دو ايده كه هوانوردي جهان را تغيير خواهد داد
سيد اسحق موسوي و محمد شفيعخاني| پس از دو جنگ جهاني اول و دوم و با ورود به هزاره سوم صنعت هوانوردي جهان توانست به شكوفاييهاي بيشتري از لحاظ تكنولوژي دست يابد و خود را به عنوان يك صنعت تاثيرگذار در جوامع بشري معرفي كند بهطوري كه مساله ايمني به عنوان فاكتور اصلي در پروازها را از پيش رو بردارد و به فكر ايدههاي خلاقانه جهت راحتي، رفاه و جذابيت بيشتر پروازها براي مسافران باشد. از اين رو مدتهاست كه دو تفكر پروازهاي مسافربري مافوق صوت و پروازهايي با سوخت پاك و بدون سوختهاي فسيلي صنعت هوايي جهان را تحت تاثير قرار داده است و شركتها و سرمايهگذاران بزرگي روي آن كار ميكنند تا هريك بتوانند بخش بزرگتري از آينده آسمان را از آن خود كنند.
يك ايده در راستاي تسهيل و سرعت بخشي به سفرها و ايده ديگر در راستاي صيانت و حفاظت از محيط زيست.
تفكر اول يعني پرواز هواپيماهاي مسافربري مافوق صوت به اواخر دهه ۱۹۵۰ ميلادي برميگردد. در اواخر دهه 1950 ميلادي ايالات متحده امريكا تقريبا بهطور كامل بازار حملونقل هوايي را در اختيار داشت، فرانسويها و انگليسيها ميكوشيدند با عرضه يك هواپيماي مافوق صوت در زمينه حملونقل هوايي براي خود جايگاه مناسبي به دست آورند كه ماه عسل اين تلاشها توليد هواپيماهايي مانند كنكورد و توپولوف ۱۴۴ بود. با اجراي پروژه هواپيماهاي مسافربري مافوق صوت زمان پرواز از اروپا به امريكا و بالعكس تنها به چند ساعت كاهش پيدا ميكرد به عبارت ديگر زمان سفرهاي هوايي ميان نقاط مختلف به بيش از نصف كاهش مييافت اما از مشكلات اصلي اين نوع هواپيماها در آن زمان ميتوان به صداي بسيار زيادي كه به سبب پرواز آنها توليد ميشد اشاره كرد. آلودگي صوتي اين هواپيماها به حدي بود كه در هواپيمايي مانند توپولوف ۱۴۴ مسافران براي گفتوگو بايد از قلم و كاغذ استفاده ميكردند. از مشكلات ديگر اين نوع هواپيماها ميتوان به داغ شدن بيش از اندازه موتورهاي آنها اشاره كرد كه همين امر باعث سانحههاي متعددي در اين نوع هواپيماها شد تا جايي كه در ۲۴ اكتبر سال ۲۰۰۳ ميلادي پرواز اين هواپيماها كاملا متوقف شد و مدلهاي توليد شده در اختيار موزههاي هوايي جهان قرار گرفت.
تفكر و ايده دوم يعني جايگزيني سوختهاي پاك به جاي سوختهاي فسيلي مرسوم در قالب هواپيماهاي الكتريكي (برقي)، هواپيماهايي با انرژي خورشيدي، استفاده از سوختهاي گياهي و..... طرفداران دوآتيشه خود را دارد.
امروزه با توجه به شرايط جهاني و در نظر داشتن اين نكته كه كمبود سوختهاي فسيلي در آينده امري محتمل و دردسرساز براي جهانيان، مخصوصا در حوزه حملونقل خواهد بود، اهميت تحقيق و سرمايهگذاري پيرامون سوختهاي پاك دوچندان خواهد شد. از طرفي ديگر سفرباهواپيماهاي داراي سوخت فسيلي معايب و مزاياي فراواني دارد كه هر فردي با توجه به شرايط خود آن را انتخاب ميكند اما اگر بخواهيم از ديدگاه يك دوستدار محيط زيست به اين مساله نگاه كنيم سوخت حاصل از پرواز هواپيما تاثيرات مخرب بيشتري نسبت به ساير وسايل نقليه به محيطزيست دارد. تحقيقات جامع نشان ميدهد كه بهرغم نوآوريها در بهرهوري هواپيما از جمله موتور هواپيما هنوز پس از گذشت دههها رشد انتشار گاز مونوكسيد كربن از سوي صنعت هوايي ادامه دارد. اين موضوع به اين دليل است كه انتشار گازهاي ناشي از صنعت هوايي نتوانسته از قواعد و ضوابط بينالمللي تبعيت كند.
حال زماني كه هواپيما به عنوان وسيله نقليه سريع به انتخاب اول انسانها در مسافرت تبديل ميشود بايد فارغ از آساني و راحتي اين مسافرتها اثرات زيستمحيطي آن بهطور جدي مورد توجه قرار گرفته و آسيبهايي كه اكثر آنها غيرقابل جبران هستند مدنظر باشد بهطوري كه همهساله در ايالات متحده امريكا ۴۵۰ نفر و در هندوستان ۱۶۴۰ نفر به دليل آلودگيهايي كه هواپيماها ايجاد ميكنند جان خود را از دست ميدهند و همه اين آمار نشاندهنده اهميت بالاي جايگزيني روشهايي براي سوختهاي فسيلي و عرضه سوختهاي پاك در صنعت هوايي جهان است. اما استفاده از سوختهاي پاك در قالبهاي مختلف مانند هواپيماهاي برقي به جاي سوختهاي فسيلي دشواريها و موانعي نيز دارد به عنوان مثال وزن باتري هواپيماهاي برقي كنوني دو برابر بيشتر از باك هواپيماهاي فسيلي است و وزن باتريهاي هواپيماهاي برقي در طول مسير پروازي تقريبا ثابت خواهد بود اما از ميزان وزن باك هواپيماهاي فسيلي به دليل كاهش ميزان سوخت مايع درون باك در طول مسير كاهش مييابد.
با توجه به همه موارد گفته شده از جمله مزايا و معايب هر دو ايده و به سبب سرمايهگذاري سرمايهداران و شركتهاي استارت آپي بزرگ روي هر دو پروژه ميتوان به يقين گفت در آيندهاي نهچندان دور هر دو پروژه با تكميل نواقص خود به آسمان باز خواهند گشت كه اين امر به سبب تفاوتهايي در كاراكتر پروازي و قدرت مانوري هواپيماهاي مختلف سبب جداسازي ترافيك هوايي با توجه به محدوديتهاي عملياتي هر هواپيما در دستور كار نهادهاي نظارتي بينالمللي قرار خواهد گرفت و با اجراي اين دو ايده در هوانوردي جهان ميتوان اميد داشت كه قيمت بليت هواپيماها، چه در رده تجاري و چه در رده هوانوردي عمومي در سراسر جهان كاهش يابد.