كودكان در معرض آزار
آيدا عليزاده
وقتي كلمه كودكآزاري را ميشنويم عموما چيزي كه به ذهن ميرسد آزار جسمي يا آزار جنسي كودك است در حالي كه كودكآزاري انواع مختلفي دارد.
اولين آنها همان آزار جسمي است و شامل كتك زدن و هر جور آزار جسمي ديگري كه بزرگتر به كودك وارد كند يا كودك را در معرض آن قرار دهد، ميشود. اگر كسي را ببينيم كه فرزند ما را كتك ميزند و مداخله نكنيم، كار سختي به كودك بسپريم، بخواهيم برادر يا خواهر خود را در حالي كه توانايي آن را ندارد بغل كند، چاقو از آشپزخانه بياورد، سوار وسيلههاي خطرناك شود و جلوگيري نكنيم، پشت فرمان بگذاريم، اجازه دهيم سرش را از پنجره ماشين بيرون كند، در خانه تنها بماند، براي خريد به تنهايي فرستاده شود، به شكل عادي كودك را پرت كنيم و... همگي از نظر تئوريك ميتوانند در زيرمجموعه آسيب فيزيكي قرار گيرند.
دسته دوم آزار عاطفي كودك است. بيمحلي، عدم رد و بدل عاطفي، اختصاص ندادن زمان كافي براي ارتباط با والدين، به زبان آوردن كلامي كه به عزت نفس كودك صدمه بزند چه به شكل شوخي و چه غيرشوخي، گذاشتن لقب روي كودك، توهين و... در دسته آزار عاطفي هستند.
سوءاستفاده جنسي سومين دسته آزار كودك است. هر رفتاري با محتواي جنسي به كودك زير 18 سال حتي اگر با رضايت همراه باشد شامل اين موضوع ميشود كه ميتواند شامل فيلم ديدن، نشان دادن عكس و عدم مراقبت والدين از روابط خودشان شود.
دسته چهارم غفلت است و متاسفانه درباره آن آگاهي اندكي وجود دارد. غفلت از نيازهاي آموزشي، بهداشتي، بدني (مانند غذا و لباس)، خانه مناسب، خواب مناسب در اين دسته هستند.
آزار پزشكي دسته پنجم آزار كودك است. زماني كه كار پزشكي روي كودك انجام شود كه لازم نباشد و عامل آن ايجاد علائم بيماري از سوي والدين باشد به كودك آزار رسانده شده است. نمونه چنين برخوردي را در فيلمها و سريالهايي كه براساس پروندههاي واقعي ساخته شدهاند، ديدهايم كه نمونه اخير آن «the act» است.
در موضوع فضاي مجازي و آزار كودك نيز ميتوان دستهبنديهايي را درنظر گرفت. ما با دو نوع حضور كودك در شبكههاي اجتماعي مواجهيم، زماني كه كودك داراي صفحه شخصي است و خودش هم ادمين است و در شكل دوم كه والدين چنين صفحهاي را برايش ايجاد كردهاند. در نمونه دوم بارها شاهد بودهايم كه والدين براي ايجاد جذابيت صفحه از كودك ميخواهند كارهاي خطرناك يا فعاليتي كه از توانش خارج است را انجام دهد. بيش از حد توان ورزش كردن، انجام رقصي كه مناسب كودك نيست و... را بارها مشاهده كردهايم. مواردي هم وجود دارد كه والدين با نشان دادن صفحه و ميزان لايكها، رفتار كودك را ارزيابي ميكنند. بايد توجه داشت كه كودك زير 8 سال بايد ارتباط كمتري با افراد داشته باشد، حضور كودك تنها به مهدكودك با تعداد اندك، محدود ميشود و تا زير سه سال هم كه بيشتر زمان خود را با والدين و اطرافيانش ميگذراند. با ورود كودك به شبكههاي اجتماعي اين دايره امن به يكباره گسسته ميشود و به جاي گرفتن محبت بيقيد و شرط، در معرض داوري عمومي آن هم با معيار لايك و كامنت قرار ميگيرد. چنين وضعيتي كودك را در معرض تلاطمهاي عاطفي فراوان قرار داده و عزت نفس او را به شكل قابلتوجهي كاهش ميدهد و در مقابل آسيبپذيرياش را بالا ميبرد.
چنين وضعيتي گاه باعث ميشود كودك پيش از ورود به اجتماع داراي يك هويت جعلي تحت عنوان فوتباليست، نقاش يا بازيگر شود و نتواند از اين هويت فاصله بگيرد و تحت فشار آن تصميمگيريهاي بعدي خود را بگيرد. در مواردي هم بچهها دچار اختلال شخصيتهايي مانند خودشيفتگي ميشوند كه رهايي از آن برايشان سخت است. ادمين بودن كودك براي شبكههاي اجتماعي هم مخاطرههاي خود را دارد و درنهايت به آسيب ديدن كودك منجر ميشود، زيرا در اين حالت هم معيار قضاوت كودك ديگر باره افرادي هستند كه ميتوانند با نظرات و لايكهاي خود به اعتماد به نفس كودك صدمه بزنند.