• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4739 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲۰ شهريور

مواجهه موزه و سينما

سارا كريمان

در دسته‌بندي رايج و شناخته شده از سوي عموم مردم، سينما با عنوان مشهور به هنر هفتم، در نظام تاريخ‌بندي هنرها جاي مي‌گيرد. پس از آن هر توليد فرهنگي يا خلاقانه جديدي كه با استفاده از تكنولوژي پديد مي‌آيد، خاضعانه در ادامه صف شمارش مي‌ايستند. 
شايد نتوان به يك اتفاق‌نظر در مورد جايگاه شمارشي هنرهايي مانند موسيقي، ادبيات، معماري يا ديگر رشته‌ها رسيد اما در سراسر جهان از سينما به عنوان هنر هفتم ياد مي‌شود. در فرآيند توليد يك اثر سينمايي از چند رشته يا تمامي شاخه‌هاي هنري ديگر بهره گرفته مي‌شود مثل ادبيات، موسيقي و هنرهاي تصويري زيرا سينما پرمخاطب‌ترين محصول فرهنگي است پس بايد از ظرفيت فرهنگي تمامي شاخه‌ها بهره ببرد تا همچنان اين جايگاه را حفظ كند. در مقابل اين هنر يا صنعت كم و بيش سعي كرده تا دين خود به ديگر رشته‌هاي هنري و هنرمندان آنها را ادا نمايد. اين بده‌بستان در موضوع يا متن يا ساختار اثر به تصوير كشيده مي‌شود. تعداد قابل‌توجهي از آثار سينمايي به موضوع موسيقي، نقاشي، معماري، ادبيات يا هنرمندان مهم اين عرصه‌ها تاكنون پرداخته‌اند و بسياري از اين آثار در حافظه فرهنگي جهان به ثبت رسيده‌اند. 
اصولا سينما به هر چيز مرتبط با انسان توجه مي‌كند و آن را دستمايه خلق آثار قرار مي‌دهد. اما در اينجا نكته‌اي تعجب‌برانگيز قرار دارد. قريب به دويست سال از شكل‌گيري ساختارهاي فرهنگي تحت عنوان موزه «با مفهوم جديد آن» مي‌گذرد؛ يعني قدمتي بيش از ظهور سينما. 
موزه‌ها نيز با تمام توان در پي استفاده چند‌گانه از ظرفيت‌هاي فرهنگي انسان بوده‌اند. آنها نيز در طراحي فضاي روايي خود از رشته‌هاي گوناگون هنري بهره مي‌برند. سعي در گردآوري جذاب‌ترين‌ها مي‌كنند و به اميد جلب مخاطب 
در پي خلاقيت هستند.
 نتيجه اينكه خود محصولي فرهنگي و هنري مي‌باشند. از نگاهي ديگر موزه‌ها بستر كرنش، خضوع و احترام در برابر آثار فرهنگي هستند. سينما نيز به عنوان يكي از دستاوردهاي مهم فرهنگي، موضوع موزه‌هاي گوناگون است. به عنوان مثال موزه‌هاي ملي سينما كه سعي در معرفي هنرمندان، توليدات، نوستالژي‌ها و دستاوردهاي سينماي كشور دارد يا موزه‌هاي موضوعي كه به صورت اخص به يكي از عناوين ذكر شده مي‌پردازد. همچنين موزه‌ها از تكنولوژي سينمايي يا بيان سينمايي در ساختار خود سود مي‌برند به‌خصوص در دوران جديد كه روايت جايگاه ويژه‌اي در موزه پيدا كرده و ركن اصلي موزه‌ها را مي‌سازد. از سويي ديگر گاهي يك موزه با دراختيار قرار دادن فضاي خود براي ساخت يك اثر يا يك رويداد يا جشن سينمايي بر شكوه اين مراسم مي‌افزايد مانند فرش قرمز موزه متروپوليتن يا نمونه‌هاي متعدد وطني. اما بسيار تعجب‌آور است كه نگاه سينما به موزه عمدتا از جنس كنش متقابل فرهنگي نيست. اگر موزه به عنوان موضوع يا لوكيشن يك اثر سينمايي تعيين شود، عموما موضوعي مناسب براي روايت داستان سرقت و دستبرد به اشياي باارزش تاريخي از مكاني با سيستم امنيتي معيوب و نگهباناني كه به سادگي فريب داده مي‌شوند يا دچار غفلت هستند. درنهايت تبهكاران توسط پليس دستگير مي‌شوند و مسوولان موزه با چشماني كه سرشار از برق شادي است اثر را به جاي خود بازمي‌گردانند. 
در بهترين حالت موزه بخشي از لوكيشن فيلم‌هاي تخيلي و ژانر اكشن است كه اصولا تصويري به‌غايت اشتباه از باستان‌شناسي و فعاليت‌هاي علمي را براي تماشاگر باسازي مي‌كند. باستان‌شناس در اين‌گونه فيلم‌ها بيشتر يك كارشناس و دلال آثار تاريخي است كه مثلا بايد اثري را به موزه تحويل دهد و در اين راه دچار مشكلات مي‌شود. اشيا واجساد باستاني جان مي‌گيرند و به شرارت مي‌پردازند و درنهايت با نابودي آنها بار ديگر صلح به جهان باز مي‌گردد. اينها بخش زيادي از محتواي آثار سينمايي است كه تاكنون با محوريت باستان‌شناسي و تاريخ ساخته شده است. بي‌جهت نيست اگر جامعه تا اين اندازه با موضوعات فرهنگي، تاريخي بيگانه بوده و اصولا دركي فراواقعي از موزه‌ها و آثار تاريخي دارند. 
ناگفته پيداست كه اين مساله در جهان امري رايج است و كمتر مي‌توان به اثري سينمايي برخورد كرد كه روايتي مبتني بر نقش و جايگاه واقعي موزه‌ها را بيان كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون