فياض زاهد، تحليلگر سياسي اصلاحطلب:
هيچ دورنماي روشني براي رفع حصر
و گشايشهاي سياسي- مدني متصور نيست
از ابتداي دولت يازدهم و پيروزي آقاي روحاني در انتخابات 92 كه با حمايت اصلاحطلبان رقم خورد، بحث از لزوم رفع شكافهاي سياسي و اجتماعي به عنوان مطالبه جدي حاميان دولت مطرح بود و در ادامه تعابيري چون «آشتي ملي»، «گفتوگوي ملي» و... براي حل آنچه افزايش بياعتمادي عمومي و كاهش و ترميم شكافهاي سياسي- مدني مطرح شده است. اخيرا هم از تعبير ناكامي آقاي روحاني در تشكيل دولت «مصالحه ملي» به عنوان مهمترين ماموريتش شنيديم. به نظر شما اساسا علت اين تاكيد حاميان دولت چه بوده و دليل ناكامي دولت در تحقق اين مطالبات را چطور ارزيابي ميكنيد؟
يكي از شعارهاي آقاي روحاني در تمامي گردهمايي انتخاباتي سال 92 در سراسر كشور، بحث رفع حصر بود و حاميان ايشان كه به لحاظ تشكيلاتي، ايدئولوژي، رهبري سياسي و همچنين ويژگيها و وضعيت گروههاي حامي در طيف اصلاحات قرار ميگيرند، همواره و بهخصوص در هر دو بزنگاه انتخاباتي 92 و 96 اين مطالبه را پيش كشيده و به اين اميد در مسير حمايت از كانديداتوري آقاي روحاني وارد شدند كه ايشان بتواند مشكلات دولت احمدينژاد را حل كند، صحنه بينالمللي را به سوي كاهش تنش سوق دهد و البته فضاي داخلي را در موضوعاتي چون مسائل حقوق بشري، آزاديهاي سياسي- مدني، فعاليت و كنشگري احزاب سياسي، وضعيت دانشگاهها و دانشجويان، اوضاع زنان و گروههاي مختلف اجتماعي و به طور كلي تقويت جامعه مدني و نهادهاي وابسته به آن مديريت كند. در اين بين هم البته به صورت نمادين بر بحث حل مساله آقاي ميرحسين موسوي و همسرشان خانم زهرا رهنورد و همچنين آقاي مهدي كروبي تاكيد شد. اما به نظر ميرسد رييسجمهوري اگر چه در ابتداي مسير تلاشهايي داشت و بهخصوص در سطح سخنراني و شعارهايي كه در دانشگاهها و ديگر ميتينگهاي انتخاباتي و غيرانتخاباتي مطرح ميكرد، بر اين نكته تاكيد داشت اما در عرصه عمل موفق نبود.
و بهنظر شما علت اين ناكامي چه بود؟
واقعيت اين است كه شخصا آنقدر بدبين نيستم اما برخي ظاهرا اصلاحطلبان امروز ديگر به اين باور رسيدهاند كه آقاي روحاني اساسا نميخواست با بخشي از حاكميت درگير شود و عامدانه از پيگيري اين مسائل سر باز زد. تحليل اين طيف بدبين از اين قرار است كه اگر آقاي روحاني تلاش ميكرد بهواقع ميانجي اصلاحطلبان و حاكميت باشد، جايگاه خود را در خطر ميديد و به باور اين دوستان، افزايش آزادي فعاليت سياسي و مشخصا رفع حصر حتي كاركرد خود دولت را هم مخدوش كرده و با ورود دوباره اصلاحطلبان به عرصه، جايگاه دولتيها در فضاي سياسي كشور تضعيف ميشد چرا كه بنابر اين تحليل، روحاني خود را در مقام محلل ميديد و طبيعتا در صورت نزديكي اصلاحطلبان و حاكميت، نقشش كمرنگ ميشد. اما شخصا آنقدر بدبين نيستم و بيشتر به اين باورم كه آقاي روحاني از آنجا كه تلاش دارد آينده سياسي خود را به نوعي تضمين كند، از آنجا كه سرنوشت سياسي آقايان هاشمي، خاتمي و حتي احمدينژاد را ديده، تصميم گرفته كه دست به عصاتر حركت كند. حال آنكه پيگيري بحث رفع حصر نياز به رويارويي جديتر با بخشهايي از حاكميت و پرداختن هزينه سياسي جدي بود.
