ادامه از صفحه اول
ايران و قطعنامه شكستخورده
مهمترين بخش از عملكرد بازيگران شوراي امنيت در برخورد با قطعنامه امريكا، آراي مخالف و به اعتباري وتوي مسكو و پكن، دو عضو دايم شوراي امنيت با اين قطعنامه بود كه ميتواند در صورت تداوم در اين مسير پر تلاطم، نقش و جايگاه با اهميتي را در آينده آن ايفا كند.
امريكا و وزير خارجه سرشكستهاش در يك اقدام نمادين و به بهانه شركت در مراسم تحليف رياستجمهوري با سفر به دومينيكن به قدرداني و تمجيد از تنها كشوري كه با قطعنامه امريكا همراهي كرده بود، مبادرت كردند. با هر نگاه و عينكي كه به ماجراي تلاشهاي امريكايي ترامپ براي ممانعت از پايان يافتن تحريم تسليحاتي جمهوري اسلامي ايران در پرتو برجام و ترتيباتي كه براي طرح قطعنامه در شوراي امنيت فراهم شده، نگاه كنيم، توفيقي است بيبديل براي وجهه بينالمللي كشور در چيدمان آراي شوراي امنيت سازمان ملل متحد در قبال موضوعي بسيار مهم و حياتي در نمايشي خلاف همه روندهاي تحميلي بر افكار عمومي جهان كه همانا منزويسازي جمهوري اسلامي ايران بوده است، بروز كرد.
برخي روايتهاي رسانهاي كه ناشي از نوع عكسالعمل بازيگران صحنه تقابل امريكا و ايران بوده بر اين فرض و ادعاي اثبات نشده متكي است كه ماجراي تلاشهاي امريكا و عدم توفيق آن در شوراي امنيت همگي طراحي شده و جلوه بيروني و آشكار سناريويي است كه پشت پرده آن حكايت از داستانهاي ديگري دارد.
اگرچه نگارنده درصدد رد و اثبات هيچكدام از اين فرضيات كه متعدد هم هستند، نبوده و حتي اظهارات روز گذشته آقاي جبران باسيل، وزير خارجه پيشين داماد ميشل عون رييسجمهور لبنان و رييس حزب «جريان ميهنپرستي آزاد» و همراه اصلي حزبالله لبنان در روندهاي جاري سياسي اين كشور كه گفته است «توافقي بين ايران و امريكا در جريان بوده و اين توافق و عاديسازي مناسبات، طراحي يك خاورميانه جديد را تصوير ميكند» را تنها به عنوان يكي از ملاحظات موجود در فضاي پر ابهام فعلي قلمداد ميكند همچنان در انتظار ورود صحنهگردانان اصلي اوضاع جاري و روشنگري آنها در خصوص شايعات بيپايان در اين زمينه خواهد ماند.
اما آنچه به نظر ميرسد ضرورت تام و قويتر از هر اقدامي براي ديپلماسي كشور محسوب ميشود، دقت و توجه به روند است كه ايستگاه كليدي آن در روز پاياني تحريم تسليحاتي جمهوري اسلامي ايران و نقشآفريني مجدد اعضاي شوراي امنيت فعلي است كه تا اينجاي كار هم حق بزرگي در سيلي خوردن ترامپ در شوراي امنيت به عهده داشتهاند.
اينكه چگونه بايد اين اقدام 13 مخالف امريكا در شوراي امنيت را كه همگي از يك وزن و جايگاه مساوي هم برخوردار نيستند پاسخ داد، ديپلماسي كشور تشخيص و عملياتي خواهد كرد اما ترديدي نيست كه تاخير در اقدام نميتواند آرامش روند فعلي در تامين اهداف علني كشور را در جلوگيري از اقدامات امريكا محقق كند به ويژه آنكه ابتكار پوتين، رييسجمهور روسيه براي برپايي اجلاس سران كشورهاي عضو دايم شوراي امنيت به علاوه آلمان و جمهوري اسلامي ايران نيز با رويكرد موافق فرانسه و بدخلقيهاي هميشگي امريكا روبهرو شده و شايسته توجه و محاسبه سود و زيان براي اعلام نظر در مورد آن نيز هست.
مي وحدت ايرانيان كجاست؟
چرا در ايران به گورخوابها نميرسند و خواهان مقطوعالنسل كردن آنها هستند ولي بودجه مملكت خرج عياشي و واردات و زندگي لوكس عدهاي نزديك به مراكز قدرت شود؟ چرا در سيستان كودك تشنه را تمساح ميخورد و در كوير؛ فلان آقازاده با آب كانالكشي از زاگرس، آكواريوم ميزند؟
ما بايد فكري براي دوره از سر پريدن مي وحدت ميكرديم. بايد اگر نميتوانستيم؛ فقر را ريشهكن كنيم لااقل ميخ تبعيض را در چشم مردم نميكرديم.
مي ايدئولوژي از بسياري سرها به خاطر اين ميخ در چشم، پريده و سر در خمار آورده.
كدام مي وحدت است كه دوباره ايران را حداقل به حقوق مصرح در قانون اساسي برساند؟ چه كسي ساقي لب تشنگان است؟ كدام گروه و كدام شبه قهرمان و كدام مدير عالي است كه بر غلظت مي وحدت بيفزايد و مستي زندگي پرشور را بچشاند؟
كسي كه بتواند و توانايي و تقواي عمل را داشته باشد. اگر چنين گروه و دسته و نفري هست، آيا به اين نتيجه رسيده كه غلظت اين مي 40 ساله به رقت رسيده و ايران نيازمند مي وحدت دوباره است. كدام نظريه ميتواند توافقي بين حكومت؛ مردم؛ نخبگان را به مي وحدت برساند؟ كدام مي ميتواند ما را «انسان همسان در حقوق» كند و دست بيگانه و بيگانهپرست را به غيرت پس بزند؟ دست اوباش مست از خمرههاي پنهان را كوتاه كند و ريزهخواران نهان را بگويد، دست نگه دارند. اگر جمعيت اكثريت به وضع توزيع ثروت و قدرت و منزلت و جايگاه معترضند و نه مفاهيم و نه مصاديق فعلي و امتحان پس داده گذشته را اميدآفرين نميدانند، ما چه واكنشي بعد از انكار داريم؟ نقشه عملي ما براي كشيدن ميخ از چشم مردم و حقوق شهروند يكسان و درجه يك انساني كي بر اين سرزمين پهن ميشود؟
اگر امروز جناحها به اين نتيجه رسيده باشند كه راهي جز فراق و جدايي ندارند و ايدئولوژي فقط تبليغات و توجيهكننده وضع موجود براي حاكم كردن گروهي نالايق بر گروهي لايق است، شيشه مي شكسته است.
اگر نه كه همه بر سر توافقي جديد؛ عقل خودخواه منفعتطلب گروهگرا را كنار بگذارند و براي تبعيضها؛ ايدئولوژي نتراشند و به اصلاح دنياي مردم همكيش بپردازند. آن شيشههاي پنهان براي برداشتن مي مردم را بشكنند. خودخواهي را كنار نهند و اراده به وحدتي كنند كه همه از جمله فرزندان و نسل آينده همه مردم منتفع باشند و گرنه در غياب مي وحدت، دشنام و دشنه بر عاقبت اين جمعيت حكم خواهد راند.