حسين (ع)، راه اصلاح
علي صارميان
آزاده جاودان را كشتند. بعدها، بارها مزار اباعبدالله را با خاك يكسان كردند؛ بر مزار شهدا خيش راندند و گندم كاشتند. يك انقلابي چون زينب(س) سر حسين(ع) را پس داد كه ما چيزي كه در راه خدا داديم، پس نميگيريم. ائمه هدي يك فكر پيشرو در سياست و اخلاق و علم بودند و ما در اعتراض به سلاطين جور؛ به آنها كه خداي يكتا را برتر از تفرعن خاقان و سلاطين و شاهان ميدانستيم؛ زيور دست زنان خود را به گنبدسازي ايشان نثار كرديم. يك اعتراض انقلابي در مناسك كه شاه كشور، كفش از پاي بركند و به پابوس آيد.
گرچه ما روح آن پيام؛ آن شعائر؛ آن راهي كه عليه ظلم است حتي اگر جبار در ميان خود ببيند، آن اقتدا بر ره حسين در زيارات را گرفتيم و آهن و طلا را جايگزين كرديم. حسين جايگزين خدا نيست. او رهروي راه حقيقت مطلق است. در همه زيارتنامهها لاالهالاالله است، شهادت بر بندگي ائمه است و خلوص در برابر شرك؛ هر چند ما شركي خفي را به آنان نسبت ميدهيم تا پيام برافتد و آهن ضريح بماند اما راه حسين، سرنوشت عاشقانه انسان تنها در راهي است كه درست است كه هيچ كس را به جاي خدا نگذاريم. بقاع متبركه به واسطه خلوص و سبكي دلها محل توجه حقاند، محل شفا. محل باز شدن گرهها و معجزه ديگري از اين مرد آزاده كه به كينه كشته شد و محل عاطفهها گرديد؛ اگر آزادگي حسين درك شود، ديگر نفرت و دشنام نميدهيم؛ حسين(ع) محيت خالص دل مجروحي است كه امت جدش او را به مسلخ بردند ولي در دعايش هنوز دست بلند كردن براي هدايتهاست. انّ اجْود النّاسِ منْ اعْطي منْ لا يرْجُوهُ»؛ بخشندهترين مردم كسي است كه به آنكه اميد ندارد و درخواست ياري نكرده، كمك كند و ببخشد و حسين(ع) خود مظهر اين حرف است آن هم 14 قرن پس از پاره پاره شدن تنش. راه حسين(ع) چندان آسان نيست. آزادگي و گذشتن از حق خويش و تفكر ميخواهد. عقدهها را ريختن و عقيده را به مروت تجهيز كردن ميخواهد. بنا بر نگاه حسين(ع) اگر مسلمان نيستيد، ميتوانيد آزاده باشيد. يعني آزادگي مقدمه مسلماني است. داعش و بوكوحرام چگونه ميتوانند تمام اعتقادات حضرت رسول را زير پا بگذارند و بعد در پرچمشان نام نبي را تصوير كنند. نه تنها اهل كارزار كه حكومتها هم ملتزم به همين هستند. آزادگي و آزاديخواهي و نطق رساي مردم و حريت، گذشت، بخشش، انصاف و مبارزه با تبعيض، آنچنان كه گويي در راه شهيد آزادگان قدم ميزند. اين آخرين كه مبارزه با تبعيض باشد، شرط مسلماني ميهمان كربلاست. نگاه حسين(ع) به تبعيض چيست؟ چرا او، موسيوار در برابر حاكميت قوي ايستاد؟ چون اسلام او، دين ضد قبيلهگرايي و تبعيض بود. چون دوباره بتهاي زنده به نام خليفه پيامبر، جاي بتها را گرفته بودند. حسين(ع) گفت، اصلاح دين جدم را خواستارم. اصلاح يعني تو اصل حركت پيامبر را قبول داري. شعارها و ارزشهايش. اما با آنچه به سوءاستفاده و بهرهگيري از موقعيت پيامبر ايجاد شده و همان ارزشهاي قبيلگي با شدت بيشتر توسط خليفه بازسازي شده است، پرچم اصلاح را برداري و نصيحت كني. حسين(ع) براي اصلاح، صدايش را بلند كرد ولي مخالفت با خليفه و روش او موجب فتواي قتلش شد. آيا حسين از اسلام بيزار شد؟ نه. حسين اصلاح ميخواست نه براندازي دين و انقلاب محمد. هر چند به نظر بقيه، اصلاح در چنان زمانهاي محال بود و بايد كل دين محمد(ص) را كنار ميگذاشت. حسين(ع) انسان بود، عطوفت داشت، خانواده و كودك. برخلاف سخن برخي جاعلين هرگز بر خانوادهاي حمله نكرد. در ميانه راه در كنار عطوفت بر خانواده و ترس قتلعام خويشانش به خود دلداري ميداد كه« قال كلا إِن معِي ربِّي سيهْدِينِ». اين سخن موسي در قرآن را ميخواند كه به آنان گفت: چنين نيست، قطعا پروردگارم با من است و مرا هدايت خواهد كرد. از اين نگاه، انگيزه و راه حسين(ع) براي طغيان نيست. براي اصلاح است و جنگ بر او تحميل ميشود. او نتوانست حكومتي را اصلاح كند اما راهي را پاكيزه كرد. او در ميان تاريخ، آزاده جاوداني است كه با تن صد چاك پيروز شد.