به مناسبت نمايش مجموعهاي متنوع از هنرمندان معاصر تجسمي
در پرديس فرهنگي مهرسان
كوچكهاي بزرگ
فاروق مظلومي
چقدر شيدايي ميخواهد كه در اقتصاد تحريمزده و رانتي و صدالبته كرونايي در يك بعدازظهر تابستان براي بازديد يا احيانا خريد آثار هنري از هنرمندان جوان به گالري مهرسان بروي؟
«٩٩×٩٩» عنوان نمايشگاهي است كه از 27 تير ماه تا 27 مرداد ماه در پرديس فرهنگي مهرسان برقرار بود و ١٩٩ اثر از ٩٩ هنرمند معاصر با انتخاب ساناز آريانفر كيوريتور نمايشگاه روي ديوارهاي گالري با مخاطبان هنرهاي تجسمي در تعامل بودند. اين نمايشگاه آثارى با ابعاد كوچك را شامل مي شود و به منظور رعايت پروتكلهاي بهداشتي مراسم افتتاحيه و اختتاميه برگزار نشد. آريانفر به عنوان كيوريتور در مورد اين نمايشگاه ميگويد:«رويداد 99×99 پس از توقف و رخوتي كه در دوران كرونا دامنگير فعاليتهاي فرهنگي و هنري بود، شكل گرفت. در ايام كرونايي كه بيشتر هنرمندان قلم به بومهاي كوچك ميزدند به فكر برگزاري نمايشگاهي با رويكرد تابلوهاي كوچك افتاديم. اين نمايشگاه اولين نمايشگاه سال 1399 پرديس فرهنگي و هنري مهرسان بود.
در اين نمايشگاه كه آثاري از پيشكسوتان تاثيرگذار تا چهرههاي جوان جريانساز ديده ميشد به عبارتي اولين فروش سالانه آثار هنري مهرسان اتفاق افتاد. اين رويداد نمايشگاهي در نظر داشت تا بعد از اين دوره توقف كرونايي بتواند علاوه بر مرور آثار هنرمندان در فروش آثار هنرمندان اقدامي جدي انجام دهد و با اين رويكرد در نظر داشتيم، بتوانيم آثاري با ابعاد كوچكتر براي نمايش جمعآوري كنيم. در اين نمايشگاه از 99 هنرمند 199 اثر به نمايش در آمد.»
در نمايشگاه 99×99 آنچه مهم بود، تعامل كيوريتور با هنرمندان جوان و هنرمنداني از شهرهاي مختلف ايران است كه آثارشان در اين نمايشگاه اتفاقا از آثار بارز و خوب است. با توجه به تعداد كثير هنرمندان و تفاوت آثار مجبور به گزينش 3 هنرمند بوديم كه تحليلي كوتاه روي آثارشان داشته باشيم.
در 3 اثر آتش شاهكرمي، هندسهاي ملموس وجود دارد كه با كادر مربع و هندسه دقيق، نوعي از اطلاق و قطعيت را القا ميكند كه با آثار ديگر اين هنرمند مثل فيگورهايي ژستورال از دست به خصوص مجموعه استخوانها كه در گالري ويستا به نمايش گذاشته شد، تفاوت دارد. هندسه مطلق كمپوزيسيون با ديد فريب بودن رنگها در تضاد بوده و از اين نظر به تشكيل يك فضاي پارادوكسيكال و دايناميك كمك ميكند و همين تضاد موتور محرك اثر و موجب پويايي آن ميشود. اين آثار با تكنيك كلاژ، كار شدهاند و حضور هنرمند از ابتدا تا پايان كار در آنها محسوس است پس اگرچه محصول يك شكل انتزاعي است اما با عمل انتزاعي توليد نشدهاند. در آثار شاهكرمي انتخاب رنگ و فرمها براي كلاژ از يك زيباييشناسي جسورانه و مدرن خبر ميدهد. اين هنرمند ميتواند با مراقبت از جريان ذهنياش كه به والايي بيشتر از زيبايي اهميت ميدهد، عرصهاي در هنر تجسمي داشته باشد. پاشنه آشيل اين آثار اندازه آنهاست، اين ابعاد به اين كمپوزيسيون محدوديتگريز اجازه بروز و گسترش نميدهد.
ناهيد برادران با دو اثر با بستر كاغذ و تكنيك قلم فلزي و مركب و ماژيك در اين نمايشگاه شركت كرده بود. فضاي سوررئال حاكم بر اين كارها آنچنان اصيل و قوي است كه بيننده را از فضاي گالري ميربايد. برادران در تركيب اين آثار چيدمان سوررئال با تصاوير انجام نداده است بلكه سوررئال انديشيده است. اما همراه كردن تصاوير با متن آثارش را به تصويرسازي تقليل داده و به فضاي روايتي نزديك كرده است. از طرفي كوچك بودن ابعاد آثار هم از قدرتشان كاسته است وگرنه اين تصاوير سوررئال ميتوانستند هر مخاطبي را تحت تسلط خود بگيرند .
آثار منصوره اصلمرز در نمايشگاه گالري مهرسان نماينده كارهايي آكادميك هستند و مربوط به يك جريان كلي در هنر ميشوند. از اينرو نميتوانند، نماينده واقعي اين هنرمند باشند. قطعا اين هنرمند آثار شخصيتر دارد اما در ارايه اين آثار موفق است. ابعاد كوچك صدمهاي به اين آثار نميزند چون مخاطب بارها الگوي اين مناظر را در طبيعت با اندازه واقعي ديده است. قابهاي سفيد خنثي به بيطرفي قاب در اثر هنري تاكيد كرده و در نقاشيهاي خانم اصلمرز فقط به عنوان جداكننده اثر از محيط عمل كردهاند.