ويژه در روستاها تنوع نان اعجابآور است. در مورد گونههاي ديگر خوراك همچنين است. انواع آشها، پلوها و خورشها، قدم به قدم تفاوت دارند. حتي قورمهسبزي كه امروز غذاي محبوب اغلب ايرانيان است در هر ناحيهاي بر اساس سنت خوراك و مواد و سليقه همان مردم پخته ميشود.
در موسيقي ما با چنين گنجينه بينظيري مواجه هستيم. گنجينه آهنگهاي اقوام از گذشتههاي دور در قالب مجموعهاي از نغمهها به صورت رديف موسيقي ملي ايران درآمده و امروز در سراسر ايران نواخته ميشود. گذشته از آن موسيقي مقامي به مثابه والد موسيقي سنتي ايران، در هر ناحيهاي مجموعهاي متنوع از ترانهها و تصنيفها و آوازها و آهنگها را تشكيل ميدهد. اين گنج عظيم كم نظير البته مورد غفلت هم قرار گرفته و اگر تلاش عاشقانه موسيقيدانان اقوام مختلف ايراني نبود، شايد اين موسيقي در هجوم فرهنگ بيگانه از بين رفته بود.
شنوندگان معمول موسيقي، عامه مردم كه كار و حرفه موسيقايي يا علاقه به جستوجو درباره موسيقيهاي محلي و قومي ايراني ندارند شايد نميدانستند كه ما صاحب چه ثروت عظيم و چه باغ رنگارنگي از نغمههاي دلكش هستيم. موسيقيداناني مانند خانواده مكرم كامكارها، استاد حاج قربان سليماني، استاد شيرمحمد اسپندار و دهها نفر ديگر به معرفي موسيقي قوم و ناحيه خود پرداختند و گوش مردم را به اين آهنگهاي آسماني آشنا كردند. اما از سال ۱۳۷۶، عدهاي از موسيقيدانان جوان و جستوجوگر آن دوره - كه اكنون به ميانسالي رسيدهاند - به ابتكار سيامك سپهري گرد هم آمدند و به اين صورت گروه رستاك تشكيل شد. اين گروه با تحقيق ميداني و مصاحبت با استادان موسيقي هر ناحيه نغمات محلي و بومي را جمعآوري كرده، با تنظيم و اجرايي دلپذير و رنگارنگ به مردم عرضه كردند. بسياري از مردم ايران بعد از شنيدن آهنگهاي رستاك با موسيقي نواحي كشور خود آشنا شدند. جز تجربه خانواده مكرم كامكار، تجربه موفق ديگري در عرضه موسيقي اقوام ايراني وجود نداشت و اين عرصه بيشتر مورد توجه پژوهشگران فرهنگ و هنر و موسيقي بود. كار رستاك در آوردن موسيقي نواحي به خانههاي همه مردم ايران و معرفي استادان هر ناحيه، كاري سترگ و عظيم است. اين پروژه حتي در تقويت روح ايرانخواهي و همبستگي ملي تاثير داشته. مردم ايران با شنيدن اين نغمهها به عظمت و قدمت تاريخ و فرهنگ مشترك ملي و اهميت آن بيشتر واقف ميشوند.
از سوي ديگر، اجراهاي شادمانه و هنرمندانه و پر از رنگ و رايحه ايراني، در زمانهاي كه شادي و احترام به مخاطب عنصر گمشده محصولات فرهنگي و هنري ماست، پديدهاي بسيار بسيار ارزشمند است. روشن است كه گروه رستاك در ارايه آثارش با دقت و وسواس عمل ميكند. تنظيم هنرمندانه و امروزي موسيقي كه مبتني بر زيباييشناسي ايراني است، كيفيت ضبط و ساخت هنرمندانه و جذاب ويديوها، بين آثار منتشر شده چند دهه اخير موسيقي ايران مثال زدني هستند. آنها بيادعا و سر و صدا چندين سال است كه شادي پاك و لطيفي را به خانههاي مردم ايران ميآورند، موسيقي و فرهنگ ملي ايران را در سراسر جهان با برگزاري كنسرتها و شركت در فستيوالها اشاعه ميدهند و ضمنا از حواشي و اداهاي روشنفكري به دور ايستادهاند.