با تمامي اين اوضاع، در شرايط كنوني طرح پيشنهاد دولت «مصالحه ملي» را چطور ميبينيد؟
اخيرا چنانچه اشاره كرديد، همزمان با آغاز سال پاياني كار دولت، آقاي روحاني در يك نشست رسانهاي با مديران مسوول بعضي رسانهها حاضر شده و آقاي حضرتي هم اين پيشنهاد را مطرح كرده است. به نظرم، طرح اين موضوع كاهش تنش، آشتي ملي يا هر نامي كه بر آن بگذاريم در شرايطي كه كشور در آستانه بازگشت تحريمها قرار دارد، كاهش سطح اعتماد عمومي تشديد شده و به افزايش مشكلات اجتماعي انجاميده، كشور و جامعه در شرايط سختي قرار دارد و اگر اقدامي نشود هر لحظه بيشتر به نقطه ابربحران نزديك ميشويم. حال آنكه عبور از اين اوضاع، بدون آنكه جلوي دشمنان خارجي زانو بزنيم، طبيعتا نيازمند اتحاد ملي و انسجام داخلي و البته استفاده از تمامي ظرفيتهاست و بنابراين به نظر ميرسد حل اين موضوع همچنان محل بحث است و هنوز هم ضرورت دارد. به هر حال اگر ترامپ راي بياورد، بعيد نيست بهسمت تغييرات بنيادي در ايران حركت كنند و ما داخل كشور لازم است كمربندها را سفتتر ببنديم و حاكميت هم بايد با اعلام عفو عمومي زندانيان سياسي و تغيير روش با امثال نسرين ستودهها و نرگس محمديها و ديگران، پالسهاي مثبتي صادر كند. معتقدم اين رفتار از جانب حاكميت هيچ تزاحمي با اقتدار كشور ندارد و نظام ميتواند همان طور كه اخيرا شاهد بوديم قوه قضاييه در قبال حكم اعدام 3 جوان متهم آبانماه 98 نگاهي منعطف پيش گرفت با رويكردي متفاوت زمينه ترميم اعتماد عمومي را فراهم كند.
شما به «رفع حصر» به عنوان يكي از مصاديق تحقق ماموريت دولت روحاني اشاره كرديد. حال آنكه برخي ناظران معتقدند با توجه به حساسيتهاي بحث حصر، بهتر بود روحاني به جاي پيگيري اين مساله، سراغ مسائل ديگر در حوزه آزاديهاي سياسي- مدني برود و اين اولويت دادن به حصر خطاي تاكتيكي دولت بوده؛ نظرتان در اين باره چيست؟
آقاي روحاني در دوره اول رياستجمهوري عمده تمركز خود را بر بحث برجام معطوف كرد و البته كارنامهاي درخشان از خود باقي گذاشت. منصفانه باورم اين است كه روحاني تمايل به ورود به پروژه برجام دو و سه در راستاي كاهش تنش و حل مشكلات داخلي هم داشت اما وقتي با هسته سخت قدرت مواجه شد، ديد كه چنين تواني ندارد. از طرفي در جريان انتخاب اعضاي كابينه وقتي پس از چندين مشورت ناكام، افرادي خنثي به مجلس معرفي شدند، مشكل دوچندان شد. به ياد داريم همان ماهها و سالهاي نخست دولت يازدهم جايي گفته بودم اين دولت، بيشناسنامهترين دولت تاريخ جمهوري اسلامي بوده كه ظاهرا دوستان در دولت ناراحت شده بودند. اما بحثم عدم گرايش روشن سياسي و جناحي اعضاي دولت بوده و اين يك واقعيت است كه وقتي مديراني به كار گرفته شوند كه تعلق خاطر سياسي ندارند، طبيعتا حاضر به پرداخت هزينه براي تحقق مطالبات هم نميشوند. وقتي آقاي سعيد ليلاز همان روزهاي اول از ژنرالهاي جمعه و شنبه مينوشت به اين وضع كنوني اشاره داشت.
با تمامي اين اوصاف اما هنوز يك سال تا پايان كار اين دولت باقي است. آيا اميدي به تحقق اين مطالبات بر زمين مانده، هست؟
بهواقع هيچ دورنماي مثبتي براي حل مساله حصر يا افزايش سطح قدرت نهادهاي مدني قائل نيستم. چرا كه حتي اگر دولت هم بخواهد، امروز مجلسي روي كار آمده و نهتنها تمايلي به اين اهداف ندارد، بلكه يكسر مخالف آن است و نخواهد گذاشت اين اهداف به سرانجام برسد.