درباره نويسندهاي كه هرگز نميميرد
آرتور ميلرم آرزوست
احسان زيورعالم
در فاصله 1936 تا 2004، آرتور ميلر نمايشنامهنويس شهير امريكايي به طور پيوسته يك اقدام مشترك داشت؛ واكنش نسبت به وضعيت موجود. مدام در جامعه چه از سوي خواص دولتي و حكومتي و چه از دل جامعه عمومي ميشنويم كه ما نيازمند نويسنده متعهديم. بيگمان نمونه متأخر چنين تصوري از نويسنده متعهد را ميتوان در شمايل آرتور ميلر يافت. نويسندهاي كه با تعهد به جامعه زيستي خود، به آنچه رخ ميداد واكنش نشان ميداد. واكنشهايي نه از سر احساس كه برآمده از نوعي خردگرايي رئاليستي بود. آدمهاي نمايشهايش نه سلحشوران ربالنوعزاده بودند و نه فرومايگان باري به هر جهت. آدمهاي او مردماني بودند واقعي و همزيستانش در امريكاي آن روزگار.
اين روزها كه وضعيت اجتماعي تمام عالم خاكي بههم ريخته و ناهمگون است، اين پرسش مدام بر ما غلبه ميكند واكنش نمايشنامهنويس امروزي به وضع موجود چه خواهد بود؟ شايد پاسخ بسيار دشوار و گنگ باشد؛ اما براي طرفداران آرتور ميلر روشن بود او چه ميكرد. تكليفش با وضع موجود روشن بود. او چندان توان ديدن نئوليبراليستها را نداشت، همان طور كه در «مرگ فروشنده» عليه آنان اقامه دعوا ميكند. ويلي لومان نمايشنامه او، مردي بود از طبقه متوسط كه در بمباران دادهها و هيجانات حاكميت سرمايهدار، ميخواهد زندگي آرامي داشته باشد؛ اما وضعيت براي او بغرنج و بغرنجتر ميشود. نتيجه تمام آن ديالوگها و كشمكشها با پسرها و كارفرماها يك چيز است؛ از ابزار نئوليبراليستها بهره ببر تا از قيود فكري آزاد شوي. لومان جانش را به شركت بيمه ميفروشد تا روح خانوادهاش در آرامش سپري كنند. بيمه عمر ابزار دردناكي است كه حاكميت ليبرال به او اعطا كرده بود و لومان از يك وضعيت بالقوه، آن را به شرايط بالفعل تبديل ميكند؛ اما به چه قيمتي؟! اين روزها جاي خالي امثال ميلر بيش از پيش حس ميشود. در ايران، سرمايهداري در قالب بورس، بيتكوين، بهره بانكي، ماينينگ و زمين و طلا خودنمايي ميكند و نتيجه همه آنها توليد انبوهي از ويلي لومانهاي بالقوه در جامعه است. آدمهايي كه هر آن ممكن است در برابر رخدادهاي پيشناپذير برايشان - اما پيشبينيپذير براي دولتمردانشان - جانشان را بفروشند تا روح خانوادهاشان در امان بماند. اين روزها قلمي در اين راستا نميچرخد و چيزي نمينگارد. با آنكه مدام بر طبل حمايت از آثاري چنين زده ميشود؛ اما گويي نويسندگان اين روزگار خود ويلي لومانهايي شدهاند كه فقط ميتوانند جانشان را بفروشند و تمام. به هر سويي كه مينگري اثري از واكنش به وضع موجود نمييابي. سكوتي فراگير بر تئاتر ايران احاطه يافته است. هر چند جوانترها كماكان با دل و جرات پيش ميروند اما هنوز برايشان زود است آرتور ميلر شوند. فاصله «مرگ فروشنده» با اولين اثر تئاتري ميلر 13 سال است و چنين انتظاري نه از تازه فارغالتحصيلان كه از استخوان خردكردهها ميرود. واكنشهاي نويسندگان امروز در تاريخ ثبت خواهد شد، حال اين ثبت ميتواند جذاب و همواره قابلدفاع چون آرتور ميلر باشد و ميتواند مشمول مذمت و فراموشي همچون خيلي از نويسندگان درگذشته.