تاريخ ساكت ايران
حتي از مرتبه قدسياش:
غازان خان ايلخان مغول در چهارم شعبان 694 هجري قمري در لار «دماوند» به دست شيخ صدرالدين غسل و مسلمان شد و پيش از آن در «بندهش» و در «تورات» از اين كوه كه امروز نيز همان جادو را و بلندا و سترگي را دارد، نام برده شده است: اما در همه اين اشعار و در همه اين شواهد تاريخي هرگز از «صاحب» و مالكي براي دماوند نام نبردهاند زيراكه نه رود گنگ مقدس براي هندوان، مالك دارد و نه كوه فوجي ژاپن، بلند تا سقف آسمان اما كوتاهتر از «دماوند جادويي»؛ اين «اوئي» كه علي ابن الكاتب به تكرار براي توصيف دماوند به كار ميبرد، گوياي اين است كه دماوند «موجودي» و نه جسمي سخت و بلند و چندين هزار ساله است و مضحكترين داعيه اين است كه كسي «او» را متعلق به خودش بداند: «او» يك ديرينه ايراني است كه غمها و شاديهاي ايران را همچون آن لهيب آتش در دل به ظاهر سردش پنهان كرده. او تاريخ ساكت ايران است و خدا كند هرگز گدازههاي از خشم نهفتهاش فوران نزند: خطابم به توست اي دماوند،
اي:
ديو سپيد پاي در بند
اي گنبد گيتي اي دماوند
ملكالشعرا بهار